به گزارش صراط به نقل از تسنیم، تلویزیون سالهاست که با چالش جذب مخاطب در حوزه طنز ادبی روبهروست. «قندپهلو»، در فصل یازدهم خود، نشان میدهد که این مسیر نه تنها ممکن است، بلکه میتواند مخاطب گستردهای را درگیر کند، اگر برنامهسازان آماده پذیرش ریسک و نوآوری باشند. این برنامه با ترکیب شعر طنز، رقابت مشاعره و پرداختن به موضوعات روز، تلاش میکند مرز میان سرگرمی و نقد اجتماعی را به شیوهای تازه بازتعریف کند.
یکی از جنبههای مهم «قندپهلو» که این بار توسط مرکز سیمرغ ساخته شده، نگاه مستقیم به مسائل روز است. از حوادث سیاسی و اجتماعی داخلی تا تحولات بینالمللی، طنز این برنامه با صراحت و هوشمندی به موضوعات حساس میپردازد و مخاطب را با خود همراه میکند. این رویکرد باعث میشود برنامه از سطح یک سرگرمی صرف فراتر رود و تبدیل به بستری برای تحلیل و بحث درباره جریانهای فرهنگی و اجتماعی شود.
ساختار فصل یازدهم «قندپهلو» نشان از تغییرات اساسی دارد؛ حضور شاعران تازه، تغییر در عوامل تولید و اصلاح قالبها، نشانههایی از تلاش برای بازتنفس در برنامهای است که سالها با حفظ شکل سنتی طنز ادبی، جایگاه خود را یافته بود. این ترکیب به «قندپهلو» امکان داده تا ضمن حفظ روح طنز تخصصی، با نیازها و توقعات مخاطب امروز همسو شود.
یکی از عوامل در این مسیر، امیر قمیشی به عنوان تهیهکننده است. او با تجربه طولانی در تولید برنامههای طنز ادبی و همکاری مستمر با تیم «قندپهلو»، با مدیریت و حمایتهای همهجانبه، مسیر ساخت فصلهای بعدی را هموار کرده و مانع رکود یا افت کیفیت برنامه شده است.
قمیشی پیشتر با تهیهکنندگی و کارگردانی برنامه «چشم شب روشن» در شبکه چهار، آخرین برنامه تلویزیونی محمد صالح علاء، و همچنین با تولید برنامههایی چون «آشتی» و «سحوری» با اجرای ساعد باقری، و درسگفتارهای بهاالدین خرمشاهی همراه با نیایشهای سید مهدی شجاعی در «خدا بامن است» شناخته شده است.
«قندپهلو» حالا به برنامهای تازه، نوآور و متفاوت در عرصه شعر و طنز فارسی تبدیل شده است؛ اولین مجله تصویری طنز مکتوب در رسانه ملی که توانسته مخاطبان وفادار خود را حفظ کند. حضور پرانرژی شهرام شکیبا و ناصر فیض در اجرای برنامه، با ایجاد فضایی ادبی و طنزآمیز، حال و هوای شاد و مفرحی برای بینندگان فراهم میکند و حضور قاسم رفیعا، شاعر متخصص طنز پارسی، از فصل یازدهم، ادامهدهنده این مسیر بوده است. همچنین نباید تلاشهای پیشین رضا رفیع را نادیده گرفت که در فصول گذشته با نشاط و جذابیت برنامه را هدایت میکرد.
نکته قابل توجه این است؛ فصل یازدهم برنامه همزمان با رخدادهای جنگ تحمیلی 12روزه و حمله رژیم صهیونیستی ضبط شد و بخشهایی ویژه برای نقد چهرههای سیاسی مثل نتانیاهو و ترامپ در قالب شعر طنز طراحی شد، اقدامی که برنامه را فراتر از یک سرگرمی صرف کرده و آن را به روایتگری هوشمند و انتقادی مسائل روز بدل کرده است.
یکی از ویژگیهای کمنظیر این برنامه، توجه به گستره فرهنگی و جغرافیایی ایران است. از شهرها و روستاهای دورافتاده تا ارتباط با شاعران فارسیزبان در افغانستان و تاجیکستان، «قندپهلو» درصدد ایجاد شبکهای ادبی و طنز بینالمللی است که فراتر از رقابت، بر پایه تبادل فرهنگی و رفاقت شکل گرفته است. این نگاه باعث میشود برنامه نه تنها نماینده طنز تلویزیونی ایران باشد، بلکه نقطه تلاقی فرهنگی میان فارسیزبانان شود.
با این حال، مسیر حفظ طنز تخصصی در تلویزیون ساده نیست. «قندپهلو» همواره با چالشهای تولید، حساسیتهای اجتماعی و انتظارات متنوع مخاطبان روبهروست. فصل یازدهم نشان میدهد که موفقیت یک برنامه طنز در رسانه ملی نیازمند همزمانی خلاقیت، شناخت دقیق مخاطب و جسارت در پرداخت به موضوعات حساس است. این برنامه نه فقط به دنبال سرگرم کردن است، بلکه میکوشد طنز را به ابزاری برای تفکر، واکنش و گفتوگو درباره مسائل روز تبدیل کند.
با وجود موفقیتها، «قندپهلو» هنوز درگیر چند ضعف کلیدی است. یکی از مهمترین آنها، محدودیت رسانه ملی در پذیرش طنز تند و انتقادی است؛ حتی فصل یازدهم با وجود پرداخت به مسائل روز و چهرههای سیاسی، همواره مرزهای محتاطانهای را رعایت کرده است. این محافظهکاری، گاهی باعث میشود طنز تخصصی از ظرفیت کامل خود برای ایجاد گفتوگو و نقد اجتماعی بهره نبرد.
همچنین، تجربه نشان داده که حفظ تعادل میان سرگرمی و تخصصی بودن طنز، دشواری جدی دارد. «قندپهلو» با ورود به مسائل سیاسی و اجتماعی، مخاطب عام را جذب میکند، اما در برخی بخشها ممکن است مخاطب حرفهای و علاقهمند به شعر و ادبیات طنز احساس کند که برنامه بیش از حد به سمت جذابیت تصویری و سرگرمی حرکت کرده و از عمق تحلیلها کاسته شده است.
نهایتاً، این برنامه نشان میدهد که تولید طنز ادبی در تلویزیون ایران، مسیر پرریسکی است: جذابیت و نوآوری میتواند مخاطب گسترده جذب کند، اما محدودیتها و حساسیتهای اجتماعی همواره تهدیدی برای استمرار کیفیت و جسارت برنامه به شمار میآیند. «قندپهلو» در فصل یازدهم، با وجود همه موفقیتها، به روشنی ثابت کرده که طنز تخصصی هنوز ظرفیت جریانسازی دارد، اما این ظرفیت تنها زمانی محقق میشود که تلویزیون جرات عبور از خطوط محافظهکارانه و پذیرش ریسک واقعی را پیدا کند.
در پایان نیاز است این پرسش مطرح شود؛ آیا طنز تخصصی میتواند در تلویزیون ایران جریانساز شود؟ پاسخ این فصل، اگرچه کامل و بیچالش نیست، اما نشان میدهد که با خلاقیت و جسارت، طنز ادبی هنوز ظرفیت تاثیرگذاری بر مخاطب و فضای فرهنگی را دارد و میتواند از مرز سرگرمی فراتر رود.