به گزارش صراط به نقل از رکنا، چندی پیش مردی ۴۲ ساله به نام حسن، مادر ۸۰ سالهاش، سکینه، را هراسان به بیمارستانی در جنوب تهران منتقل کرد و مدعی شد که حال مادرش به دلیل کهولت سن ناگهان وخیم شد و پس از افتادن روی زمین، بیهوش شد. او گفت: «چند روزی میشد که حال مادرم بد بود. هر چه به او میگفتم بیا پیش دکتر برویم قبول نکرد تا اینکه امروز ناگهان افتاد و دیگر جوابم را نداد، برای همین فوراً او را به بیمارستان آوردم.
به این ترتیب سکینه در بیمارستان بستری شد و تحت درمان قرار گرفت، اما پس از ۱۰ روز، با وجود تلاش کادر پزشکی، جان خود را از دست داد. پس از مرگ این زن، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت گزارش شد. معاینات اولیه نشان میداد که او به دلیل کهولت سن و برخورد با زمین فوت کرده است، اما بازپرس جنایی دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی برای تعیین علت دقیق مرگ را صادر کرد.
متخصصان پزشکی قانونی پس از بررسی اعلام کردند که علت مرگ، ضربه مغزی و اصابت جسم سخت به سر است. همچنین آثار کبودی روی بدن مقتول ممکن است نشاندهنده ضربوجرح باشد. این یافتهها فرضیه قتل را مطرح کرد و به دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند.
تحقیقات اولیه نشان داد سکینه با پسرش، حسن، در یک خانه زندگی میکرد و این دو به دلیل اختلافات خانوادگی بارها درگیری داشتند. با توجه به این سرنخ، حسن بهعنوان مظنون اصلی بازداشت شد. او در بازجوییها به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: «با مادرم دعوایم شد. با میله آهنی و مشت و لگد او را زدم تا جایی که از شدت ضربات از حال رفت و بعد هم در بیمارستان جان باخت.»
حسن، که بیکار است و ۴۲ سال سن دارد، در شوک برملا شدن راز قتل مادرش بود و در بازجویی ادامه داد: «نمیخواستم او را بکشم، اما اگر او را نمیکشتم، او مرا میکشت. مادرم قصد داشت تمام اموال و خانهای که در آن زندگی میکردیم را به نام خواهرهایم کند و چیزی به من ندهد. فکر میکردم اگر زنده بمانم و اعتراض کنم، او نقشهای برای کشتن من خواهد کشید.»
او افزود: «مدتها بود با هم درگیری داشتیم. در ذهنم تصور میکردم که مادرم قصد جانم را دارد. اصلاً فکر نمیکردم کسی متوجه شود که من او را کشتهام. مدت زیادی از مرگش گذشته بود و کسی شک نکرده بود، اما نمیدانم چطور این راز لو رفت.»