شنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۴ - ساعت :
۲۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۶

نفوذ زبان فارسی در تانزانیا

نفوذ زبان فارسی در تانزانیا
محسن معارفی، رایزن فرهنگی ایران و نماینده‌ بنیاد سعدی در تانزانیا، در یادداشتی با عنوان "زبان فارسی در جغرافیای سواحیلی؛گذشته، حال و آینده"به وضعیت زبان فارسی در این کشور پرداخت.
کد خبر : ۷۱۲۱۹۲

به گزارش صراط به نقل از ایسنا، حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ واژه‌ی مستقیم فارسی در زبان سواحیلی به‌کار می‌رود و اگر ریشه‌های عمیق‌تر را در نظر بگیریم، شمار واژگان با منشأ فارسی بسیار فراتر از این عدد است. این واژه‌ها بیش‌تر در عرصه‌های دریانوردی، معماری، نساجی، تجارت و زندگی شهری دیده می‌شوند.

محسن معارفی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تانزانیا و نماینده بنیاد سعدی در این کشور، در یادداشت خود که برای انتشار در اختیار ایسنا قرار گرفته، با عنوان ««زبان فارسی» در جغرافیای سواحیلی؛ گذشته، حال و آینده» به وضعیت زبان فارسی در این کشور پرداخته و نوشته است:

مقدمه؛ جغرافیا و زبان سواحیلی

«جغرافیای سواحیلی» یا همان سواحل سواحیلی (Swahili Coast) نوار طولانی در امتداد سواحل شرقی آفریقاست که از جنوب سومالی آغاز می‌شود و با امتداد در سواحل کنیا و تانزانیا تا جزایر کومور، مایوت و حتی بخش‌هایی از موزامبیک و شمال ماداگاسکار ادامه می‌یابد. زبان اصلی بیشتر مردم این خطه، زبان سواحیلی (Kiswahili) است. این زبان از زیرشاخه‌های زبان‌های بانتو (گروه Sabaki) یکی از شاخص‌ترین زبان‌های آفریقایی است که امروز بیش از ۲۰۰ میلیون نفر در حدود ۱۴ کشور شرق و مرکز آفریقایی با آن سخن می‌گویند یا بدان آشنایی دارند. این زبان، برخلاف دیگر زبان‌های رسمی کشورهای آفریقایی که یا «میراث دوران استعمار اروپایی» و یا «محدود به گویندگانی اندک در جغرافیایی محدود» هستند، توانسته است بالاترین جایگاه را در بین زبان‌های آفریقایی کسب کند، به طوری که علاوه بر چهار کشور تانزانیا، کنیا، اوگاندا وکنگو که «سواحیلی» زبان رسمی یا ملی آن‌هاست، گویشوران بسیاری در کشورهای موزامبیک، رواندا، بروندی، مالاوی، سومالی، کومور، جزایر مایوت و رئونیون، اتیوپی، سودان جنوبی و زامبیا دارد. در حال حاضر کشور تانزانیا مهد این زبان است و چندین نهاد و مؤسسه‌ی عمومی و دولتی مسؤول ترویج و توسعه‌ی زبان سواحیلی در کشور هستند. مهمترین این نهادها، شورای ملی سواحیلی Baraza la Kiswahili la Taifa (BAKITA) است که وظایفی چون استانداردسازی، واژه‌گزینی، سیاست‌گذاری، مشاوره و انتشار ادبی را در سطح ملی برعهده دارد.

زبان سواحیلی زبان اصلی تدریس مدارس دولتی مقطع ابتدایی در تانزانیا است و تنها زبان آفریقایی است که توسط یونسکو یک روز جهانی (هفتم جولای هر سال) به آن اختصاص داده شده است. این تاریخ به مناسبت تصمیم مهم جولیوس نیرره (رهبر استقلال تانزانیا) برگزیده شد که او از زبان سواحیلی به عنوان «زبان اتحاد» در مبارزه با استعمارگران استفاده کرد. امروزه نیز حکمرانان تانزانیا تلاش می‌کنند از این ابزار به عنوان نفوذ بیشتر خود در قاره‌ی آفریقا استفاده کنند. چنانچه رئیس‌جمهور کنونی تانزانیا (خانم سامیه سولوهو حسن) در چند مناسبت بین المللی مانند جشن استقلال کوموروس و کنگره Frelimo موزامبیک، پیشنهاد کرد زبان سواحیلی با ریشه‌ی آفریقایی به عنوان «زبان مشترک قاره‌ی آفریقا» و عامل اتحاد فرهنگی کل قاره معرفی شود. پیشنهادی که اگرچه بسیاری از رهبران کشورهای آفریقایی درباره‌ی آن سکوت کردند، ولی زمینه را برای پذیرش زبان سواحیلی به عنوان یک زبان رسمی در جوامع منطقه‌ای مانند EAC (اتحادیه‌ی کشورهای شرق آفریقا) و SADC (اتحادیه‌ی کشورهای توسعه جنوب آفریقا) هموار ساخته است.

گذشته: ریشه‌ها و تأثیرات تاریخی فارسی در جغرافیای سواحیلی

زبان سواحیلی در گذر تاریخ، وام‌واژه‌های بسیاری از زبان‌های گوناگون به خود گرفته است؛ به‌ویژه از زبان عربی که حدود چهل درصد از واژگان آن را تشکیل می‌دهد. در این میان، ردپای زبان فارسی نیز آشکار است؛ حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ واژه‌ی مستقیم فارسی در سواحیلی به‌کار می‌رود و اگر ریشه‌های عمیق‌تر را در نظر بگیریم، شمار واژگان با منشأ فارسی بسیار فراتر از این عدد است. در یک پژوهش زبانشناسی بر یک‌هزار وام‌واژه‌ی سواحیلی، ۲۱.۸ درصد فارسی بودند و ۲۶.۳ درصد دیگر مشترک بین فارسی و عربی بودند (فرمهینی: ۲۳۶). این واژه‌ها بیش‌تر در عرصه‌های دریانوردی، معماری، نساجی، تجارت و زندگی شهری دیده می‌شوند؛ کلماتی مثل ناخدا، لنگر، بندر، استرلاب، استاد، سیمان، مرمر، دریچه، کارخانه، چرخ (به معنای چرخ خیاطی)، میز، رنگ و پارچه‌های مختلف مثل پنبه، بافته (پارچه‌ی نخی)، زری (پارچه‌ی زرنخ)، کتان، حریر، ململ و اطلس کلماتی هستند که نشان نیاز زبان قرض‌گیرنده، به کلمات جدید در یک حوزه‌ی معنایی جدید است که یادآور حضور و نقش پررنگ ایرانیان، به‌ویژه شیرازیان، در شکل‌گیری و شکوفایی تمدن سواحیلی میان سده‌های ۹۰۰ تا ۱۷۰۰ میلادی است.

سواحیلی‌زبانان به زبان فارسی، «زبان عجمی» می‌گویند و به متون قدیمی سواحیلی که در گذشته با حروف عربی نوشته می‌شده است، خط «سواحیلی عجمی» می‌گویند؛ که شاید ناشی از این باشد که آن‌ها حروف عربی را مستقیم از فارسی‌زبان‌ها (عجم‌ها) دریافت کرده‌اند. زبان سواحیلی در طول سالیان متمادی با حروف عربی نوشته می‌شد. در حال حاضر متون مذهبی، ادبی و برخی اسناد سنتی زیادی وجود دارد که به خط سواحیلی عجمی نوشته شده است و نگارش رسمی زبان سواحیلی با حروف لاتین، از قرن ۱۹ شروع شد و به تدریج «خط لاتین» جای «خط عجمی» را گرفت (Robinson). با این حال زبان فارسی، همچنان تأثیر خود بر سواحل شرق آفریقا را حفظ کرد و امروزه نیز بسیاری از قصه‌ها و اشعار ادبیات سواحیلی به تأثیرپذیری از شاهنامه‌ی فردوسی و کلیات سعدی، حافظ و عمر خیام نسبت داده می‌شود تا آنجا که برخی محققان نظیر جان کناپرت (Jan Knappert)، زبان‌شناس هلندی و متخصص زبان سواحیلی و ادبیات بومی شرق آفریقا در کتاب خود «چهار قرن شعر سواحیلی»، سبک‌های شعر و شاعری در زبان سواحیلی را الهام‌گرفته از زبان فارسی می‌داند(عرب‌احمدی: ۱۸۰). در شرق آفریقا و به خصوص در زنگبار، آثار تاریخی متأخری وجود دارد که به زبان فارسی است. دو نمونه‌ی بارز در زنگبار، یکی مربوط به توپ‌های جنگی در بیت‌العجائب زنگبار است که دارای کتیبه‌هایی به زبان فارسی است و بیان می‌کند این توپ‌ها بیش از ۴۰۰ سال پیش، در زمان صفویان همزمان با آزادسازی جزیره‌ی هرمز و دیگر نواحی جنوب کشور، از پرتغالی‌ها به غنیمت گرفته شده است. مورد دوم نیز مربوط به حمامی در منطقه‌ی کیدیچی زنگبار است، که به خط نستعلیق فارسی، شعری که به گفته‌ی مرحوم استاد جمال‌زاده، ایرانیان باذوق معمولاً بر روی «بخاری‌ها» می‌نوشتند (جمال‌زاده: ۴۹۶)، در بالای سردر حمام نوشته است که گویا حاکم به خاطر دلتنگی همسر ایرانی‌اش که از مناطق سردسیر بوده است، این حمام را ساخته و دستور داده است این بیت آنجا نوشته شود: «خوشست باده‌ی گلرنگ با کباب شکاری، ز دست ساقی گل چهره در کنار بخاری».

کلمه‌ی «زنگبار» نیز دارای ریشه‌ی فارسی است (Knappert:۱۳). «قوم زنگ» در ادبیات فارسی به طور گسترده به معنای «مردم سیاهپوست شرق آفریقا» استفاده شده است. این کلمه در ادبیات فارسی ریشه‌ی هزارساله دارد و شاعران بزرگی چون فردوسی، عنصری، فرخی سیستانی، ناصر خسرو، مولوی، سعدی، حافظ و … از این کلمه با همین معنا استفاده کرده‌اند. مثلاً مسعود سعد سلمان (۱۰۴۶-۱۱۲۱ م) که می‌دانسته «کلاه‌های زنگباری» زیبایی درخوری دارد، در شعری می‌گوید: هند و روم و زنگ را بر من بشوراند همی - یار هندو چشم رومی عارض زنگی کله (قصاید: ش ۲۷۹) و یا مولوی (۱۲۰۷ -۱۲۷۳ م) که می‌خواهد تأکید کند رنگ پوست ملاک هیچ چیزی نیست در بیتی می‌گوید: گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی - از نقش تو است ای جان اقرارم و انکارم (دیوان شمس: غزل ۱۳۱۸). تا به امروز نیز کلمه‌ی «زنگی» در زبان فارسی به همین معنا استفاده می‌شود؛ چنانچه در ضرب‌المثل یا زنگی زنگ، یا رومی روم در همین معنا به کار رفته است. پسوند «بار» در ترکیب کلمه «زنگبار» در صدها کلمه‌ی فارسی هست به خصوص برای نشان دادن مکان‌های در حاشیه‌ی آب» مثل رودبار و جویبار. کلمه‌ی «زنگبار» با همین ترکیب و معنا در ادبیات هزارساله‌ی فارسی استفاده شده است و شاعران و ادبیان از کیفیت عاج‌های فیل، لؤلؤهای دریایی، خضاب‌های عالی و… زنگبار تعریف کرده‌اند. عبدالقادر گیلانی (۱۰۷۷–۱۱۶۶ م) بیان می‌کند که انسان از هر قومی، می‌تواند به مقام بالای معنوی برسد که حتی جبرئیل به آنجا راهی ندارد؛ چنانچه سلمان فارسی و بلال زنگباری به آن مقام دست یافتند: اندرآن خلوت که آنجا ره نیابد جبرئیل - می‌رود از فارس سلمان و بلال از زنگبار (غزلیات: ش ۳۰).

بنابراین در کلمه‌ی فارسی زنگبار به معنای بندر و محل قوم زنگ است. بندر سیراف در ایران را – که در آن زمان محل اصلی بارگیری کالاهای تجاری به سمت آفریقا بوده است- نیز چنانچه اصطخری، جغرافی‌دان معروف قرن چهارم هجری بیان می‌کند، «بارگاه پارس» می‌گفتند (اصطخری: ۱۵۳). در واقع در قدیم مبدا بسیاری از دیانوردان «سیراف بار» و مقصد «زنگبار» بوده است.

مورد دیگر از کتیبه‌های فارسی در منطقه‌ی تانگا، سرزمین اصلی تانزانیا، است که توسط سِر ریچارد فرانسیس برتن (Sir Richard Francis Burton)، شرق‌شناس و زبان‌شناس انگلیسی در کتابش با عنوان «زنگبار؛ شهر، جزیره و ساحل» گزارش شده است. او در شهر تانگونی شرق تانزانیا به یک کاشی روی مقبره برمی‌خورد که در آن نوشته شده: «خورشید روشن» و آنقدر این کشف برای او مهم است که کتاب دوجلدی بیش از هزارصفحه‌ای خودش را با تصویر این کاشی و مقبره شروع می‌کند(Burton). احتمالاً کتیبه‌های فارسی در این خطه‌ی شرق آفریقا بیش از این‌هاست. چنین پیوندی تاریخی و فرهنگی سبب شده است که زبان فارسی همچنان برای مردم سواحل سواحیلی نه‌تنها یادگاری از گذشته، بلکه افقی جذاب برای یادگیری و بازشناسی هویت مشترک فرهنگی باشد.

حال: وضعیت زبان فارسی و آموزش آن در شرق آفریقا

آموزش زبان فارسی برای سواحیلی‌زبانان می‌تواند از جنبه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و علمی بسیار مفید باشد. یادگیری زبان فارسی به سواحیلی‌زبانان امکان می‌دهد ضمن شناخت بهتر این پیوند تاریخی و فرهنگی، ریشه‌ها، خاستگاه و معنای اصلی بسیاری از واژگان سواحیلی را بهتر درک کنند. از طرفی به فراگیران زبان فارسی فرصت می‌دهد از متون فارسی در حوزه‌های مختلف دین، ادبیات، فلسفه، تاریخ و … که فاقد ترجمه‌های دقیق هستند، بدون واسطه استفاده کنند و تحقیقات میان‌فرهنگی دقیق‌تری انجام دهند.

بسیاری از سواحیلی‌زبانان، علاقه‌مند به فرهنگ و هنر ایران (ادبیات، شعر، موسیقی سنتی، سینما) هستند و آموزش فارسی امکان درک مستقیم آثار فرهنگی ایرانی را فراهم می‌کند. علاوه بر این موارد، یادگیری زبان فارسی فرصت‌های شغلی مختلف در حوزه‌های بازرگانی، صنعت و خدمات را افزایش می‌دهد و با توجه به قرابت‌های تاریخی و فرهنگی در حوزه‌های گردشگری در ایران و تانزانیا فرصت‌های خوبی را پیش روی فارسی‌آموزان قرار می‌دهد.

در حال حاضر گروه‌های علاقه‌مند به آموزش زبان فارسی در تانزانیا را می‌توان به صورت زیر برشمرد:

شیعیان خوجه؛ تعداد قابل توجهی شیعیان خوجه‌ی اثنی عشری که اصالتاً هندی هستند، در تانزانیا و شرق آفریقا زندگی می‌کنند. این شیعیان به دلایل مذهبی و تاریخی علاقه‌ی زیادی به ایران اسلامی دارند. هر سال تعداد زیادی از آن‌ها برای زیارت به ایران می‌آیند. برخی دیگر نیز از فرصت‌های سرمایه‌گذاری، تجاری ایران بهره می‌برند و نهایتاً به خاطر شخصیت مذهبی آن‌ها، ارتباطات تنگاتنگی با حوزه‌های علمیه ایران دارند. تعداد قابل توجهی از فرزندان آن‌ها، در حوزه‌های علمیه‌ی ایران درس می‌خوانند. این امور باعث شده است انگیزه‌ی آن‌ها برای آموزش زبان فارسی، دوچندان باشد.

بلوچ‌های مهاجر به شرق آفریقا؛ در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی، به خصوص بعد از انتقال پایتخت سلطان عمان، سعید بن سلطان، از مسقط به زنگبار (۱۸۳۲ م)، تعداد زیادی از بلوچ‌ها که به شجاعت، مهارت‌های نظامی و توانایی مقابله با شورش‌ها و ناامنی‌های محلی شهرت داشتند، در دربار سلطان به عنوان نیروهای نظامی و انتظامی در ارتش عمانی زنگبار به کار گرفته شدند. بلوها که در زبان سواحیلی به آن‌ها وَبلوشی (Wabulushi جمع بلوشی) می‌گویند، پس از استقلال و در دهه‌های بعد، با مهارت خود در کشاورزی مکانیزه، احداث کانال‌ها، آبیاری و حفر چاه، وارد فعالیت‌های توسعه‌ای در مناطق شرق آفریقا به خصوص در مناطق مستعد مانند روجویوا در ایرینگای تانزانیا شدند و تا به امروز نقش مهمی در کشاورزی مدرن و مکانیزه ایفا کرده‌اند. جمعیت آن‌ها در شرق آفریقا حدود ۲۰,۰۰۰ تا ۳۰,۰۰۰ نفر برآورد می‌شود. نسل جدید این ایرانی‌تبارها، بسیار مشتاق هستند که خود و فرزندانشان با زبان و سرزمین مادری خود الفت بیشتری داشته باشند، به خصوص که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های آن‌ها فارسی حرف می‌زدند. این گروه دومین متقاضیان یادگیری زبان فارسی در جغرافیای سواحیلی هستند.

افراد بومی علاقه‌مند به یادگیری زبان فارسی؛ تانزانیا مهد تشیع در شرق آفریقا است و تعداد افراد بومی که پیرو مذهب اهل بیت (ع) هستند، رو به فزونی است. این افراد در کنار دیگر علاقه‌مندان به زبان و فرهنگ غنی فارسی که اشتراکات دیرین و تاریخی با زبان و فرهنگ سواحیلی دارد، بخش سوم علاقه‌مندان به یادگیری زبان فارسی را در جغرافیای سواحیلی تشکیل می‌دهند.

در حال حاضر آموزش زبان فارسی در جغرافیای سواحیلی از مسیرهای زیر گسترش می‌یابد:

رایزنی‌های فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران؛ رایزنی‌های فرهنگی کشورمان در تانزانیا و کنیا که نمایندگان بنیاد سعدی نیز هستند، سال‌هاست با فراز و نشیب‌هایی «آموزش زبان فارسی» را برای علاقه‌مندان ارائه می‌دهند و گواهی معتبر برای آن‌ها صادر می‌کنند.

آموزش‌های آنلاین زبان فارسی؛ با تسهیل آموزش‌های آنلاین تعداد زیادی از علاقه‌مندان از این امکان بهره می‌برند.

مراکز دینی با متون فارسی؛ حوزه‌های علمیه‌ی شیعی و مراکز دینی که بخشی از کتاب‌های آنها فارسی است، امروزه نقش مهمی در فراگیری زبان فارسی در شرق آفریقا ایفا می‌کنند. بسیاری از طلاب این مراکز برای کسب توانایی خواندن برخی متون دینی خود، تلاش می‌کنند زبان فارسی را فراگیرند.

بخش خصوصی؛ علاوه بر نهادهای فوق، برخی افراد که توانایی بالایی در ارائه‌ی آموزش‌های زبان فارسی و ارتباط نزدیکی با جمعیت‌های شیعیان خوجه و یا بلوچی‌ها دارند، به طور خصوصی و بر اساس تقاضای موجود (مثلاً کلاس صرفاً بانوان و یا کودکان و یا تک‌نفره) آموزش‌های زبان فارسی را ارائه می‌کنند.

با این همه، ارائه‌ی آموزش زبان فارسی در جغرافیای سواحیلی چالش‌های جدی نیز دارد که مهمترین آن‌ها «کمبود دسترسی به منابع آموزشی» و «اساتید زبان فارسی»، «دوری از شهر دارالسلام» و «هزینه‌های بالای رفت و آمد» برای جوانان مقیم دارالسلام است که عمدتاً از قشر کم‌درآمد هستند. خط و نوشتار فارسی نیز با زبان سواحیلی که امروزه با الفبای لاتین نوشته می‌شود، چالشی دیگری در مسیر فارسی‌آموزان سواحیلی زبان است که با حروف فارسی بیگانه شده‌اند. ضمن اینکه فرصت‌های اقتصادی و شغلی مستقیم برای بازار کار گسترده آفریقا، برای فارسی‌آموزان – در مقایسه با فراگیران دیگر زبان‌ها- همچنان محدود است و این مسأله حفظ انگیزه برای فارسی‌آموزان را دشوار می‌کند. این مسأله باعث شده است علاقه به یادگیری زبان فارسی به خصوص برای مردم بومی شرق آفریقا طی سال‌های اخیر فزونی نیابد. در برخی فراخوان‌های آموزش زبان فارسی، تعداد ثبت نام کنندگان بسیار اندک است و برخی ترم‌ها کلاس تشکیل نمی‌شود و یا نیمه‌کاره رها می‌شود که با تمهیداتی می‌توان این مشکلات و چالش‌ها را مرتفع کرد.

آینده: مسیرهای توسعه‌ی زبان فارسی در جغرافیای سواحیلی

برای گسترش روابط زبانی و فرهنگی میان ایران و جهان سواحیلی در آینده، توجه به سه حوزه‌ی کلیدی اهمیت دارد: توسعه از مسیر آموزش؛ با توجه به مشکل هزینه و دسترسی به منابع و اساتید کافی برای آموزش زبان فارسی، توسعه‌ی آموزش زبان فارسی در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی می‌تواند بسیار مؤثر باشد. برخی دانشگاه‌های تانزانیا از جمله دانشگاه ملی زنگبار (سوزا) اعلام آمادگی کرده است که رشته‌ی آموزش زبان فارسی را در صورتی که ایران برخی هزینه‌ها مثل پرداخت حقوق اساتید و منابع را تأمین کند، راه‌اندازی کند. چنانچه با همکاری مؤسسه‌ی کنفوسیوس، این دانشگاه و دانشگاه دارالسلام، دانشگاه دودوما و کالج ملی گردشگری، دوره‌های زبان چینی را به همین روش ارائه می‌کنند. ارتباطات فرهنگی و تاریخی منطقه‌ی شرق آفریقا با نواحی جنوب ایران، نیز این فرصت را به وجود می‌آورد که دانشگاه‌های جنوب کشور با دانشگاه‌های تانزانیا برای تبادل دانشجو در رشته‌های «آموزش زبان فارسی» و «آموزش زبان سواحیلی» بتوانند برنامه‌هایی را به سامان برسانند. کمک آموزشی به مراکز حوزوی و اقلیت‌های دینی که جزو دروس آن‌ها آموزش زبان فارسی است، مانند حوزه‌ی علمیه‌ی جامعه المصطفی، حوزه‌های متعلق به شیعیان خوجه و شیعیان بهره‌ای و … نیز در عرصه‌ی گسترش زبان فارسی در شرق آفریقا می‌تواند بسیار راهگشا باشد.

اعطای بورسیه‌ی دولتی به جوانان مشتاق یادگیری زبان فارسی نیز می‌تواند به گسترش زبان فارسی در این خطه کمک کند. یکی از مدل‌های شناخته‌شده در آموزش زبان فارسی در این جغرافیا، مدلی است که مراکز فرهنگی کشورهایی چون روسیه، هند، فرانسه، آلمان و انگلیس دنبال می‌کنند. به این صورت که دولت این کشورها، اعطای بورس‌های تحصیلی دولت را به این مراکز فرهنگی سپرده شده است و شرط برخورداری از این بورس‌ها، دانستن حد قابل قبولی از زبان آن کشورها است، که در این مراکز فرهنگی ارائه می‌شود. این مسأله باعث شده است که همواره تقاضای قابل قبولی برای کلاس‌های آموزش‌های زبان این مراکز، وجود داشته باشد. با هماهنگی بنیاد سعدی و سازمان امور دانشجویان کشور می‌توان این ترتیبات ساده را در کشور عزیزمان نیز به کار گرفت. دولت جمهوری اسلامی ایران، همانند دیگر کشورها هر ساله تعدادی بورس تحصیلی به متقاضیان خارجی ارائه می‌دهد و بالاترین نوع آن برای کسانی است که در رشته‌های «زبان و ادبیات فارسی» تحصیل کنند. سازوکار اعطای این نوع بورسیه، و نیز گسترش آن برای دیگر رشته‌های دانشگاهی که به تقویت و پایداری روابط تاریخی و فرهنگی کشورمان با جغرافیای سواحیلی می‌انجامد، می‌تواند در گسترش زبان فارسی در این خطه نقش‌آفرین باشد.

توسعه از مسیر تولید مشترک آثار علمی، هنری و رسانه‌ای؛ میراث تاریخی پیوند ایران و شرق آفریقا این بستر نیکو را فراهم کرده است که با تولید آثار مشترک علمی، ادبی، هنری و رسانه‌ای چون کتاب‌ها و مقالات پژوهشی میان‌فرهنگی، ترجمه‌ی آثار کلاسیک فارسی به سواحیلی و بالعکس، مستندهای تاریخی و فرهنگی، فیلم‌های کوتاه و بلند درباره‌ی تاریخ روابط ایران و شرق آفریقا، نمایشگاه‌های هنری و موسیقی، و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی آموزشی می‌توان نسل جدید شرق آفریقا را با زبان و فرهنگ فارسی بیشتر آشنا کرد تا پیوند تاریخی و فرهنگی ایران و منطقه‌ی سواحیلی زنده بماند. بسیاری از مؤسسات و مراکز فرهنگی و علمی هر دو کشور در صورت جهت‌دهی و مساعدت مقامات دولتی، آماده‌ی تولید این آثار هستند. البته استفاده از فناوری‌های نوین مانند سکوهای آنلاین، ویدئو، پادکست و شبکه‌های اجتماعی نیز که با هزینه‌ی اندکی قابل انجام است، می‌تواند شیرینی و شهد زبان فارسی را به مخاطبان گسترده‌تری در شرق آفریقا برساند.

توسعه از مسیر ایجاد بسترهای تبادل گردشگری فرهنگی و مذهبی؛ ایران یکی از مقاصد مهم گردشگری زیارتی برای بسیاری از شیعیان شرق آفریقا است. علاوه بر شیعیان خوجه، تعداد علاقه‌مندان به ادبیات، شعر، هنر و موسیقی ایرانی، به ویژه در میان جوانان و دانشجویان شرق آفریقا رو به گسترش است. همکاری با کالج ملی گردشگری تانزانیا، مؤسسات گردشگری، هتل‌ها، راهنمایان محلی و شرکت‌های مسافرتی ایرانی و آفریقایی می‌تواند فرصتی را برای یادگیری عملی و تعامل مستقیم با زبان و فرهنگ فارسی فراهم آورد.

ترکیب سه مسیر آموزش رسمی، تولید مشترک آثار علمی و هنری و ایجاد بسترهای گردشگری فرهنگی و مذهبی، رویکردی جامع و مؤثر برای گسترش زبان فارسی در جغرافیای سواحیلی فراهم می‌آورد؛ آموزش رسمی و بورسیه‌های تحصیلی دسترسی به زبان و منابع را افزایش می‌دهد، تولید آثار پژوهشی، هنری و رسانه‌ای آشنایی فرهنگی و انگیزه یادگیری را تقویت می‌کند و برنامه‌های گردشگری فرهنگی و زیارتی امکان تجربه‌ی عملی و تعامل مستقیم با زبان و فرهنگ فارسی را برای علاقه‌مندان فراهم می‌کند، به گونه‌ای که این سه مسیر مکمل یکدیگر، شبکه‌ای پایدار و چندبعدی برای ترویج و نهادینه کردن زبان فارسی در شرق آفریقا ایجاد می‌کنند.

منبع: ایسنا