
آقای خاص فوتبال جهان را فصل آینده در لندن خواهیم دید. حضور در چلسی ماجراجویی تازهای از سوی مورینیو نخواهد بود. تنها دلیل انتخاب لندن را باید از زبان مورینیو شنید: «جایی میروم که مردم عاشقم باشند.» البته در میلانو اشکهای زیادی در خداحافظیاش ریخته شد اما شرایط مالی و مدیریتی حال حاضر اینتر نمیتواند پاسخگوی آقای خاص باشد. پس از 3 فصل حضور در فوتبال اسپانیا، اگر از نظر آماری بخواهیم عملکرد آقای خاص را با مربیان پیشین رئال یا دیگر تیمهای بزرگ اروپا مقایسه کنیم، از خیلی جهات آمار مورینیو بسیار درخشانتر است. وی آماری بالغ بر 70 درصد پیروزی را در طول 3 فصل حضور در مادرید بر جای گذاشته که در نوع خود خیرهکننده است اما در کل انتظاراتی که از طرف هواداران رئال و مطبوعات اسپانیا از مورینیو میرفت خیلی بیشتر از یک قهرمانی در لالیگا، جام حذفی و سوپرکاپ اسپانیا و همچنین 3 نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا طی 3 فصل حضور در مادرید بوده است!
در ادامه از مهمترین دلایل عدم موفقیتهای بزرگتر ژوزه مورینیو به همراه رئالمادرید همچون قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا نام میبریم و به بررسی هر کدام میپردازیم:
*خاص نبودن آقای خاص نزد بازیکنان و هواداران رئال
آنالیز بازیهای تیمهای سابق ژوزه مورینیو همچون اینتر و پورتو نشان از نمایشی فراتر از حد تواناییهای اسکلت تیمهای یادشده دارد. اینتر با نمایش دلپذیر دیهگو میلیتو مهاجم اسبق و بینام و نشان جنوا، سهگانه کسب میکند. این موضوع برای ستارههای سوخته رئال چون کامبیاسو و اشنایدر و همچنین گوارن پاندف، تیاگو موتا و ساموئل اتوئو، مهاجم هتک حرمت شده بارسلونا نیز صدق میکرد. اینها در حالی رخ میدهد که میتوان تنها محرک اصلی و عامل موفقیت و نمایش دلپذیر چنین بازیکنانی را روحیه وصفناپذیری دانست که توسط شخص مورینیو به آنان داده شده بود و بازیکنان با تکیه بر شخصیت مرد پرتغالی موفق به حکاکی نامشان در تاریخ به عنوان قهرمانان اروپا شدهاند اما در رئال وضع بهگونهای دیگر رقم خورد. مورینیو پا در جایی گذاشت که در طول دهههای گذشته سلاطین بزرگی در آنجا حضور داشتند و ژوزه مورینیو عملا نمیتوانست آقای خاص فوتبال اسپانیا و رئالمادرید باشد. هواداران بارها مورینیو را هو کردند و مو در یک تصمیم تاریخی چیزی حدود 40 دقیقه قبل از شروع داربی به تنهایی به چمن سانتیاگو آمد و از هواداران درخواست کرد او را قبل از شروع بازی هو کنند!
*دوگانگی رختکن و هواداران رئال
یکدست بودن رختکن یکی از مهمترین عوامل موفقیت در فوتبال است. در بهروزترین تجربهها میتوان از دورتموند زیر نظر کلوپ یا بایرنمونیخ یوپ هاینکس نام برد که فینالیستهای این دوره لیگ قهرمانان اروپا بودند و از بارسا نیز میتوان به عنوان تیمی نام برد که در طول سالیان گذشته همواره این فاکتور را حفظ کرده و به واسطه آن به موفقیتهای متعددی دست پیدا کرده است. مارکو ماتراتزی مدافعی که طی 2 فصل حضور مورینیو در اینتر کمتر فرصت حضور در ترکیب را پیدا میکرد در شب خداحافظی مورینیو چنان صحنه رمانتیکی را رقم زد که مشاهده ویدئوکلیپ سکانس اشکهای ماتراتزی و مورینیو احساسات غیرفوتبالیها را هم جریحهدار میکند. این موضوع نشان از نظم و به معنای واقعی تیم بودن بازیکنان اینتر زیر نظر مورینیو دارد. جایی که تفکر ماتراتزی نیمکتنشین با اشنایدری که جزو ارکان اصلی تیم بود کاملا مشترک بود و با هدف پیروزی تیم شکل میگرفت. در مادرید تفکرات چندگانهای بهوجود آمد و ژوزه در برخورد با عاملان چنین تفکراتی روش تنبیه را در نظر گرفت. از بازی خارج کردن ایکر کاسیاس، کاپیتان و دروازهبان بزرگ دنیای فوتبال و جایگزین کردن آدان و دیهگو لوپز و همچنین مجازاتهایی که برای راموس و پهپه در نظر گرفته شد از مهمترین تنبیههای مورینیو در فصل جاری بودهاند. پهپه، مدافع پرتغالی رئال از جبهه مخالفان مورینیو حمایت کرد تا پائولو فوتره او را خیانتکار بخواند و مورینیو نیز با نیمکتنشین کردن پهپه مشکل وی را تنها در یک کلمه (رافائل واران) خلاصه کند.
*پرتغالی بودن مورینیو!
این مشکل برای رونالدو هم وجود داشته و از سوی اسپانیاییهای رئال در حد مهاجمی که میتواند توپ طلای اروپا را از آن خود کند و بهترین بازیکن دنیا لقب بگیرد مورد حمایت واقع نشد و چنین موضوعی موجب شد در اوایل فصل اعلام کند که از شرایطش ناراضی است و تنها باشگاه منظور او را میفهمد! پرتغالیها جایگاه ویژهای نزد اسپانیاییها ندارند. بویژه وقتی آنها در مادرید باشند. پس از حذف منچسترسیتی در مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا ژوزه مورینیو عنوان کرد: «اگر ما جای آنها حذف میشدیم، فشار مطبوعات و مردم به من اجازه بازگشت به مادرید را نمیداد!» گفتههای آربلو در حمایت از مورینیو نیز اشارهای غیرمستقیم به محبوب نبودن مورینیو با وجود تلاشهای بیحد و اندازهاش به منظور به موفقیت رساندن تیم و وجود مخالفان داخلی ژوزه مورینیو دارد: «او جانش را برای رئالمادرید در کف دستانش گذاشته بود. او خانه و زندگیاش را برای باشگاه گذاشته بود و او را ناکام گذاشتند. همیشه مورینیو قبل از هرچیزی به رئالمادرید فکر میکرد.
حتی قبل از خودش و به قیمت وجهه و چهره خودش برای رئال تلاش میکرد. حسرتآور است که ما ندانستیم در طول این 3 سال چطور از بودن او برای کسب جامهای بیشتری بهره ببریم. افرادی بودند که به بلوغ کافی نرسیده بودند. برخی از ما بودیم که زیاد نگران وجهه خوبمان در مقابل رسانهها نبودیم. بعضیها بیشتر نگران وجهه عمومیشان بودند». بازگشت مورینیو به چلسی میتواند تولدی نو برای ققنوسی باشد که در سپتامبر 2007 در لندن و به دلیل مشکلاتش با مدیریت باشگاه چلسی از پا در آمد و در شهر میلان ایتالیا از نو متولد شد و به بالاترین موفقیتها رسید. حال ققنوس مشهور دنیای فوتبال این بار در لندن تولدی دوباره خواهد داشت چرا که موفقیتهای آقای خاص نمیتواند تمامشدنی باشد... .