به گزارش صراط به نقل از فارس، بازخوانی رفتار سیاسی جریان اصلاحطلب در حمایت از مسعود پزشکیان در یک سال گذشته، تصویری کمسابقه از یک چرخش پرشتاب و پرهیاهو را پیش چشم افکار عمومی قرار میدهد؛ چرخش از حمایت تمامقد انتخاباتی به انتقادهای پرشدت و بعضاً تخریبی. مسیری که عملاً یک تناقض آشکار را بازتاب میدهد و آن اینکه، جریانی که با بسیج کامل نیروهای رسانهای و تشکیلاتی برای پیروزی پزشکیان وارد میدان شد، امروز در صف نخست فشارهای سیاسی و روایی علیه همان دولت ایستاده است.
مرور دقیق مواضع این جریان سیاسی از سال گذشته تاکنون نشان میدهد بخش قابل توجهی از شعارهایی که زمانی برای بسیج رأی بهکار میرفت، اکنون با همان ساختار روایی اما با چرخشی ۱۸۰ درجهای، به ابزار انتقاد و هجمه تبدیل شده است. در طول یک سال گذشته، خط ثابت این جریان نه کمک به مدیریت مشکلات پیشروی دولت، بلکه نوعی «فاصلهگذاری تاکتیکی» در میانه سختیهای اقتصادی و فشارهای بیرونی بوده است؛ گویی مسئولیت ساختن توقعات و امیدهای گسترده در انتخابات، هیچ ارتباطی با امروز ندارد.این رفتار در حالی رخ میدهد که رهبر معظم انقلاب چندی پیش بهروشنی بر ضرورت حمایت منصفانه از دولت و پرهیز از تخریب تأکید کردند. با این حال، روند تولید محتوا در بخشی از رسانههای نزدیک به جریان سابقاً حامی پزشکیان نشان میدهد که این توصیه مورد توجه قرار نگرفته است. بر همین اساس القای ناکارآمدی و تبدیل چالشهای مدیریت کشور به بحرانهای ساختاری، از سوی این جریان عملاً رو به افزایش است.
بررسی توالی زمانی مواضع نشان میدهد همان چهرههایی که در دوران انتخابات با کلیدواژههایی مانند «نجات اقتصاد»، «بازگشت عقلانیت»، «تعامل سازنده» و «رفع انسداد» به میدان آمدند، اکنون خود به بازیگر اصلی شکلدهی روایتهای جدید از «بیبرنامگی»، «وفاق یکطرفه» و «عدم تحقق وعدهها» تبدیل شدهاند.در این خصوص نمونهها متعدد است: به عنوان مثال، جواد امام در زمان انتخابات تأکید داشت: «همه اصلاحطلبان باید برای پیروزی قاطع پزشکیان بسیج شوند.» اما پس از تشکیل دولت گفت: «بانیان وضع موجود بر مصدر امور تکیه زدهاند.»احمد زیدآبادی که پیش از انتخابات گفته بود «خوشحالم یک اصلاحطلب واقعی در صدر نظرسنجیهاست»، در ۱۹ آبان ۱۴۰۴ انتقاد کرد که «پزشکیان به سخنگوی دولت تبدیل شده و وزرا پاسخگو نیستند.»
حشمتالله فلاحتپیشه که میگفت «پزشکیان تنها کسی است که میتواند ایران را از بحران خارج کند»، در ۲۹ آبان ۱۴۰۴ او را به «انفعال» متهم کرد.فرشاد مؤمنی که پیشتر تأکید داشت «اصلاحطلبان موتور محرک ستادهای پزشکیان بودند»، در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ گفت «۸۵ میلیون ایرانی حق دارند یقه رئیسجمهور را بگیرند.»آذر منصوری خرداد 1403 گفته بود:«تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان را برای آینده ایران به فال نیک میگیریم؛ او میتواند صدای واقعی مردم باشد.» وی آبان امسال گفت:«اقتدار دولت پزشکیان به شدت تضعیف شده؛ ناتوانی در رفع فیلترینگ و عدم تسلط بر وزارت خارجه کاملاً مشهود است.»
محمدعلی ابطحی که در خرداد ۱۴۰۳ پزشکیان را «عالم پاکدست و عدالتخواه» معرفی میکرد، در ۲۹ آبان ۱۴۰۴ گفت دولت «بسیار کمتر از انتظارات اصلاحطلبان» عمل کرده است.بهزاد نبوی که در تیر ۱۴۰۳ اعلام کرده بود «از رأی دادن به پزشکیان پشیمان نیستم»، در اسفند همان سال گفت «پزشکیان نتوانسته سرمایه اجتماعی را تقویت کند.»
عباس عبدی که از «بازسازی سرمایه اجتماعی» توسط پزشکیان سخن میگفت، در ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ انتقاد کرد که «پزشکیان فقط مشکلات را بیان میکند و راهحل ارائه نمیدهد.»مصطفی کواکبیان که در خرداد ۱۴۰۳ از پزشکیان اعلام حمایت کرده بود، در ۱۵ آبان ۱۴۰۴ گفت دولت «نیاز به ترمیم» دارد.
محمدجواد آذری جهرمی نیز که رأی به پزشکیان را «امید به تغییر» میدانست، در آبان ۱۴۰۴ بیان کرد «عدم قطعیت اقتصادی افزایش یافته است.»این چرخش تنها مجموعهای از انتقادهای موردی نیست؛ بلکه بازتاب یک الگوی رفتاری ساختاری است و آن انتقال کامل مسئولیت مشکلات امروز به دولت، بدون پذیرش سهم خود در شکلدهی توقعات انتخاباتی و بدون ارائه راهکار جایگزین است. این رویکرد عملاً دولت را از جایگاه نهادی اجرایی که باید تقویت شود، به هدف اصلی هجمه تبدیل میکند.
کشور در نقطهای قرار دارد که بیش از هر زمان نیازمند همافزایی و انسجام برای مدیریت مشکلات پیچیده اقتصادی و امنیتی است. اما رویکرد جریان اصلاحطلب، با تولید روزانه روایتهای بحرانی، تقویت دوگانهسازیهای سیاسی و ایجاد شکاف میان دولت و افکار عمومی، مسیر حل مسئله را دشوارتر میکند. تبدیل حامیان سابق به کنشگرانی که بعضاً خود به تولیدکنندگان بحران تبدیل شدهاند، نه تنها دولت را تحت فشار غیرسازنده قرار میدهد، بلکه فضای عمومی را دچار بیاعتمادی و تردید میسازد.امروز برای عبور از شرایط سخت، انتظار میرود همان جریان سیاسی که نقش جدی در انتخاب پزشکیان داشت، سهم مسئولیت اجتماعی و سیاسی خود را بپذیرد و بهجای تشدید فشارهای روایی، در مسیر کاهش تنش، کمک به حلوفصل چالشها و تقویت ثبات حرکت کند. تنها در چنین شرایطی است که دولت میتواند بدون حاشیههای فرسایشی، بر وظایف اصلی خود متمرکز شود و جامعه نیز از نتایج تصمیمات راهبردی بهرهمند گردد.