برچسب ها - خاطره
این بازیگر سینما در مورد خبر شهادت فرزندش گفت: فردی خبر شهادت رضا را آورده بود شروع کرد به گریه کردن. من به او گفتم که گریه نکند زیرا حضرت زینب(س) گفت «شب‌ها گریه کنم و روزها بخندم مبادا دشمنان بر ما بخندند».
کد خبر: ۷۳۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۱۰
همسر شهید «عبدالحسین اکبری» از شهدای هفتم تیر گفت: در نجف که بودیم، آقا از شاگردان امام خمینی(ره) و آیت‌الله حکیم بود و اعلامیه‌های امام را داخل عمامه‌اش می‌گذاشت و به ایران می‌آورد.
کد خبر: ۶۹۳۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۷
شما نیز همه چیز را ترک کنید و او را بگیرید. با اخلاص به درس و تبلیغ بروید و این اولین قدمى است که ان‌شاءاللّه باید بردارید.
کد خبر: ۶۶۸۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۸
یک بار از جبهه آمده بودم و عصر در خانه آقا خدمت ایشان رسیدم و گزارش عملیات‌ها را دادم. نماز مغرب و عشا را پشت سر ایشان خواندیم و فرمودند: «آقارحیم! برای شام می‌مانی یا می‌روی؟» گفتم: «شام علما برکت دارد. اگر اجازه بدهید می‌مانم». آقا فرمودند: «از بیرون برایت شام بگیریم یا هر چه در خانه هست می‌خوری؟» گفتم: «آقا! هر چه در خانه هست می‌خورم». شام رئیس‌جمهور یک املت ساده بود.
کد خبر: ۶۶۳۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۳
تا ریال آخر مال مردم را باید پس میداد. چون شنیده بود: توبه‌ی مال مردم بردن، مال مردم را پس دادن است و فقط «الهی العفو» گفتن نیست.
کد خبر: ۶۵۳۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
کد خبر: ۵۳۵۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
مدت کوتاهی بود که چند برادر جدید در جبهه به ما اضافه شده بودند که با سایر گروه همخوانی نداشتند.چند روزی اوضاع به همین ترتیب گذشت .برادرهای جدید ما نه این که تو کارهای اتاق ها و روزمره کمک نمی کردند حتی خیلی هاشون برای نماز صبح هم از خواب بیدار نمی شدند. مسئول گروهان ما هم کماکان اعتقاد داشت این جماعت درست بشو نیستند ...
کد خبر: ۵۲۱۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۱
يكي از جانبازان قطع نخاعي دوران دفاع‌مقدس در خاطره اي ماجراي مجروحيت و زنده ماندنش مي‌گويد.
کد خبر: ۴۸۶۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۷
در طول دوسال و اندی که من در این پست بودم برادر بسیجی را به یاد می آورم که در طول دوران فتنه به مدت سه ماه مغازه خود را در میدان 17 شهریور تعطیل کرده بود و خسارت زیادی هم دیده بود.
کد خبر: ۴۸۴۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۵
کد خبر: ۴۵۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۸
خاطره ای از رضا ایرانمنش:
کد خبر: ۳۴۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۷/۰۵
کودکی و نوجوان امام خامنه ای از زبان ایشان
ليكن روز اوّلى كه ما را به دبستان بردند، روز خوبى بود؛ روز شلوغى بود. بچهها بازى مىكردند، ما هم بازى مىكرديم. اتاق ما كلاس بسيار بزرگى بود - باز به چشم آن وقتِ كودكى من - و عدّه بچههاى كلاس اوّل، زياد بودند.
کد خبر: ۳۴۶۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۷/۰۵
بقايي پيرامون استقبال از رييس جمهوري كشورمان در سازمان ملل نيز گفت: بعد از اتمام سخنراني و خروج احمدي نژاد از سالن مجمع، بسياري از هياتهاي خارجي و كاركنان سازمان ملل دور رييس جمهوري كشورمان را گرفتند و احمدي نژاد نيز به رغم ازدحام زيادي كه صورت گرفته بود با حوصله تمام با بسياري از آنان عكس يادگاري گرفت كه اين يكي از خاطرات جالب اين سفر بود.
کد خبر: ۳۴۲۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۷/۰۳