اسلامیسازی علوم در ایران بحث جدیدی نیست اما در سالهای اخیر جدیت بیشتری یافته، حتی عدهای از ریاضیات و فیزیک اسلامی هم سخن گفتهاند. پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در جریان انقلاب فرهنگی قرار بود دانشگاهها سرفصلهای علوم را تغییر دهند و دانشجویانی پرورش دهند که با علوم اسلامی آشنایی دارند نه صرفا علومی که مبانی آنها از غرب گرفته شده است. این جریان چندان موفق نبود و دلیل آن شاید این بود که ضرورت این تحول هنوز به خوبی فهمیده نشده بود. عدهای در همان دوران فراید چنین انقلابی را امری سیاسی تلقی کرده و به نقد انقلاب فرهنگی در سالهای آغازین انقلاب پرداختند.
این منتقدان هنوز هم وجود دارند؛ عدهای پس از تلاشهای کنگره علوم انسانی صدرا در کنار پژوهشگاههایی مانند پژوهشگاه علوم انسانی و معارف دینی و دیگر مراکز، جریانی را که توسط این مراکز علمی و پژوهشی دنبال شد، ایدئولوژیک و سیاسی خواندند و به این جریان نپیوستند؛ حامیان تحول علوم انسانی موجود اما با بیان اینکه کارهای ما توسط دانشگاهیان و حوزویان در مراکز کاملا علمی صورت میگیرد خود را از این انتقاد مبرا میکنند. از سوی دیگر عدهای از آنها هم میپذیرند که این یک کار ایدئولوژیک و با مسامحه کاری سیاسی است؛ اما در معنایی خاص! اینان معتقدند شکلگیری همه نظامهای کلان معرفتی حتی در علمیترین شکل خود و در سکولارترین صورت آن بر مبنای یک ایدئولوژی صورتبندی شده و خود غرب با علوم انسانی سابقهدارش نمونه اعلای این موضوع است.
تصمیمگیری اینکه کدام سویه این مناظره معرفتی برحقاند کار رسانهها نیست، در اینجا صرفا قصد شده زوایای پنهان موضوع قدری آشکار شود؛ به این بهانه گفتوگوی خبرگزاری تسنیم با حجتالاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز علوم انسانی اسلامی صدرا و رئیس شورای سیاستگذاری دومین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی میآید؛
*تسنیم: آقای غلامی به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری کنگره بینالمللی علوم انسانی تصورتان از جایگاه و اهمیت این کنگره چیست؟
به نظر من موضوع این کنگره یعنی علوم انسانی اسلامی بسیار حائز اهمیت است. مدیریتِ پیشرفت و ترقی کشور ما در گرو علوم انسانی اسلامی است، اما متاسفانه در زمان حاضر از علوم انسانی اسلامی چندان بهرهمند نیستیم و تا حدی که لازم بوده به علوم انسانی اسلامی بها داده نشده است. این غفلت از علوم انسانی اسلامی را هم در آموزش و پرورش و به طور کلی آموزش عمومی شاهدیم و هم در آموزش عالی دیده میشود. فکر میکنم یکی از بزرگترین فواید این کنگره که دومین دوره آن در حال برگزاری است این است که این کنگره میتوند اهمیت علوم انسانی اسلامی را یادآوری کند.
علاوه بر یادآوری اهمیت و ضرورت علوم انسانی اسلامی، این کنگره چه اهدافی را دنبال میکند؟
ما امروز به دنبال تحول بنیادین در علوم انسانی هستیم. علت این پیگیری هم این است که علوم انسانی موجود مبتنی بر جهانبینی اسلامی نیست. بلکه علوم انسانی رایج، مبتنی بر جهانبینی الحادی است و به طور طبیعی خروجی و ثمرات این علوم انسانی ثمراتی نیست که بتواند به شکل کامل و مناسب در جامعه اسلامی ما مثمر ثمر باشد و ما این را در طول 34 سال تجربه جمهوری اسلامی به خوبی دریافتهایم. ببینید ما در خیلی از زمینهها و بنیادهای نظری دچار تعارض هستیم. در خیلی از زمینهها نسخههایی که توسط نظریهپردازان علوم انسانی سکولار پیچیده میشود، نسخههایی قابل پیادهسازی در ایران نیستند و حتی ممکن است به ما ضربه و صدمه بزند. به همین خاطر تحول بنیادین مهترین هدفی است که ما باید دنبال کنیم و این کنگره هم به دنبال همین است.
عدهای میگویند تغییر در برخی از بنیادها، بدون اینکه به کل علوم انسانی رایج دست بزنیم، میتواند مشکل ما را حل کند، به تعبیری یک اصلاح در بنیادها شاید همین علوم انسانی را به جایگاهی برساند که جوابگوی نیازهای ما باشد، اما وقتی حرف از تحول زده میشود معنای نوعی دگرگونی بنیادی به ذهن خطور میکند. منظور شما از تحول در علوم انسانی دقیقا چیست؟
منظور ما از تحول بنیادین این است که علوم انسانی مبتنی بر جهانبینی اسلامی شود. قدم اول که بسیار اساسی هم هست ابتنای علوم انسانی بر جهانبینی اسلامی است و در قدمهای بعدی شاید نیاز باشد بحثهای روششناسی، ساختارها و طبقهبندی و خیلی از چیزهای دیگر هم مطرح شود که باید در یک افق و مسیر باز و در درازمدت مورد بررسی قرار گیرد.
برای رسیدن به این جایگاه نیازمند توجه و سرمایهگذاری عمیق هستیم. استادان مراکز علمی کشور باید با همت مضاعف در این زمینه ورود کنند و حتی به شکل خودجوش احساس تکلیف نموده و برای سربلندی کشورشان و کمک به پیشرفت همه جانبه ایران اسلامی وارد صحنه شوند. البته همانطور که گفتم دولت هم باید سرمایهگذاری کند. در حال حاضر سرمایهگذاریهای ما در این زمینه بسیار کم و محدود است حتی گفتن میزان و مقدار سرمایهای که به این کار اختصاص داده شده شاید خیلی شایسته نباشد، منظورم این است که خوب نیست بگویم ما الان چه میزان سرمایهگذاری کردیم. به نظر من در کنار سرمایهگذاریهای خوبی که در سالهای گذشته در زمینههای فنی و مهندسی، علوم پایه و پزشکی انجام گرفته و پیشرفتهای خوبی در این حوزهها داشتیم، انشاءالله شاهد سرمایهگذاری و پیشرفت در عرصه علوم انسانی اسلامی هم باشیم.
آقای غلامی، یکی از مشکلات در راه پیشرفت علوم انسانی اسلامی احتمالا مخالفتها و انتقاداتی است که توسط برخی متفکران و استادان دانشگاه به روند اسلامی کردن علوم انسانی و کنگره علوم انسانی اسلامی میشود؛ برخی از متفکران کشور و دانشگاهیان، این کنگره و مجموعه تلاشهایی را که برای اسلامی کردن علوم انسانی صورت میگیرد، به ایدئولوژیک بودن و سیاسی بودن متهم کردهاند؛ پاسخ شما به عنوان رئیس هیئت سیاستگذاری کنگره بینالمللی علوم انسانی و مدیر موسسه علوم انسانی اسلامی صدرا چیست؟
ما با کسانی که دیگران را به ایدئولوژیک بودن متهم میکنند بحثی داریم که اجمالا این است؛ خود این برخوردها و این نحوه نگرش به کنگره و اسلامیسازی علوم انسانی ایدئولوژیک است. یعنی در حقیقت آنها (منتقدان) با روش ایدئولوژیک ما را متهم میکنند که شما ایدئولوژیک رفتار میکنید!
ببینید، در مقطعی از تاریخ که شاهد فعال بودن نظام سوسیالیستی در جهان بودیم واژه «ایدئولوژی» و «نگرش ایدئولوژیک» تخریب شد. به نظر من ایدئولوژی و نگاه ایدئولوژیک داشتن اساسا چیز بدی نیست. هیچکس هم نمیتواند ادعا کند که من چنین نگاهی ندارم و کاملا بیطرف و خنثی هستم. هر کسی با هر عقیدهای به یک سمت گرایش دارد و طرفدار یک جریان خاص است؛ بویژه ما که در نظام مقدس جمهوری اسلامی هستیم و معتقدیم اساسا دین از سیاست جدا نیست. سیاستی که معنای آن بازی با افکار عمومی باشد، معنای آن فریب و منفعتطلبی و قدرتطلبی باشد؛ در نظام اسلامی ما مقبول نیست.
سیاست مقبول ما، سیاستی است که توام با کمالات و فضائل اسلامی باشد. چنین سیاستی در نظام جمهوری اسلامی پذیرفته شده است و هیچ ایرادی هم نمیبینیم که میان علم و دین با سیاست نوعی همگرایی و آمیختگی وجود داشته باشد.
اما نکتهای که باید توجه کنید این است که راه این کنگره حقیقتا یک راه علمی است. یعنی دُز علمیت آن در همه بخشها میزان بالایی دارد و این را میشود به راحتی در سوالاتی که در این کنگره طرح میشود، در مباحث و مقالاتی که در آن ارائه میشود، مشاهده کرد. اما همانطور که در صحبتهای مراسم افتتاحیه کنگره مطرح کردم، الان ما با یک سری موانعی روبرو هستیم که برخی از این موانع جنس سیاسی دارند. مثلا با تغییر شرایط سیاسی در کشور، عدهای میآیند و مثلا میخواهند جلوی توسعه فعالیتهای علمی در جهت شکلگیری علوم انسانی اسلامی را بگیرند؛ یا با تریبونهایی که در اختیار دارند آن را مورد تمسخر و هجمههای بیمبنا قرار دهند.
طبیعی است که ما هم چون لازم بوده به این هجمهها و ایرادگیریهای بیاساس پاسخ دادیم که شاید از این پاسخهای ما چنین برداشتی شود که ما در حال انجام یک کار سیاسی هستیم؛ در حالی که به هیچوجه چنین چیزی نیست. کار ما یک کار کاملا علمی است و نهادهایی هم که در این کار مشارکت دارند دارای مشخصههای علمی و پژوهشی هستند نه مشخصههای سیاسی.