به گزارش صراط جنگ و سیاست دفاعی به عنوان حلقهای از سیاست راهبردی یک بازیگر، وابستگی تنگاتنگی با دیپلماسی و مذاکره دارد. رابطه متقابل جنگ و مذاکره را میتوان بخشی از راهبرد تضمین بقا دانست که سیاستگذاران و فرماندهان را به بهرهگیری از همه ابزارها و تاکتیکهای جنگ و دیپلماسی وادار میسازد.دیپلماسی همزمان با جنگ، تاکتیکها و ابزارهای گوناگون دارد که بیشتر بر مذاکره مستقیم یا غیر مستقیم مانند نامه نگاری و ... استوار است. اینگونه دیپلماسی و مذاکره میتواند یک عملیات روانی برای تحریک افکار عمومی خود و دشمن قلمداد گردد، اما واقعیت دشمنی و چشم انداز ادامه یا پایان جنگ را نیز برساخته و در وضعیت ابهام، راهنمای یک سیاستگذاری مطلوب باشد.
جنگ 12روزه اسرائیل و امریکا علیه ایران، فضای ابهام ژئوپلیتیک در منطقه و جهان شکل داده که سیاستهای دو طرف جنگ را رازآلود و پیچیده ساخته است. در کنار تمام ادعاها و سخنان سیاستگذاران و فرماندهان نظامی دو طرف جنگ، نامه یوآو گالانت Yoav Gallant وزیر دفاع پیشین اسرائیل به حضرت آیت الله خامنهای رهبر ایران را میتوان بخشی از دیپلماسی جنگ اسرائیل دانست که اگر چه دارای مؤلفههای عملیات روانی است، اما یک مظلوم نمایی همراه با ادعای برتری راهبردی بر ایران را برجسته میکند. نامه وزیر دفاع پیشین اسرائیل، در نهایت به یک چشم انداز پذیرش صلح و برقراری روابط میان ایران و اسرائیل رهنمون میکند که برابری هژمونی دو کشور را برسازد. برخی مؤلفههای راهبردی نامه گالانت به رهبر ایران را میتوان چنین برشمرد:
یکم - اسرائیل، کشور کوچک و مقاوم: وزیر دفاع پیشین که خود سیاستمداری کهنهکار و تندرو در سپهر سیاسی و اجتماعی اسرائیل است در نامه خود به رهبر ایران، تلاش دارد تا مظلوم نمایی تاریخی دولت صهیون را برجسته و تکرار نماید. مظلومنمایی تاریخی که یکی از ارکان بقای دولت اسرائیل در نزدیک به 8 دهه اخیر بوده است.
گالانت در بند بنیادین نامه خود مینویسد:<< دست از جنگ با کشوری کوچک و مقاوم که هزاران کیلومتر از مرزهای شما فاصله دارد، بردارید.>>1این ادعای وزیر دفاع اسرائیلی، دارای دو محور تفسیری متفاوت است. اما در نگاه اول، گالانت تلاش دارد اسرائیل را یک کشور کوچک، مقاوم و بسیار دور از مرزهای ایران معرفی کند که نمیتواند دشمن اول ایران در منطقه باشد. گالانت در این بند از نامه خود مظلومنمایی تاریخی دولت صهیون که بر کوچکی دولت و جامعه یهود بنیان شده را تکرار نموده و ادعا دارد؛ دوری مرزهای ایران و اسرائیل به منزله دشمن نبودن دو کشور است.
دوم - درخواست پایان دشمنی و جنگ: همین یک بند از نامه گالانت دارای تفسیرهای بیشماری است که در فضای ابهام قابل تفسیر است.یوآو گالانت به عنوان یک وزیر و سیاستمدار کهنهکار اسرائیلی در این بند نامه خود" دست از جنگ با کشوری کوچک و مقاوم که هزاران کیلومتر از مرزهای شما فاصله دارد، بردارید."، افزون بر مظلومنمایی اسرائیلی، درخواست پایان دشمنی و جنگ ایران و اسرائیل را نیز طرح کرده که میتوان آن را چنین خلاصه نمود: دست از جنگ با اسرائیل، بردارید.
سوم - تعهد اسرائیل به آینده و رفاه مردم ایران: پایان بند بنیادین نامه گالانت به حضرت آیت الله خامنهای، بر تحریک افکار عمومی ایران و برسازی انگاره دلسوزی اسرائیل برای شهروندان ایرانی استوار شده است.
توصیه سیاستمدار کهنهکار و ستیزهجوی اسرائیل به رهبر ایران با جمله " به جای آن، به آینده و رفاه مردم خود بیندیشید." که درخواست دارد تا ایران به جای جنگ و دشمنی با اسرائیل، به فکر آینده و رفاه شهروندان خود باشد را می توان ادعای دروغین تعهد و دلسوزی سران اسرائیل به آینده و رفاه ایرانیان دانست.
این توصیه، دارای خط سیری است که در یک دهه اخیر از سوی دولتمردان اسرائیل پیگیری شده است. دلسوزی و تعهد دروغین سران اسرائیل به زندگی و رفاه ایرانیان که با چالشهایی مانند: کمبود آب، خشکسالی، آلودگی هوا و... در ایران طرح شده و اسرائیل ادعای برطرف کردن چنین بحرانهایی را برای شهروندان ایران داشته است، در حالی که بخش مهم بحرانهای ایران در همه حلقههای حکمرانی، به تحریمهای فزاینده غرب بهویژه ایالات متحده امریکا علیه ایران بازمیگردد که ریشه در دشمنی اسرائیل و لابی صهیون علیه ایران دارد!
چهارم - اعتراف به کشتار و پیروزی: بخش زیادی از نامه گالانت که سیاستمداری تندرو در سپهر سیاسی و اجتماعی اسرائیل محسوب میشود به رهبر ایران، بازگویی راهبرد کشتار دولت صهیون در آسیای جنوب غربی است که چگونه در کشورهای: فلسطین، سوریه، لبنان، یمن، عراق و ... توانستهاند دوستداران یا نیروهای نیابتی ایران را همراه با دیگر شهروندان این کشورها را کشتار همگانی کنند.
اگر چه ادعای پیروزی اسرائیل در نبرد ژئوپلیتیک آسیای جنوب غربی علیه ایران با مؤلفههای کنونی منطقه سازگار است، اما این پیروزی و برتری نسبی که پیشکش اروپا و امریکا به دولت صهیون است، با کشتار شهروندان و پاکسازی نژادی در همه کشورهای منطقه همراه بوده است.
پنجم - امید، استراتژی نیست: گالانت به عنوان یک سیاستمدار کهنهکار تندرو با چندین دهه پشینه نظامی خشونتگرا
در ساختارهای نظامی و امنیتی اسرائیل،مینویسد که:" امید استراتژی نیست.آیا حاضرید آینده خود و کشورتان را بر سر مسابقهای بگذارید که نمیتوانید آن را پنهان کنید و به احتمال زیاد حتی به پایان هم نخواهید رساند؟"این سخن وزیر اسرائیلی (وزیر کشتار جمعی و پاکسازی نژادی در دو سال اخیر) از امید و استراتژی را میبایست به خود رهبران اسرائیل بازگرداند که نزدیک 80 سال است سیاست گسترشگرای خود با حمایت غرب را بر امید به دولت جهانی صهیون از بحر مدیترانه نا نهر فرات، بنیان کردهاند!*آتش بس شکننده ایران با اسرائیل و حامیان غربیاش را میتوان دوران ابهام ژئوپلیتیک منطقهای دانست که راهبرد دو طرف جنگ 12 روزه و آتشبس کنونی بر نابودی دشمن استوار بوده،تاکتیکها و ابزارهای این راهبرد در حال بازنویسی و بازآفرینی است.
در این وضعیت،تقابل تاکتیکها در سخنان و نوشتههای دو طرف جنگ به خوبی نمایان است.نامه یوآو گالانت به رهبر ایران اگر چه دارای ماهیت برتریجویانه راهبردی اسرائیل بوده و عملیات روانی علیه ایران را دنبال میکند،اما دارای اهدافی است که بر دو محور مظلوم نمایی اسرائیل و امید به پایان دشمنی با ایران و برقراری روابط ایران و اسرائیل استوار شده است.
چکیده این نامه همان بند بنیادین" دست از جنگ با کشوری کوچک و مقاوم که هزاران کیلومتر از مرزهای شما فاصله دارد بردارید و به جای آن، به آینده و رفاه مردم خود بیندیشید."است. این نامه را میتوان یک اعلام رسمی سیاست راهبردی دولت صهیون دانست که از سوی یک سیاستمدار کهنهکار تندرو با پیشینه وزارت جنگ به نمایندگی از دولت اسرائیل و ساختارهای قدرت این کشور به ایران نوشته شده است.درخواستی برای پایان جنگ، عادی سازی روابط همراه با مظلوم نمایی همیشگی اسرائیل!