سکوت نزدیکان آقای روحانی را شاید بتوان نوعی تاکتیک اجرایی در شرایط خاص کنونی دانست. لزوما این سکوت را نمیتوان یک مشکل ساختاری در تیم آقای روحانی و خلأ وجود یک سخنگو در این مجموعه تعبیر کرد. در یک کلام میتوان گفت این مساله ناشی از فقدان تحزب در کشور است.
همین مساله باعث میشود تا در حوزه سیاسی رفتارهای ارتباطی بیشتر رفتارهایی فردی باشند تا سازمانیافته و حزبی. از همین روست که عموما دولتهای ایران توسط چهرههایی ساخته میشوند که باید آنها را دولتمرد دانست تا کنشگر سیاسی و سیاستمدار چرا که لزوما مدیران دولتی سیاستمدار نیستند و البته عکس آن نیز صادق است، یعنی هر سیاستمداری نیز دولتمرد نیست.
عموما در نظامهای سیاسی پیشرفته کاندیداها برخاسته از دل احزابی ساختارمند و دارای نیروهای فعال در حوزههای مختلف هستند و از فردای پیروزی یک کاندیدا همین افراد حزبی که ستاد او را در دوران رقابت تشکیل دادهاند تبدیل به تیم عملیاتی وی خواهند شد. در ایران علاوه بر اینکه چنین وضعیتی حاکم نیست، دولت و رئیس جمهور نیز از مجلس و پارلمان جدا هستند، چرا که باز هم به دلیل فقدان ساختار حزبی مجموعههای مختلف نمایندگی پارلمان از هویت تشکیلاتی خاصی برخوردار نیستند.
این دوگانگی بین ترکیب سیاسی مجلس و دولت خود سبب میشود تا چینش کابینه از پیچیدگی بیشتری برخوردار شود. از یک سو منابع اطلاعاتی رسانهها که در موارد بسیاری همان نمایندگان مطلع مجلس هستند شدیدا محدود میشود و از سوی دیگر به این دلیل که امکان ایجاد ارتباط تشکیلاتی بین مجلس و دولت جدید با واسطه نمایندگان هم حزبی رئیس جمهور منتخب وجود ندارد، مذاکرات پارلمان و دولت منتخب برای تعیین کابینه طولانی و دشوار خواهد شد.
در نظامهایی که دارای احزابی قوامیافته هستند نمایندگان همحزبی دولت منتخب پل ارتباطی بین دولت آینده و مجلس مستقر میشوند و مذاکرات برای تشکیل دولت جدید از طریق فرآیندهای روتین و مشخصی پیش میرود. خلاصه آنکه در شرایط کنونی کشور ما انتشار اطلاعات دقیق از مراحل تشکیل کابینه میتواند دولت منتخب را درگیر فراز و نشیبهای بیموردی کند که شاید آرامش کابینه آینده را به هم بریزد.
اما وضعیت سکوت دولت مستقر در این خصوص هر چند شاید آرامش آن را بیشتر تضمین کند اما میتواند نتایج منفی گریزناپذیری را نیز در پی داشته باشد. نبود گمانهزنی موثق و پیشبینیهای نزدیک به واقعیت از ترکیب، چینش و جنس کابینهای که قرار است از یک ماه آینده امور اجرایی کشور را در اختیار بگیرد معایبی جدی دارد، مهمترین عیب آن هم این است که سرمایهگذاران را سردرگم کرده و فضای اقتصادی کشور را با شبهاتی مواجه خواهد کرد.
همچنین چنین دست گمانهزنیهایی یکپارچگی ایجاد شده حول دولت منتخب را نیز از بین خواهد برد. در حوزه ارتباطات البته رسانهها علاقه فراوانی برای پیشی گرفتن در رسیدن به اطلاعات مربوط به کابینه آینده را دارند و از آنجا که کانال خاصی برای رسیدن به این اطلاعات تعریف نشده، رسانهها ناچار میشوند به «لابیگری» با تیم رئیس جمهور منتخب روی بیاورند و این مساله میتواند رسانه را به یک مجموعه شبه سیاسی نظیر حزب تبدیل کند.