ابوطالب پس از حمله آمریکا به عراق به همراه یک گروه فیلمبرداری به این کشور رفت و همراه یکی دیگر از اعضای گروه، توسط نیروهای آمریکایی بازداشت شد. دوران بازداشت این مستندساز حدود چهار ماه طول کشید و پس از آزادی و بازگشت به ایران به عنوان یک چهره فرهنگی اصولگرا معرفی شده و در مجلس هفتم به کرسی نمایندگی رسید.
وی در این گفتگو گفتمان غالب کشور را توسعه ابزارها معرفی می کند که منجر به توسعه فرهنگ نمیشود و معتقد است مدیران و مسئولانی که در عرصه فرهنگ و هنر کشور فعال هستند تخصص و اطلاعات لازم را ندارند. این مستندساز همچنین درباره نامزدهای ریاست جمهوری و اینکه تقریبا هیچ یک از آنها برنامه مشخصی در حوزه فرهنگ ارائه نکردهاند، میگوید معیشت مردم در این سالها آنچنان سخت شده است که همه کاندیدها تمرکز خود را بر رفع مسایل اقتصادی و در نهایت سیاست خارجه گذاشتهاند و فرهنگ برای آنها امری ثانویه محسوب میشود.
به همین بهانه و برای مروری بر کارنامه فرهنگی دو دلت نهم و دهم با او گفتگویی داشتهایم.
* آقای ابوطالب وضعیت فرهنگ و هنر کشور را در شرایط موجود چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما عرصه فرهنگ و هنر در این سالها چقدر رشد کرده است؟
- ما در عرصه فرهنگ و هنر در هشت سال گذشته نه تنها رشد نداشتیم بلکه در حوزههای مختلف هنری مثل سینما، تئاتر، موسیقی و ... سقوط هم کردهایم.
اگرچه در دولتهای قبل از دولت نهم، برنامههای توسعهای اقتصادی و در خوشبینانهترین حالت اجتماعی و یا سیاسی بود ولی بعضی از برنامهها تا حدی به توسعه ابزار فرهنگ و هنر مثل ساخت سینماها، واردات لوازم صوتی و تصویری و ایجاد شرکت های تصویری منجر شد که البته این امر هم ربطی به توسعه فرهنگی ندارد و بیشتر در عرصه توسعه کمّی و ابزاری شاهد توسعه فرهنگی بودیم البته مدیران بهتری هم مسئولیت داشتند.
توسعه فرهنگی یعنی تعمیق باورها و ارزشهای ملی و اسلامی مردم اما در
دولتهای نهم و دهم اقتصاد فرهنگ و مسایل فرهنگی توسعهای نداشت و حتی
برنامه و اصلا تعریفی از فرهنگ نداشتیم. صداهای متفاوتی از مسئولان دولت
فعلی شنیده میشود. یک نفر از خوانندههای لس آنجلسی دعوت می کند،
روزنامهای ار طرف وزیر ارشاد بسته می شود، شخص دیگری از کوروش و داریوش می
گوید. هر کسی حرفی میزند. این حرفهای متناقض به نوعی آنارشیسم و هرج و
مرج فرهنگی را در بر داشت. افرادی که هیچ شان و جایگاه و تخصصی در امور
فرهنگی ندارند پول گرفتند و تریبون بدست آوردند. از آن طرف فیلمسازان،
موزیسینها و سایر هنرمندان و افراد آکادمیک عرصه هنر مهجور ماندند.
* مجلس چطور عمل کرده است؟ آیا همه مشکلات و کمبودهایی که در عرصه هنر وجود دارد به دولتها مربوط میشود؟
- مجلس شان تقنینی و نظارتی دارد و به اندازه دولت مقصر است. کمیسیون
فرهنگی در این هشت سال فقط گهگاهی اعتراض کرده است. اعضای کمیسیون فرهنگی
از مسایل فرهنگی کمتر اطلاع و تخصص دارند. فرهنگ به حال خودش رها شده است.
اگر هم کاری در حوزه موسیقی و فیلم و... انجام میشود به خاطر خون جگر
خوردنهای اهالی فرهنگ و هنر است و فقط ذوق و انگیزه هنرمندان این عرصه
بوده که باعث شده فعالیتهای هنری شکل بگیرد.
* اگر بخواهید به نوعی حوزه فرهنگ و هنر را در این سالها
آسیبشناسی کنید و برای دولتهای بعد راهکار بدهید چه مواردی را باید در
نظر گرفت؟
- حوزه فرهنگ فضایی باز و آزاد البته در چارچوب قوانین را میطلبد. فضایی
که نیازمند فکر و مباحثه و تضارب آرا و افکار است. دولت نباید درباره
بسیاری از موضوعات فرهنگی سخت گیری میکرد و یا برخوردهای انتظامی و امنیتی
نشان میداد. حوزه فرهنگ باید مدیران و متخصصان خود را داشته باشد.
رییسجمهور در حوزه فرهنگ صاحب تئوری نبود. از طرف دیگر هنرمندان انتظار
دارند افرادی را از خودشان در بدنه دولت ببینند. رییس جمهور باید به جامعه
هنری متصل باشد و مشاوران متخصص در حوزه فرهنگ و هنر داشته باشد. اما آنچه
که در کارنامه دولت دیده می شود این است که مدیران تجربه و سابقه ارزشمندی
ندارند و این به سطوح پایین تر هم سرایت می کند. بیان این حرف ها به معنای
دفاع از دولت های قبلی نیست اما در دولتهای قبلی مدیریت به دست افرادی بود
که با مسایل و موضوعات فرهنگی در ارتباط بودند.
* با توجه به اینکه به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک هستیم از
نامزدهای فعلی هم هیچ برنامه منسجم فرهنگی دیده نمی شود. کاندیداها بیشتر
به مسایل اقتصادی و سیاسی متمرکز شدهاند و فرهنگ در اولویت برنامههایشان
قرار ندارد. شما چه انتظاراتی از دولت یازدهم در امور فرهنگی دارید؟
- کاندیداهای ریاست جمهوری باید برنامههای فرهنگی مشخص در حوزه کتاب،
تلویزیون، سینما و ... داشته باشند. باید این حوزهها را آسیبشناسی کرده و
تئوری داشته باشند. در حال حاضر در اطراف کاندیداها چهره ها و شخصیت های
فرهنگی دیده نمیشود و کاندیداها تیمهای فرهنگی خود را معرفی نمی کنند.
مسایل اقتصادی آنقدر اهمیت پیدا کرده است که مردم به مسایل دیگر نمیرسند.
دولت در این سالها آنچنان عمل کرده است که برای توده مردم هم مسایل
اقتصادی اولویت بیشتری دارد.
مردم کسی را می خواهند که به نیازهای اقتصادی آنان توجه کند و بتواند مشکلات اقتصادی و معیشتی موجود را رفع کند. برای همین هم کاندیداها فرهنگ را یک نیاز ثانویه فرض میکنند. آنها توجه نمیکنند که فرهنگ و هنر ابزار توسعه کشور و یا ایجاد یک تمدن بزرگ است بنابراین ما بیشتر افرادی را در کنار کاندیداها میبینیم که تکنوکرات و عملگرا هستند.
* به نظر شما با شرایط موجود در عرصه فرهنگ و هنر چقدر به تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب نزدیک هستیم؟
- فرهنگ در راس انقلاب ما قرار داشت. مشکل ما نان و آب نبود و شعارهای اقتصادی شعارهای تودهایها بود بنابراین انقلاب ما یک انقلاب کاملا فرهنگی است و نه طبقاتی. متاسفانه این زیرساختها از دوران سازندگی بنا نشد و در دولتهای بعدی و مخصوصا دولت دهم به انحراف رفت زیرا رییسجمهور و اطرافیانش شناخت کافی از فرهنگ ندارند. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند فرهنگ بسیار مظلوم واقع شده است. البته نهادهای دیگر هم کمکاری میکنند حوزه هنری، کمیسیون فرهنگی مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... اما این میان دولت به دلیل اینکه ابزار و بودجه در اختیار دارد بیشتر مسئول است.
* خود شما هم زمانی در مجلس بودید آیا توانستید در آن زمان کاری را پیش ببرید؟
- من در مجلس هفتم به همراه عماد افروغ تلاش های زیادی کردیم و به نظرم دوران موفقیتآمیزی بود اما بدنه کمیسیون فرهنگی با ما همراه نبود. کسانی که در کمیسیون فرهنگی فعالیت دارند باید در حوزه فرهنگ تخصص داشته باشند اما این امر در میان نمایندگان مجلس کمتر دیده می شود. گفتمان فرهنگی هنوز در کشور حاکم نشده است. گفتمان غالب، جادهسازی و حداکثر سینماسازی است. مدیران و مسئولان فکر میکنند توسعه فرهنگی یعنی توسعه ابزار فرهنگی و بعد نهایتا شروع می کنند به ساخت سالن سینما و یا موسسات فرهنگی بر پا می کنند.
گفتگو از عطیه موذن