۰۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۰

چرا سریال‌های تلویزیون با وجود بازیگران و فیلم سازان موفق هنوز بی جانند؟!

در یکی دو سال گذشته، تلویزیون توانسته بسیاری از بازیگران قدیمی و در عین حال محبوب را جذب خود کند و از سوی دیگر، شرایط و امکانات لازم را فراهم آورد تا کارگردانان مجرب و خلاق، رجعتی دوباره به قاب کوچک داشته باشند
کد خبر : ۴۳۲۳۵۴
۱- بهانه نگارش این گزارش، طرح این پرسش قابل تامل و اعتنا است که چرا با وجود رجعت دوباره برخی از کارگردانان شناخته شده و صاحب سبک و بازیگران توانا و آزمون پس داده، هنوز بیش و کم اغلب سریال‌های تلویزیونی چنگی به دل نمی‌زنند و در جذب مخاطب آن چنان که باید و شاید به نصرت نمی‌رسند؟ اگر عوامل و شروط موفقیت یک اثر نمایشی را به مثلثی تشبیه کنیم، آن وقت اضلاع آن می‌شود فیلمنامه جذاب و دراماتیک، کارگردان حرفه‌ای و خلاق و بازیگر مجرب و توانا. اگر این سه گوشه مثلث موفقیت کامل باشند در اکثریت قریب به اتفاق مواقع، آن اثر نمایشی، چه فیلم باشد و چه سریال تلویزیونی، قدر و اقبال می‌بیند از سوی منتقدان و مخاطبان عام به شکل توامان، و اگر هم یکی از این سه ضلع بلنگد و حائز استاندارد‌های لازم نباشد که بیش و کم در همه موارد، کار به ملالت، آزردگی، تکرار و یکنواختی ختم می‌شود. چنین قاعده و رویه‌ای به طور مشخص درباره مجموعه‌های نمایشی تلویزیون هم صدق می‌کند و کارایی دارد. اگر یک سریال از هر سه نعمت و شاخصه فیلمنامه، کارگردان و بازیگر آن هم از نوع باکیفیتش برخوردار باشد، قطعا اثری پربیننده خواهد شد و بر دل و جان مخاطبانش خواهد نشست.
در یکی دو سال گذشته، تلویزیون توانسته بسیاری از بازیگران قدیمی و در عین حال محبوب را جذب خود کند و از سوی دیگر، شرایط و امکانات لازم را فراهم آورد تا کارگردانان مجرب و خلاق، رجعتی دوباره به قاب کوچک داشته باشند. مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ، محمدرضا شریفی نیا، محمد متوسلانی، رویا تیموریان، حمید لولایی، میترا حجار، امیر آقایی، امین تارخ، آزیتا حاجیان، بیژن امکانیان، پریوش نظریه و... کم نام و نشان نیستند در میان جماعت هنرپیشه و آکتور که قضا را ببین، دست کم یکی دو نفرشان منصب و عنوان استادی را هم با خود یدک می‌کشند. از سوی دیگر، در این مدت کارگردانان صاحب نام و مجربی همچون محمدحسین لطیفی، سعید سلطانی، مسعود آبپرور و برزو نیکنژاد روی آنتن تلویزیون سریال داشته‌اند. سعید سلطانی، کارگردان امتحان پس داده‌ای است که شماری از مجموعه‌های نمایشی خاطره انگیز و پرمخاطب تلویزیون، حاصل ضرب شست هنری اوست؛ از «پس از باران» گرفته تا «ستایش» و بخصوص «خان‌های در تاریکی» که یکی ازسریال خوب و ماندگار تلویزیون است.
برزو نیک نژاد هم تا به حال هر چه ساخته، چه در قاب کوچک و چه بر پرده نقره‌ای و چه در مقام کارگردان یا کسوت نویسنده، نمره قبولی گرفته و جزو پرمخاطب‌ترین‌ها بوده است. محمدحسین لطیفی هم که سریال «صاحبدلان» را دارد و «کت جادویی» را، «همسایه ها» را دارد و «سفر سبز» را. در ژانر کمدی هم خالق «دودکش» است. لطیفی کارنامه معتبر و محترمی دارد. همه این تعاریف با کمی اغماض در مورد مسعود آبپرور هم صدق می‌کند.
۳- همه این‌ها را گفتم تا نشانه بدهم و به این جا برسم که این روز‌ها تلویزیون به لحاظ حضور پررنگ بازیگران و کارگردانان درجه یک، کم و کسری چشمگیری ندارد. به عبارت بهتر، دو ضلع مثلث موفقیت کامل است. سوال اساسی قابل طرح این است که پس چرا با وجود حضور کارگردانان مجرب و هنرپیشه‌های توانمند، برخی از سریال‌های تلویزیون آن چنان که باید و شاید در ربودن هوش و گوش بینندگان موفق نیستند؟ پاسخ این سوال را به یقین باید در ضلع سوم که به فیلمنامه و فیلمنامه نویس بازمی گردد، کنکاش کرد و سراغش را در آن زاویه گرفت. به نظر می‌رسد بخش عمده‌ای از نقصان و کاستی سریال‌های این روز‌های تلویزیون به فیلمنامه بازمی گردد. شاید بتوان این گونه گفت که وزن برخی از فیلمنامه نویسان به اندازه کارگردانان و بازیگران نیست. طبیعی است که یک اثر نمایشی هر چقدر هم کارگردان مجربی را به خود ببیند و بازیگران توانایی را گردآورد، اما از یک قصه پرکشش، جذاب، دراماتیک و پرتعلیق بی بهره باشد، ره به جایی نخواهد برد و حاصل کار، ابتر و ناقص می‌ماند.
۴- به نظر می‌رسد حال که با همت و تدبیر مدیران رسانه ملی پای بزرگان و کارکشته‌های عرصه بازیگری و کارگردانی دوباره به تلویزیون باز شده، جا دارد که از فیلمنامه نویسانی دعوت به کار شود که جنس درام را می‌شناسند، با کمدی بیگانه نیستند، در طراحی و چیدمان اتفاقات در بستر فیلمنامه چیره دست هستند و در دیالوگ نویسی متبحر و خلاق. اگر ضلع سوم مثلث موفقیت سریال‌های تلویزیون کامل شود، آن گاه شاهد مجموعه‌های نمایشی موفق تر، جذاب تر، دلخواسته‌تر و چشم نوازتر خواهیم بود. جای خالی فیلمنامه نویسان قهار در تلویزیون کاملا احساس می‌شود.
منبع: جوان . وحید مهری