نامه روشنگرانه نجفزاده به وزیر خبرساز
كامران نجف زاده در صفحه وبلاگش نامه ای خطاب به وزیر آموزش و پرورش منتشر نمود. وی در این نامه خطاب به جناب وزیر نوشت: در زندگی خبرنگاری روزهایی هست كه فراموش نمیشود. گاهی خاطرهها چیزهای مزخرفی هستند. وقتی مستند نرگس را میساختیم كه حكایت پردرد بچههای سوخته روستایی دور بود، متوجه شدیم كه با گذشت چند سال هنوز دیه آنها را پرداخت نكردهاند
کد خبر : ۹۰۱۵۰
بالاخره قرار با وزیر جور شد. تا وارد اتاق مصاحبه شد، گفت: "همین كارها را كردی كه از فرانسه اخراجت كردند"... كمی مكث كردم و لبخند زدم. گفتم خسته نباشید آقای وزیر... باز گفت: برای چی نبش قبر میكنی؟! دیدم ممكن است عصبی شود.
زود میكروفن یقهای را گرفتم دستم و رفتم روی پیراهنش نصب كنم. در همان حال گفتم: آقای وزیر اول اینكه سالها گذشته و شما اگر لااقل پیگیر دیه این دختربچهها بودید دیگر نیازی به این كارها نبود. گفتم باز هم در مدارس ما بخاریهای نفتی هست و باز امكان فاجعه میرود...
وزیر گفت: دیه آنها بزودی پرداخت میشود. گفت: تمام بخاریهای نفتی را جمع كردیم. گفتم: تمام تمامشان را؟ گفت: بله. مصاحبه تمام شد... آقای وزیر بعد از پخش مستند واحد مركزی خبر در مصاحبه با روزنامهای گفت: كاری كه آن مستند علیه آموزش و پرورش كرد صدای آمریكا هم نكرد! گوشه همان صفحه روزنامه نوشتم: من چه گویم كه تو را نازكی طبع لطیف/ تا به حدیست كه آهسته دعا نتوان كرد.
بگذریم. آن مستند واحد مركزی خبر كه پخش شد یكی نرگس بود كه شب زنگ زد و گفت ممنونم عمو. بعد دیه بچهها هم پرداخت شد. این را تاثیر رسانه ملی و لطف خدا میدانم.
چند وقت بعد تصویری دیدم از همكارانم در شهرستان كه باز بخاری نفتی در كلاس بود.این بار زنگ زدم به یكی از اطرافیان وزیر. گفتم اینها را جمع نكردهاید و نشانی دادم و گفتم: «باز ممكن است فاجعهای از راه برسد. جمع كنید تا قبل از اینكه بچههای مردم به مشكل بخورند و سوژه شوید». آقای وزیر! نفهمیدم پیغامم را گرفتید یا نه.
الان هم من این یادداشت را چندین و چند روز بعد از این حادثه مدرسه شینآباد نوشتم. خواستم این موج بخوابد و اصلا به من ربطی ندارد شما باز میمانید بر صندلیتان یا نه. من فقط به عنوان یك خبرنگار میخواهم بدانم پیغام آن روز من رسیده یا نرسیده هنوز...؟
منبع: نیمروز