
صراط - عوامل فتنه سبز که در گذشته شعار قرائت رحمانی از دین را سر میدادند و نیروهای ارزشی را به خشونت طلبی متهم میکردند از همان سال گذشته وارد فازی شدند که از هماهنگی آنان با منافقین حکایت دارد.
ترور دانشمندان هستهای کشورمان مانند شهید علی محمدی و شهید شهریاری یا ترور نافرجام پیام فضلینژاد پژوهشگر مسائل جنگ نرم در سال گذشته گواه این مدعاست. اکنون که جریان نفاق بیش از گذشته خود را شکست خورده دیده و احساس پوچی میکنند در پی عملی هستند تا به عنوان نتیجه، با آن خود را راضی کنند.
در روزهای اخیر که شاهد تهدیدات فراوان نیروهای ارزشی از سوی جریان سبز در فضای سایبر بودیم، فاز عملی آن را هم برخی نویسندگان اصولگرا در خیابانهای پایتخت تجربه کردند که میثم تولایی از جمله آنان است. همچنین در ماههای گذشته اخباری مبنی بر حملات متعدد به بابک اسماعیلی، نویسنده اقتصادی روزنامه کیهان در رسانه منتشر شد.
میثم تولایی که در کارنامه مطبوعاتی خود سابقه 8 سال فعالیت رسانهای در رسانههای ارزشی مانند روزنامه ایران را دارد از جمله نویسندگان موثر جبهه اصولگرایی است که در ایام فتنه پس از انتخابات، گزارشها و یادداشتهای روشنگری را منتشر کرد و به مبارزه با فتنه سبز پرداخت، اما وی نزدیک به 14 روز قبل برای چندمین بار مورد حمله وحشیانه مهاجمان ناشناس قرار گرفت و به فاصله یک هفته بعد از آن چنین اتفاقی باز هم برای او تکرار شد. فرائن و شواهد نشان میدهد که حمله به این روزنامهنگار جوان و موثر یک «سوء قصد» برنامه ریزی شده از جانب عوامل فتنه سبز ماسونی بوده است و مسئولان امنیتی و مقامات قضایی باید به وقوع این حوادث حساسیت بیشتری نشان دهند تا شاهد سلب امنیت از اهالی مطبوعات، رسانه و اندیشه نباشیم؛ خصوصا اینکه اخیرا لیست ترور چهرههای سیاسی- رسانه ای اصولگرا توسط سایت های جنبش سبز منتشر شده است و احتمال تکرار پروژه ترور منتفی نیست. صراط از مسئولان خدوم و فرماندهان ارزشمند نیروی انتظامی انتظار دارد که به گلایه های میثم تولایی توجه کرده و عوامل حمله وحشیانه به وی را بدون فوت وقت تحت پیگرد قرار دهند.
تولایی در گفتگوی اختصاصی خود با صراط نیوز به شرح سوءقصد جریان سبز به خود میپردازد و زوایای سیاسی این حملات وحشیانه را نیز توضیح می دهد و جملات خود را با این دعا به پایان میبرد که « اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک. آمین».
صراط: آقای تولایی! خوشحالیم که فعلا شما را سالم و زنده میبینیم!
تولایی: من هم همین طور!
ترور دانشمندان هستهای کشورمان مانند شهید علی محمدی و شهید شهریاری یا ترور نافرجام پیام فضلینژاد پژوهشگر مسائل جنگ نرم در سال گذشته گواه این مدعاست. اکنون که جریان نفاق بیش از گذشته خود را شکست خورده دیده و احساس پوچی میکنند در پی عملی هستند تا به عنوان نتیجه، با آن خود را راضی کنند.
در روزهای اخیر که شاهد تهدیدات فراوان نیروهای ارزشی از سوی جریان سبز در فضای سایبر بودیم، فاز عملی آن را هم برخی نویسندگان اصولگرا در خیابانهای پایتخت تجربه کردند که میثم تولایی از جمله آنان است. همچنین در ماههای گذشته اخباری مبنی بر حملات متعدد به بابک اسماعیلی، نویسنده اقتصادی روزنامه کیهان در رسانه منتشر شد.
میثم تولایی که در کارنامه مطبوعاتی خود سابقه 8 سال فعالیت رسانهای در رسانههای ارزشی مانند روزنامه ایران را دارد از جمله نویسندگان موثر جبهه اصولگرایی است که در ایام فتنه پس از انتخابات، گزارشها و یادداشتهای روشنگری را منتشر کرد و به مبارزه با فتنه سبز پرداخت، اما وی نزدیک به 14 روز قبل برای چندمین بار مورد حمله وحشیانه مهاجمان ناشناس قرار گرفت و به فاصله یک هفته بعد از آن چنین اتفاقی باز هم برای او تکرار شد. فرائن و شواهد نشان میدهد که حمله به این روزنامهنگار جوان و موثر یک «سوء قصد» برنامه ریزی شده از جانب عوامل فتنه سبز ماسونی بوده است و مسئولان امنیتی و مقامات قضایی باید به وقوع این حوادث حساسیت بیشتری نشان دهند تا شاهد سلب امنیت از اهالی مطبوعات، رسانه و اندیشه نباشیم؛ خصوصا اینکه اخیرا لیست ترور چهرههای سیاسی- رسانه ای اصولگرا توسط سایت های جنبش سبز منتشر شده است و احتمال تکرار پروژه ترور منتفی نیست. صراط از مسئولان خدوم و فرماندهان ارزشمند نیروی انتظامی انتظار دارد که به گلایه های میثم تولایی توجه کرده و عوامل حمله وحشیانه به وی را بدون فوت وقت تحت پیگرد قرار دهند.
تولایی در گفتگوی اختصاصی خود با صراط نیوز به شرح سوءقصد جریان سبز به خود میپردازد و زوایای سیاسی این حملات وحشیانه را نیز توضیح می دهد و جملات خود را با این دعا به پایان میبرد که « اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک. آمین».
صراط: آقای تولایی! خوشحالیم که فعلا شما را سالم و زنده میبینیم!
تولایی: من هم همین طور!
صراط: اگر امکان دارد از ماجراهای اخیری که برایتان اتفاق افتاده بگویید.
تولایی:فکر میکنم حالا دیگر همه از این ماجرا مطلع باشند چون اکثر رسانهها خبر حمله به من و 2 روزنامه نگار دیگر را کار کردند و حتی جرس که ارگان رسمی جریان نفاق محسوب میشود نیز در یک فرار به جلوی حساب شده به صورت پررنگ این خبر را پوشش داد.
دو اتفاقی که در ماه گذشته رخ داد برای امثال ما جدید نیست چرا که سالهاست اینگونه رفتارها از سوی مدعیان صلح و دوستی! صورت میگیرد بنابراین باید بگویم که تمام روزنامه نگاران ارزشی حداقل یک بار مورد سو قصد قرار گرفتهاند و به آن عادت کردهاند.
اما ماجرای 14 روز پیش اینگونه اتفاق افتاد که بنده ساعت 20 و سی دقیقه با دو نفر از دوستانم -که آنها هم از افراد تاثیر گذار رسانه هستند از جمله آقای سید مجتبی موسوی- راهی منزل بودیم و برای اینکه خودمان را به مترو برسانیم مقداری مسافت را در شلوغترین جای تهران، پایتخت ایران، آن هم در شبهای منتهی به عید در حال قدم زدن بودیم که بنده دیدم جلوتر از ما سه موتور با شش راکب توقف کرده و به ما خیره شده بودند.
قدری که جلوتر رفتیم سه نفر از آنها پیاده شدند و با قمه و چاقوهایی که در دست داشتند به ما حملهور شدند و قس علی هذا.
صراط: بعد چه اتفاقی افتاد؟
تولایی:یکی از دوستان توانست فرار کند و با داد و فریاد او و بانوانی که در آنجا حضور داشتند و بسیار ترسیده بودند، من که چاقو زیر گلویم بود و دوستم که قمه را روی قلبش گذاشته بودند با پرتاب کردن موبایل و کیف و همین انجام عمل خطرناکی که الآن خطر آن را درک میکنم و آن زدن زیر دست آنها بود پا به فرار گذاشتیم که آنها هم به دنبال ما افتادند و در میانه راه با ضربهای که به کمر بنده وارد شد و تعادل خودم را از دست دادم، مردم به کمک آمدند و ما به یک دکه پناه بردیم تا ضاربان لطف کنند و از خیر ما بگذرند!
ما که هیچ گونه وسیله دفاعی از خودمان نداشتیم سرگردان و بهت زده بودیم.
صراط: با پلیس 110 تماس نگرفتید؟
تولایی:چرا تماس گرفتیم و در عرض یک ساعت و ربع خودشان را رساندند، درحالی که ما به خانه رسیده بودیم.
صراط: چه طور چنین چیزی امکان دارد؟ فرماندهان نیروی انتظامی بارها اعلام کرده اند که در عرض 7 دقیقه خودشان را میرسانند.
تولایی:بله، مدعی هستند، حالا این چقدر مصداق تطابق عین و ذهن شود خدا میداند. بنده یک بار، حدودا 5 دقیقه بعد از ماجرا، یعنی زمانی که دیگر ضاربان رفته بودند و ما تنها در خیابان دست به دعا برداشته بودیم از این جان دوباره، با 110 تماس گرفتم و شرح ماوقع کردم و گفتم که ما انتظار اعزام نیرو نداریم و فقط میخواستیم این اتفاق را گزارش دهیم. آن متصدی پاسخگو به ما گفت که شما حتما در محل بمانید تا نیرو اعزام کنیم برای صورتجلسه و از ما انکار و از او اصرار!
حدود 20 یا 25 دقیقه ما در محل ایستاده بودیم و سراپا به داستانهایی که مردم برایمان تعریف میکردند گوش فرا داده بودیم! من دوباره با 110 تماس گرفتم و همان قضایا دوباره اتفاق افتاد و باز ما 15 دقیقه منتظر ایستادیم و این ماجرا تا 5 بار اتفاق افتاد و علی رغم اینکه نزدیک به 7 یا 8 بنز شکیل نیروی انتظامی با رنگ سبز از آنجا عبور کرد کسی به داد ما نرسید.
من با 197 تماس گرفتم و شرح دادم این عدم انجام وظایف نیروهای نیروی انتظامی را و با وجود اینکه تمام رسانههای مطرح این اتفاق را گزارش و خبر کردند تاکنون هیچ عکس العملی از سوی نیروی انتظامی شاهد نبودیم و جالبتر اینکه فردای آن ماجرا از نیروی انتظامی برای دومین بار با من تماس گرفتند و گفتند که شب گذشته نیروهای ما آمده بودند و شما آنجا نبودید...!
صراط: تاسفآور است. آقای تولایی! قدری به جنبه سیاسی این ماجرا بپردازیم. به نظر شما چرا جریان مرده اصلاحات و سبز از سال گذشته وارد مرحله ترور شده و حذف نیروهای تاثیرگذار رسانههای ما را هدف قرار دادهاند؟
تولایی:باید در ابتدا بگویم که خدا را شاکریم از نمایان شدن چهره واقعی اصلاح طلبانِ تمدن دوست! کسانی که سالیانی تلاش کردند چهرهای موجه از خودشان در اذهان بقبولانند! اما این چهره سفالی به یکباره فروریخت و این از الطاف خداوند است.
جریان سبز و اصلاحات مرده است و تمام این کارهایی که میکنند برای راضی کردن خودشان است، اینکه بالاخره وقتی خواستند نتایج فتنهانگیزیهایشان را بشمارند گندی برای شمارش داشته باشند و چرتکه بیاندازند که مثلا توانستیم 20 نفر را بکشیم و ...!
خدا را شکر، خدا را شکر که مورد تهدید اینها هستیم چرا که در قرآن منفورترین افراد منافقین شمرده شدهاند و کشته شدن به دست منافقین از هر چیزی برای ما شیرینتر و گواراتر است.
من زمانی که آقای فضلینژاد پس از ترور در بیمارستان بقیه الله بود و روحیه ایشان را میدیدم، در گزارش شبکه خبر که با چه حرارتی به حاج حسین شریعتمداری میگفت انشاالله برمیگردم و با تمام نیرو فعالیتهایم را از سر میگیرم، احساس غرور میکردم. کاش خداوند دعای قنوت تمام بچه حزباللهیها را مستجاب کند. اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک. آمین
امثال شماها ما رو از خودتون متنفر کردین
خدا بانی شو لعنت کنه که تر و خشک همه دارن با هم میسوزن
ما بیداریم و حواسمان جمع جمع است.
شما کم مونده تو هیئت ها بعد مصیبت امام حسین مصیبت های شمارو بخونن
جای زنجیر تو صورت یه دختر باتوم رو بدن دوستام خوب عکس های پسر کروبی هست که چی کارش کردین اونم تو مملکت امام زمان
خواهشا نه نه من غریبم بازی درنیارید حنا تون پیش مردم رنگ نداره
شما اونقدر وحشی هستید که مردم طرفدار خودتونم با باتوم وزنجیر می زنید
برادرا کامنت گذاشتن که حاضرن شهید بشن پس چرا چاقو دیده داد زده!!!!!
جالبه تو تهران تمام ارازلی که سابقه داشتن روزهای اول شلوغی آزاد شده بودن وقاطی مردم شدن!!!!!
بالاخره برادر بسیجی تو دعوا حلواخیرات نمی کنن همون جور که این همه کشته واعدامی وزندانی گرفتین باید مثل زمانی که باتوم به کمر مردم می زنید درد رو احساس کنید
خدایا انسانیت را بیدارکن
این خونواده اشکشون دمه مشکشونه و هی مظلوم نمایی و تظاهر به تحت ستم بودن می کنند.
ولی خبر بالا خبر سو قصده هموطن جان. یعنی اگه مردم اون دور و برا نبودند الان تو مجلس ترحیمش نشسته بودند.
بعد هم برو خبر رو درست بخون. از خداش بوده که به مقام شهادت برسه و ترسی از مردن نداشته و هر روز آرزو می کنه در راه خدا جونش رو بده.
چند تا دروغ هم گفتی که خدا هدایتت کنه.
اینجا جاش نیست توضیح بدم.
لجن يا علوفه سبز خوبه ؟!
پرچم های موسوی رو به اتش کشیدند و بنرهاشو پاره می کردند بازم میگی ازاد نیستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حتما یا یکی دشمنی داشتی کتک خوردی بعدش به نام سبز می نویسی
يعني نيروي انتظامي نباس يه كم اقتدار داشته باشه...
فكر كنم اوون شالي كه به گردن ميثمه و متبرك شده به ضرح اقام ابالفضل(س) نجاتش داده...
من اگه جاي مسئولين بودم كل افرادي كه تو نيروي انتظامي هستند رو تسويه مي كردم..جون همه مي دونن كه اكثر نيروي انتظامي از شهرباني زمان قبل هستن وعدهاي هم كميته چي بودن كه اوايل انقلاب بدون گزينش بعد از انحلال كميته وارد نيروي انتظامي شدن..
يعني مي خوام بگم بدنه اين نيرو افرادي هستن كه زياد عليه السلام نيستن...
روزي نمي شه كه نشنويم اتفاقات مشابهي تو مملكتمون نيفتاده...تو قضيه فتنه هم اگه بسيجيها نبودن نيروي انتظامي توان برقراري امنيت رو نداشت..
التماس دعا