به گزارش صراط به نقل از دانشجو، سینا ولیالله سالها یکی از چهرههای ثابت شبکههای سرگرمیمحور ماهوارهای بود؛ مجریای که با شوهای سبک، مونولوگهای طنزآلود، گفتوگو با هنرمندان اپوزسیون و برنامههایی که بیشتر بر واکنش و هیجان بنا شده بودند شناخته شد. اما نکته مهمی که سالها در تحلیل کار او نادیده گرفته شد، همان چیزی است که امروز با روشنترین شکل ممکن خود را نشان میدهد: نبود «مسئولیت رسانهای» و بیهویتی فکری در کارنامهاش. اخراج او از شبکه MBC Persia، دقیقاً محصول همین مسیر طولانی است؛ مسیری که در آن نمایش جای تحلیل را گرفت، هیجان جای فهم را پر کرد و موجسواری جای جهانبینی نشست.
ولـیالله در تمام سالهایی که در MBC حضور داشت، عملاً نتوانست از قالب «واکنشساز» فراتر برود. برنامههای او روی ستونهایی بنا شده بودند که سطحی و زودگذر بودند: ترکیبی از شوخیهای لحظهای، واکنشهای تند، گزینش ویدئوهای پربازدید و سپس چسباندن برچسب «تحلیل». این سبک در نگاه اول سرگرمکننده بود، اما واقعیت این بود که بیشتر یک موتور تولید هیجان بود تا یک برنامه رسانهای. هیچ طرح کلانی پشت این کارها نبود؛ نه روایت طولانی، نه تحقیق، نه تحلیل، نه مسئولیتپذیری در قبال مخاطب.
شبکه MBC Persia هم بهعنوان یک شبکه با سیاست سرگرمیسازی، طبیعتاً مجریای میخواست که بتواند مخاطب ایرانی را با ریتم سریع و شوهای جوانپسند نگه دارد. سینا دقیقاً در همین چارچوب میگنجید. اما با گذشت زمان، همین سبک تبدیل شد به نقطه ضعف اصلی او: تکرار، بیعمقی و اتکا به تفاوتهای ظاهری بهجای تولید محتوای جدیتر. بسیاری از برنامهسازان از همان سالها هشدار داده بودند که برند شخصی ولیالله فاقد عمق است و در لحظهای که شبکه دیگر نیازی به این نوع محتوا نداشته باشد، به سادگی حذف خواهد شد. همین هم شد: MBC روابط دیپلماتیک با ایران را جدیتر کرد و او را کنار گذاشت و این اخراج نه اتفاقی ناگهانی، بلکه نتیجه طبیعی مسیری بود که او انتخاب کرده بود.
اخراج از MBC نقطه عطفی بود که بسیاری انتظار داشتند شاید موجب بازنگری جدی در مسیر حرفهای او شود. اما مهاجرت سریع او به یوتیوب نشان داد که مشکل اصلی همچنان پابرجاست: ولیالله پلتفرم را عوض کرده، نه شیوه فکر کردن را. همان لحن، همان فرم، همان واکنشسازیهای شتابزده. او حتی در فضای بازتری مثل یوتیوب هم تلاش نکرد از دام محتوای هیجانی فاصله بگیرد یا ساختار جدیدی خلق کند. همچنان با موجها بالا و پایین میرود، همچنان تیتر تند میگذارد و همچنان به دنبال کلیک و بازدید میدود. این یعنی حتی آزادی عمل بیشتر هم نتوانسته او را به یک مجری دارای هویت تبدیل کند.
نکته مهم دیگری که باید نقد شود، نسبت او با مخاطب است. ولیالله سالهاست بهجای آنکه به رشد درک سیاسی یا رسانهای مخاطب کمک کند، برعکس، آن را روی سطح نگه داشته است. او بحرانها را به شوخی تقلیل میدهد و شخصیتهای مهم سیاسی یا اجتماعی را به موضوعات مصرفی تبدیل میکند. در نتیجه، مخاطب نه قدرت تحلیل پیدا میکند، نه نگاه عمیقتر. تنها چیزی که میماند همان احساسات لحظهای است. این برای یک مجری رسانهای، ضعف کوچکی نیست؛ نشانه یک خطای بنیادی است.
در مورد کوچ او به یوتیوب نیز باید گفت این تصمیم زمانی میتواند قابل احترام باشد که منجر به تحول در محتوا شود. اما تاکنون نشانهای از چنین تغییری دیده نشده. بسیاری از تولیدکنندگان محتوا در سالهای اخیر نشان دادهاند که یوتیوب میتواند محل تولید برنامههای باکیفیت، تحقیقمحور و روایتمند باشد. ولیالله، اما در همان حلقه قدیمیِ «واکنش + شوخی + تیتر جنجالی» گیر کرده است. نتیجه این میشود که او همچنان در سطح میماند و نمیتواند فاصلهای از گذشتهاش بگیرد.
در نهایت، اخراج سینا ولیالله از MBC را باید نه یک واقعه حاشیهای، بلکه آینهای از یک حقیقت عمیقتر دانست: مسیر رسانهای بدون هویت، بدون تحلیل و بدون جهانبینی، همیشه روزی به بنبست میرسد. سینا ولیالله سالها فرصت داشت خود را از یک اجراگر صرف، به یک چهره رسانهای جدی تبدیل کند. اما انتخاب کرد که در منطقه امن شوهای هیجانی بماند. امروز مهاجرتش به یوتیوب هم بدون تغییر در نگاه و روش، فقط یک جابهجایی صحنه است، نه آغاز فصل تازه.
او سالها در هیاهو بود.
اما هیاهو، هرگز میراث نمیسازد.