به گزارش صراط به نقل از دفاعپرس دیدارهای اخیر حکام سوریه و آذربایجان در باکو، نشاندهنده تغییرات عمیق و سریع در چشمانداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه و قفقاز است. این تحولات که با سقوط رژیم بشار اسد در سوریه و درگیری مستقیم میان ایران و «اسرائیل» تسریع شده، بر پیچیدگی بحران امنیتی در منطقه غرب آسیا میافزاید.
منطقه خاورمیانه و قفقاز در حال حاضر شاهد تحولات ژئوپلیتیکی عمیق و پرشتابی است. این تغییرات تا حد زیادی تحت تأثیر دو رویداد مهم اخیر شامل سقوط غیرمنتظره رژیم «بشار اسد در سوریه در دسامبر ۲۰۲۴ و جنگ ۱۲ روزه بین رژیم «اسرائیل» و ایران در ژوئن ۲۰۲۵ قرار دارد.
از طرف دیگر دولت جدید سوریه، تحت رهبری احمد الشرع، در حال پیگیری یک سیاست خارجی عملگرایانهتر است. همگرایی اخیر منافع میان بازیگران پیشتر متخاصم - به ویژه تعاملات دیپلماتیک و امنیتی نوظهور شامل رهبری جدید سوریه، آذربایجان و اسرائیل - نشانهای از یک همترازی مجدد قابل توجه و بالقوه پایدار است. این همگرایی مستقیماً بر محیط استراتژیک ایران تأثیر میگذارد و چالشهای جدیدی را برای امنیت و جایگاه منطقهای کشورمان به وجود میآورد.
تحولات اخیر در منطقه، به ویژه پس از سقوط بشار اسد و جنگ ۱۲ روزه ایران و «اسرائیل»، نشاندهنده یک بازآرایی منطقهای شتابان است که پیامدهای عمیقی برای ایران دارد. سقوط رژیم اسد در دسامبر ۲۰۲۴ و جنگ ژوئن ۲۰۲۵ بین «اسرائیل» و ایران، نه تنها نقاط عطف تاریخی هستند، بلکه کاتالیزورهای قدرتمندی برای بازآرایی سریع و عمیق پویاییهای قدرت منطقهای عمل میکنند.
حال در این میان نقش برجسته آذربایجان به عنوان میزبان و میانجی برای دیدارهای حیاتی «الجولانی» با الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان و نمایندگان رژیم صهیونیستی، نشانگر تمایل طرفهای منطقهای و بینالمللی برای کشف و ایجاد مسیرهای دیپلماتیک جدید است که از خصومتهای سنتی عبور میکند. این امر نشان میدهد که تغییرات ژئوپلیتیکی فعلی تدریجی نیستند، بلکه یک فرآیند شتابان از بازآرایی منطقهای هستند که توسط این دو تغییر عمده قدرت هدایت میشوند.
نکته مهم این است که دیدارهایی بین مقامات سوری و اسرائیلی در باکو و در حاشیه سفر الشرع برگزار شده است. این گفتوگوها طبق گزارشها بر «حضور نظامی اخیر اسرائیل در سوریه» متمرکز بودهاند. دولت الشرع همچنین تأیید کرده است که تماسهای غیرمستقیمی با «اسرائیل» برای بازگشت به توافق جدایی نیروها در سال ۱۹۷۴ داشته است. توافق بالقوه نه به عنوان عادیسازی کامل، بلکه به عنوان یک توافق امنیتی توصیف شده است که عمدتاً بر «جلوگیری از نفوذ ایران، دور کردن نیروهای مقاومت و حفظ آرامش مورد نظر خود در امتداد مرز» متمرکز است.
بر همین اساس، باید گفت که این برنامه ملاقات مستقیماً نشاندهنده یک هدف استراتژیک برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه است. ایالات متحده نیز با گزارشهایی که نشان میدهد یک نشست در کاخ سفید برای سپتامبر برنامهریزی شده است، که در آن انتظار میرود احمد الشرع، رئیسجمهور سوریه و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، یک توافق امنیتی را امضا کنند، فعالانه درگیر است.
اما موضوع بسیار مهم و حساس اینجاست که نقش آذربایجان به عنوان میزبان دیدارهای مستقیم بین مقامات سوری و رژیم صهیونیستی اصلا تصادفی نیست؛ بلکه از نظر استراتژیک بسیار عمیق است. امروز آذربایجان به عنوان «متحد نزدیک اسرائیل و سوریه» شناخته میشود و همچنین میانجیگر فعالی مابین ترکیه و رژیم صهیونیستی در مورد امور سوریه است.
از طرف دیگر، انتخاب باکو به عنوان محل برگزاری این دیدار، به جای یک مرکز دیپلماتیک سنتیتر، بر نفوذ رو به رشد آذربایجان و تمایل آن به درگیر شدن در دیپلماسی منطقهای حساس و پرمخاطره تأکید میکند و این وضعیت آذربایجان را به عنوان یک کانون ژئوپلیتیکی کلیدی در منطقه معرفی میکند.
نکته مهم دیگر، ایفای نقش کشور آذربایجان به عنوان یک بازیگر ژئوپلیتیکی مهم و فعال در حال ظهور است که قادر به بازآرایی اساسی ائتلافهای منطقهای و بالقوه منزوی کردن کشورمان در سطح منطقه است. اما آذربایجان چگونه این کار را انجام میدهد؟
پاسخ در این است که باکو با تسهیل تعامل مستقیم بین رژیم صهیونیستی و رژیم الجولانی، به صورت موثری توانایی ایران برای اعمال نفوذ از طریق شبکههای نیابتی سنتی و همبستگی ایدئولوژیک را کاهش میدهد و بدین ترتیب محاسبات استراتژیک منطقهای ایران را به چالش میکشد.
حال در این میان نگاهی به روابط دو طرفه مابین آذربایجان و رژیم صهیونیستی لازم و ضروری است. زیرا روابط بین دو طرف چندوجهی و مستحکم است و بخشهای حیاتی مانند دفاع، اطلاعات، تجارت و انرژی را در بر میگیرد. ضمن اینکه، آذربایجان به عنوان یک تأمینکننده اصلی نفت برای رژیم صهیونیستی عمل میکند و طبق گزارشها در سال ۲۰۱۹ بیش از ۶۰ درصد بنزین آن را تأمین کرده است.
در مقابل نیز رژیم صهیونیستی تأمینکننده اصلی تسلیحات به آذربایجان است و بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹، حدود ۶۹ درصد از کل واردات نظامی آذربایجان را به خود اختصاص داده و بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲، دومین خریدار بزرگ محصولات دفاعی رژیم صهیونیستی بوده است. ضمن اینکه تسلیحات ساخت این رژیم در جنگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰ تعیینکننده بودند.
موضوع مهم دیگر در زمینه نوع و چگونگی رابطه میان کشور آذربایجان و رژیم صهیونیستی باید به همکاری اطلاعاتی میان آنها اشاره کرد که این همکاری ستون فقرات این رابطه را تشکیل میدهد. ضمن اینکه، گزارشها نشان میدهد که موساد از دهه ۱۹۹۰ پستهای نظارت الکترونیکی در آذربایجان برای رصد ایران داشته است.
و در آخر، مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران باید با توجه به سابقه و عملکرد کشورهایی که در دیدار باکو با یکدیگر ملاقات کردند و با درنظر گرفتن عملیاتها و حملات چند هفته قبل رژیم صهیونیستی به غرب کشور و همچنین میزان و سطح بالای نفوذ رژیم صهیونیستی در آذربایجان و روابط پشت پرده میان رژیم الجولانی با تلآویو ضمن حفظ توجه و هوشیاری خود اقدامات متناسب برای خنثی سازی خطراتی را که از جانب آنها متوجه سرزمین ایران خواهد شد را ابتدا شناسایی کرده و سپس نسبت به برطرف کردن اقدام کنند.