سوريه، دولتي سكولار و غيرديني دارد كه متاسفانه ممزوج با ديكتاتوري سياسي و طبعا فساد اقتصادي نيز هست. ما حداقل بخاطر اهميت استراتژيك اين كشور در مساله فلسطين، خيلي زودتر از اينها بايد به فكر برنامههايي براي اصلاحات در اين كشور ميبوديم كه مثل خيلي مسائل ديگر نبوديم! البته مساله بشار با نظام حاكم مقداري متفاوت است ولي بايد تلاش كرد تا اصلاحات حقيقي در اين شرايط اجبار حكومت سوريه به تحقق برسد!
نكاتي در باب معارضين مطرح است. البته در ميان آنها مردمان رنجديده و ناراضي از بدرفتارهايهاي حكومت نيز هستند كه بايد حسابشان را از معارضين مزدور جدا كرد.
- چندي پيش، برهان غليون،رئيس مجلس وطني كه معارضين تشكيل دادهاند گفته بود كه در صورت رسيدن به قدرت بلافاصله رابطه با ايران و حزبالله را قطع كرده و حماس و جهاد را اخراج خواهيم كرد! جالب اينجاست كه وي از روشنفكران غربگرايي است كه چند سال پيش به دليل توهين به پيامبر از دانشگاه سوريه اخراج شده بود.
- ديده نشده تا كنون حتي يك شعار ضدآمريكا و اسرائيل داده بشود يا يك پرچم آمريكا به آتش كشيده شده باشد! اين نوعي احساس خطر نسبت به معارضين و تسلط احتمالي آنان ايجاد كرده است!
- اولين شعاري كه معارضين سلفي در درعا و حماء دادند: «علوي بالتابوت، مسيحي بالبيروت» بود! اين از همان ابتدا نشان داد كه ماهيت معارضين يك ماهيت تندروانه وهابي.
- اقدامات مسلحانه گستردهاي كه تا كنون به كشته شدن بيش از 1500 سرباز ارتش سوريه منجر شده است، نشان دهنده مسالمتآميز نبودن روش معارضين است كه اتفاقاً اخيراً با شكلگيري و تجهيز «جيش السوري الحر» از سوي اردن و عربستان و اقدامات تروريستي متعدد آنان، رو به فزوني گذاشته است!
- اقدامات تروريسيتي شهر «حمص» متاسفانه عمدتا خاستگاه مذهبي دارند و در آن دهها شيعه كشته شدهاند. اين خود نيز دليل ديگري بر افراطي بودن گروههاي معارض و خاستگاه مذهبي آنهاست.