دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ساعت :
۰۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۵:۰۶
گمگشته ای فطرت نام

مقایسه "جدایی" و "بدون دخترم هرگز"

کد خبر : ۵۱۶۸۵
به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛ حق جو در وبلاگ گمگشته فطرت نام نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم

سیمین و بتی محمودی هرچند دو شخصیت متفاوت در دو فیلم متفاوتند، ولی زبان حال مشترکی دارند: «بدون دخترم هرگز!». هردو می‌خواهند دخترشان را از فضای آکنده به دروغ و پرجاروجنجال و وحشی ایرانی نجات داده و زمینه‌ی تربیت فرزندشان را در کشوری غربی فراهم سازند که نماد انسانیت و صداقت و نوع‌دوستی است...

پیش از این «جدایی نادر از سیمین» را در سینما ندیده‌بودم، با مشاهده‌ی آن در سینمای خانگی حس کردم که من اگر جای برگزارکنندگان جشنواره‌های کشورهای غربی بودم، بی‌درنگ به این فیلم جایزه می‌دادم.

«جدایی نادر از سیمین» و «بدون دخترم هرگز» هرچند با فاصله‌ی زمانی حدودا 30 ساله ساخته‌شده‌اند، ولی می‌توانند در نقطه‌ای مشترک به هم بپیوندند و آن هم نتیجه‌ی حاصل از آن‌ها است: سیاه‌نمایی علیه فرهنگی که مدت‌ها است خواب جنایتکاران و استثمارگران عالم را پریشان کرده‌است و سپیدنمایی له فرهنگی که پشت لباس سپیدی که با رسانه‌هایش می‌کوشد به عالم نشان دهد، خون‌های ریخته‌شده و حرمت‌های هتک‌شده و شکم‌های به پشت‌چسبیده‌ی فراوانی است.

البته سیاه‌نمایی در «جدایی نادر از سیمین» به غلظت و میزان باورناپذیری «بدون دخترم هرگز» نیست. فیلم با دقت بیش‌تری ساخته‌شده‎‌است. ایرانی‌ها آن‌قدرها هم وحشی نمایش داده نمی‌شوند، فقط کمی پرجاروجنجال‌اند- نکته‌ای که سیمین در جروبحث با نادر به آن اشاره می‌کند: «بمونه این‌جا که لج و لجبازی و دعوا یاد بگیره؟»- و دروغگو؛ آن‌چنان که سیمین در ابتدای فیلم با نارضایتی اعلام می‌دارد که ترجیح می‌دهد دخترش در چنین شرایطی بزرگ نشود. «جدایی نادر از سیمین» می‌کوشد نشان دهد که دین نیز در لحظات حاد و حساس زندگی، می‌تواند ضمانت اخلاقی مناسبی باشد، ولی این هم آسیبی به اخلاق مدرن مورد تمجید در این فیلم نمی‌زند. چرا که اولا بین شخصیت‌های اصلی فیلم تنها کسی که هرگز تن به دروغ نمی‌دهد، سیمین است که رویای غرب در سر دارد و آن‌جا را مناسب زندگی می‌یابد، در حالی که کارگر خانه با وجود اعتقاد دینی‌اش چندین‌بار دروغ‌های کوچکی را در گذران زندگی روزمره می‌پراند و ثانیا این‌که نگاه کارکردگرایانه به دین به مذاق فرهنگ مدرن خوش می‌آید. دین سکولار که منحصر به زندگی شخصی باشد و ماهیت اجتماعی و سیاسی نیابد و در عین حال موجبات رعایت بعضی لوازم اخلاقی زندگی را فراهم آورد، می‌تواند در راستای خواسته‌های امپراطوران مستکبر جهان مورد استفاده قرار گیرد.

«جدایی نادر از سیمین» گزینه‌ی مناسبی برای جشنواره‌هایی است که دست دوستی به سوی فیلمسازانی دراز می‌کنند که به خوبی فرهنگشان را مورد تمجید قرار دهند، حتی اگر با دروغ، دروغ‌گویی را قبیح شمرده و فرهنگ غرب را منزه از این خلق منفی دانسته و تطهیرش کنند.

فرهنگی که وحشیانی را پرورده که شرق و غرب عالم، کودک و زن و مرد، حتی حیوانات از معرض ظلم‌هایش در امان نبوده‌اند. آمریکایی که در حال حاضر رهبری‌اش را به عهده دارد، پس از جنگ جهانی دوم حتی یک سال را نیز بدون جنگ و دست‌درازی به مناطق گوناگون عالم تجربه نکرده‌است. شهروندان پرورده‌شده در این فرهنگ که اتفاقا به دلیل سیستم نظارتی قوی، در بسیاری از موارد در کشورهای خود منضبطند، پایشان که به کشورهای جنگ‌زده‌ای هم‌چون عراق و افغانستان و... می‌رسد، خوی حیوانی خود را بروز داده و به زنان و کودکان رحم نکرده و با ضرب و شتم حیوانات بی‌گناه اسباب سرگرمی خود را فراهم می‌کنند. در درون ظاهر برازنده و پرزرق و برق شهرهایشان زندان‌هایی چون گوانتانامو وجود دارد که وحشیانه‌ترین رفتارها را علیه انسان و انسانیت صورت می‌دهد و سیاستمداران بزرگشان جز با حمایت لابی‌های صهیونیست- انسان‌های حیوان‌صفت جنایتکار- نمی‌توانند به قدرت برسند. در این شرایط کم‌ترین جرم بعضی از همین شهروندان تابع اخلاق مدنی در این کشورها بی‌تفاوتی‌شان نسبت به همین خونی است که در تمدنشان تبدیل به نان شده‌است و سرقتی که تبدیل به ثروت(هرچند که جرقه‌های نوپدید بیداری در این کشورها اگر از نگرانی صرف برای معضلات اقتصادی خودشان فراتر رود، جوانه‌ی امیدی برای افزایش آگاهی‌هاست). درگیری‌های نژادپرستانه هموراه جزء بزرگ‌ترین درگیری‌ها در طول تاریخ این کشورها بوده‌است و در قرن 21 هنوز هم مشکلاتشان در این زمینه‌ها به طور کامل حل نشده‌است. دروغ‌گوترین رسانه‌ها و دروغ‌گوترین سیاستمداران در این کشورها زندگی می‌کنند و اینان همان مردم عادی‌اند که در شرایطی قرار گرفته‌اند که دروغ‌گویی را برایشان ایجاب می‌کند. حتی در فیلم‌های خودشان تابویی وجود ندارد که مردمشان را مردمی منزه از دروغ‌گویی نمایش دهد، در فیلم‌های گوناگونشان که نمایان حدی از واقعیت موجودشان است، در شرایط سخت به راحتی دروغ می‌گویند و این امر اصلا مسئله‌ی فیلمساز هم نیست. اساسا علومی هم‌چون جامعه‌شناسی در ابتدای شکل‌گیری‌شان در این کشورها با همین دغدغه شکل گرفتند که مشکلات و نابه‌سامانی‌های اخلاقی پیش‌آمده در اثر مدرنیته و کم‌رنگ شدن دین(که همان مسیحیت تحریف‌شده می‌دانستندش البته) را چگونه می‌توان از بین برد و می‌کوشیدند نهادهایی را به عنوان جای‌گزین معرفی کنند که همان کارکرد دین را در جامعه‌ی پیش از مدرن داشته‌باشد و البته در معرفی چنین نهادی نیز ناموفق بوده و آمالشان هرگز حاصل نشد؛ در نتیجه این همواره آرزوی مدرنیسم بوده‌است که نوعی اخلاق مدنی را معرفی کند که هم جای‌گزین دین باشد و هم متناسب با جامعه‌ی سرمایه‌داری.

مثال‌هایی از این دست فراوان است...ومثال‌هایی از آن دست؛ از نمونه‌های فراوان موجود در فرهنگ ما از قبیل نوع‌دوستی و صداقت و انسانیت که متاسفانه در این مقال نمی‌گنجد. مردان مرد و شیرزنانی که تاریخ مانند آنان را کم دیده‌بوده و کم می‌بیند.

به هرحال انسان هرچه بیش‌تر از دین فاصله گرفته بیش‌تر به سمت زشت‌اخلاقی پیش رفته‌است و این امر شواهد تاریخی و کنونی فراوانی دارد.

خلاصه اگر دروغ‌گویی خصلت ماست و فرهنگ ما دروغگوپرور و صداقت خوی آنان است و فرهنگشان صادق‌پرور، شاید ما پوزشی بزرگ بدهکاریم؛ چرا که تاکنون فکر می‌کرده‌ایم بتی محمودی و امثال او دروغ‌ها نوشته‌اند و ساخته‌اند و در آن فرهنگ دروغگوپرور هم مورد استقبال قرار گرفته‌اند؛ غافل از این‌که دروغگو ما بوده‌ایم و دروغگویی خوی ماست. شاید به‌سزای این ظلم بزرگ بهتر باشد آقای فرهادی یکی از جوایز متعدد فیلم خود را با تواضع به بتی محمودی تقدیم کند، زنی که از جانب فرهنگ خشن و دروغگوی ما مورد ظلم‌های بسیاری واقع شده‌است!

و البته هنوز سوالی برای من باقی است، طبیعی است که جشنواره‌های غربی از فیلم‌هایی که به تمجید از فرهنگشان می‌پردازند استقبال کرده و آن‌ها را بپسندند، روشنفکران ما از چه بابت خرسندند اگر به‌واقع درد ملت و میهن دارند؟ کدام ملت است که جایزه‌ی دروغگویی را در جشنواره‌ای بین‌المللی بگیرد و در عین حال از این انتخاب خرسند باشد...؟!!

برچسب ها: جدایی
نظرات بینندگان
یونس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۳ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۰
۱
۰
آره خیلی شبیه هم بودند
ولی فاصله زمانیشون 18سال بود نه 30سال
بدون دخترم هرگز1992
جدایی...2010
تنت
|
Netherlands
|
۲۱:۳۹ - ۰۵ اسفند ۱۳۹۰
۱۰
۰
پس ما قید فیلم فجر رو هم بزنیم . جدایی الکی 5 تا سیمرغ گرفت
بی گناه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۰ - ۱۸ آذر ۱۳۹۱
۱
۰
بهتون توصیه میکنم سخنرانی استاد رائفی پور رو در مورد فیلم جدایی نادر از سیمین حتما نگاه کنین اون وقت نظرتون کلا در مورد اصغر فرهادی و سیمرغ گرفتنهاش در جشنواره برلین عوض میشه به صدق این مطالب پی میبرین.