به گزارش پایگاه خبری صراط ؛ مرد خشمگين وقتي آبروي خانوادهاش را در خطر ديد، به طراحي
سناريوي تلخي پرداخت. اين مرد، دوست قديمياش را كه ادعا ميكرد رابطه
دوستي با خواهرش دارد به بيابان دور افتادهاي از شهر برد و گوش جوان 28
ساله را با چاقو بريد.
با پيدا شدن پيكر نيمهجان مرد جوان در يكي از بيابانهاي دور افتاده اصفهان كارآگاهان جنايي با معماي پيچيدهاي روبهرو شدند. اين مرد كه با بدني ورم كرده و گوش بريده روي زمين افتاده بود بهوسيله يك رهگذر در بيابان پيدا شد و با انتقال به بيمارستان اصفهان تحقيقات پليسي در خصوص شناسايي مشخصات جوان زخمي آغاز شد.
كارآگاهان با شناسايي جوان 28 ساله كه حامد نام دارد پي بردند اين مرد جوان اهل يكي از روستاهاي كردنشين اصفهان است كه بهصورت عشيرهاي و قبيلهاي در روستا زندگي ميكنند. با شناسايي روستا، تيمي از مأموران پليس به آنجا رفتند تا عامل اين حادثه تلخ را شناسايي كنند. در تحقيقات ميداني آنها دريافتند حامد از مدتها پيش با يكي از دوستانش بر سر مسائل خانوادگي اختلاف داشته است و پس از آن كه با دروغ پردازيهايش آبروي خانوادگي دوست قديمياش را برده بود ازآن زمان به بعد از ترسش هرگز در روستا آفتابي نميشد. اين اطلاعات، كارآگاهان را با فرضيه جديدي مواجه ساخت. آنها پي بردند قطعاً پاي يك دوست قديمي در اين حادثه تلخ در ميان است و با همين فرضيه پليس خود را به در خانه اكبر رساند و توانست وي را در خانهاش دستگير كند.
اكبر وقتي شنيد حامد زنده است در بازجوييها لب به اعتراف باز كرد و گفت: حامد را از دوران كودكي ميشناختم، ما از كردهاي عراق هستيم و در قبيله ما تعصب خاصي نسبت به حريم خانه و خانوادهمان وجود دارد. بر سر مسائل مالي با حامد اختلاف داشتم تا اين كه يك روز حامد نزدم آمد و ادعا كرد با خواهرم دوستي دارد تا جاييكه چندين بار با هم به شهر رفتهاند. با شنيدن اين حرفها به قدري خشمگين شدم كه سريع به خانه رفتم و از خواهرم در مورد دوستي با حامد سؤال كردم اما وي نپذيرفت. خيلي طول نكشيد كه اين ادعاي دروغ حامد بر سر زبان اهالي روستا افتاد و چون بمب در روستا منفجر شد. حامد با آبروي خانواده و خواهرم بازي كرده بود بنابراين بايد تاوان رفتار بيشرمانهاش را ميداد.
وي افزود: روز حادثه، حامد را در اطراف زمينهاي كشاورزي ديدم از وي خواستم تا سوار موتورم شود و با هم به جاي دوري برويم تا در اين خصوص صحبت كنيم. حامد نيز پيشنهادم را پذيرفت و بر ترك موتورم نشست و از روستا دور شديم. بعد از آن كه حامد را از موتور پياده كردم وي همچنان با حرفهايش من را عصباني ميكرد به طوري كه آتش خشم در وجودم چنان زبانه ميكشيد كه تصميم گرفتم گوش حامد را ببرم و وي نيز مانند من يك گوش داشته باشد. دست و پاي حامد را با طناب بستم و سپس گوشش را با چاقو بريدم. از درد فرياد ميزد اما هيچ كس نبود به فريادهاي كمكخواهياش جوابي دهد. سپس دستوپايش را باز كردم اما وي همچنان به خانوادهام ناسزا ميگفت و من را مجبور ميكرد وارد جنگ شوم، من نيز با مشت و لگد به جانش افتادم و تا حد مرگ كتكش زدم و در بيابان رهايش كردم.
با اين ادعاهاي اكبر پرونده به دادگاه كيفري استان اصفهان رفت تا قضات مجازاتاش را اعلام كنند.
از هيأت قضات ، 5 قاضي به اتهام آدمربايي و ايراد ضرب و جرح اكبر را به 15 سال زندان محكوم كردند و اين در حالي بود كه يكي از قضات نظر به تخفيف در اين رأي داد زيرا معتقد بود انگيزه شرافتمندانه باعث اين حادثه شده است و طبق قانون مجازات اسلامي تحريك (مجنيعليه) در ارتكاب جرم شرط است و در مجازات متهم مؤثر است. همچنين اقرار جوان گوشبريده نشان ميداد كه وي به علت توهين به يك خانواده سنتي چنين بلايي به سرش آمده است و دليل انتقامجويي مرد خشمگين به خاطر بازي با آبروي يك طايفه بوده است.
نظريه كارشناسي
صلاح فلاح- كارشناس حقوقي- در خصوص اين پرونده به شوك گفت: برابر قانون مجازات اسلامي آدمربايي زماني مصداق پيدا ميكند كه شخص ضعيف باشد و وي را با وجود عدم تمايل جايي نگه دارند ولي در يك مكان عام و فضاي باز كه فرد با رضايت خودش به آنجا ميرود، رنگ آدمربايي كمرنگ مي شود و تنها حالت ايراد ضرب و جرح مطرح ميشود. در اين پرونده چون جوان كتكخورده انگيزه اكبر را نميدانست، جوان كينهجو به اتهام آدمربايي به 15سال زندان محكوم شده است.