اوباما
نخواست یا نتوانست که نخست وزیر راستگرای اسرائیل را وادار کند تا صلح بین
اسرائیل و فلسطین را بپذیرد. تنها نقطه مثبت اوباما در خاورمیانه برای
آمریکاییها خروج نیروهای این کشور از عراق بود.
اکنون
اگر اوباما بخواهد که به وعده هایش جامع عمل بپوشاند، باید تضمین کند که
سیاستهای آمریکا در خاورمیانه دیگر توسط منابع انرژی، دوستان دیکتاتور و
اسرائیل به او دیکته نمیشود.
اعراب-فلسطین
درگیری
بین فلسطین و اسرائیل اکنون به هسته اصلی خشم اعراب و مسلمانان در قبال
آمریکا تبدیل شده است؛ فلسطینیان بدون آنکه امیدی به بهبود شرایطشان داشته
باشند، اکنون گرسنه هستند، زندانی و شکنجه میشوند و هزاران تن از آنان نیز
قتل عام شدهاند.
در چنین شرایطی برنامه و هدف اسرائیل آن است که
از فلسطینیان چهره افراد تروریست را به تصویر بکشد؛ مسئلهای که در جهان به
غیر از ایالات متحده کسی آن را باور ندارد.
اما اکنون حتی آن دسته
از کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی که با قدرت از تل آویو حمایت میکنند
نیز به خوبی میدانند که فرصت برقراری صلح بین این دو مخالف، بدون هیچ
حرکتی از جانب اسرائیل برای رسیدن به معاهده صلح از دست رفته است.
در
حال حاضر خلاف چیزی که دولتمردان اسرائیلی به زبان میآورند، مقامهای تل
آویو علاقهای به طرح تشکیل دو دولت ندارند و همانطور که از همان ابتدا
آغاز کردهاند تنها خواهان تصاحب زمینهای بیشتری هستند.
حتی ژنرال
"دیوید پترائوس" زمانی که فرماندهی مرکزی ایالات متحده را در اختیار داشت،
هشدار داد این درگیری به طور موثر بر منافع آمریکا در خاورمیانه تاثیر
مستقیم میگذارد.
اما بعد از وقوع بهار عربی در خاورمیانه، نادیده
گرفتن تلخ کامیهای فلسطینیان عواقب جدی برای کاخ سفید به همراه دارد؛ چرا
که بدون برقراری صلح مابین فلسطین و اسرائیل، خاورمیانه سرچشمه درگیری، جنگ
و احساسات ضدآمریکایی خواهد بود.
در حال حاضر قراردادی یا پیمانی
وجود ندارد که تعهد آمریکا به بقای اسرائیل را کمرنگ کند اما سیاستهای
اوباما برای حل و فصل این بحران نباید بیش از این از جانب اسرائیل دیکته
شود. هر چند که از نگاه آمریکاییها تلاش برای برقراری صلح بدون تضمین
امنیت اسرائیل امکانپذیر نیست.
مسیر جدید برای رسیدن به دموکراسی
در
داخل خاورمیانه، اوباما باید حداقل بخشی از سخنانش در قاهره در سال ۲۰۰۹
میلادی را اجرایی کند. رئیس جمهوری آمریکا باید سیاستهای خود نظیر عدم
دخالت، شفافیت و همکاری را عملی کند و به آن بخش از سخنانش مبنی بر درک
عقاید مسلمانان و اینکه هر کشوری حق دارد درباره آینده خود تصمیم بگیرد،
احترام بگذارد.
در چنین شرایطی هر کشوری در منطقه نیز نیاز دارد تا
سیاستی منحصر به فرد را با توجه به شرایط خود اتخاذ کند. مصر، ترکیه و
ایران همچنان از کشورهای مهم منطقه هستند و در حقیقت روابط کاخ سفید با
هریک از این کشورها، مشخص کننده شکل جدید خاورمیانه است.
دولت
اوباما باید برنامه کمکی اقتصادی به مصر را بر پایه یک رابطه طولانی مدت و
سالم توسعه دهد. ایالات متحده باید به مصر در کشاورزی، علوم، تکنولوژی،
دارو و البته ساختن کشوری دموکراتیک کمک کند.
در همین حال، آمریکا
نباید در فرآیند سیاسی انتخاباتی مصر دخالت کند اما میتواند برای جلوگیری
از تصویب قوانینی که اقلیتها را هدف قرار میدهد، لابی کند. دولت آمریکا
همچنین باید مصر را یاری دهد تا بتواند زیرساختهای صنعتی خود را بسازد.
معاهده
صلح بین مصر و اسرائیل در زمان دیکتاتوری فاسد قاهره و تحت فشار واشنگتن و
تل آویو به امضا رسید. این معاهده همچنان باید زنده بماند و بار دیگر توسط
نمایندگان قانونی مردم مصر امضا شود اما این بار باید شراکتی برابر در آن
گنجانده شود.
از طرفی دیگر، تلاش اوباما در قبال ایران در طول چهار
سال اخیر تاکنون نتیجهای نداشته است. اما اکنون که اوباما برای بار دوم به
کاخ سفید راه یافته است ، این احتمال وجود دارد که سازش جدیدی به وجود
آید.
عامل مخرب در این مسیر، نفوذ اسرائیل بر سیاستهای آمریکا در قبال
ایران است. هر چند که محمود احمدینژاد رئیس جمهوری ایران، به بهبود این
شرایط کمک نمیکند اما سیاستهای ریاکارانه اسرائیل در قبال پرونده هستهای
ایران، بسیار گیج کننده است.
اما آنچه این مسئله را پیچیدهتر
میکند آن است که سیاستهای دوپهلوی اسرائیل در کنگره آمریکا پذیرفته
میشود. در هر صورت اکنون زمان آن برای اوباما فرارسیده است که به
گفتوگوهای معنادار دوجانبه با ایرانیان ادامه دهد.
در آن سوی
میدان، مقابله اسرائیل و آمریکا با ایران، بر روابط واشنگتن و آنکارا نیز
تاثیر مخربی گذشته است. اگر چه ترکیه در کنار متحدان آمریکا قرار میگیرد و
یکی از اعضای ناتو است اما پس کشتار اسرائیل در سال ۲۰۰۹ میلادی، بیمیلی
رهبران این کشور برای دنبال کردن سیاستهای آمریکا در این منطقه سیاسی
شدیدتر شده است. حال اگر اوباما خواهان بازسازی روابط خود با آنکاراست،
باید به ترکیه اجازه دهد تا رفتاری قابل انعطافتر در دپیلماسی منطقهای
خود اتخاذ کند.
در آخر، آمریکا نباید همچنان اجازه دهد که جنگ داخلی
در سوریه تشدید شود و کمک کند تا راه حلی دیپلماتیک برای بحران سوریه پیدا
شود؛ راه حلی که در آنان تمامی بازیگران منطقه از جمله ایران در نظر گرفته
شوند.
در این مسیر واشنگتن باید در مقابل برنامههای عربستان سعودی قرار بگیرد
که درصدد است آتش خشونتها فرقهای را در منطقه را شعله ورتر کند؛ مبارزه
خطرناکی که دولت اوباما تاکنون در قبال آن سکوت کرده است.
مسائل
خاورمیانه بسیار شدیدتر و خطرناکتر از آن است بتوان با برنامههای قدیمی
با آن روبه رو شد. در طول دهه آینده، ایالات متحده آمریکا باید به طور موثر
سیاستهای قدیمی خود از جمله حمایت از ظالمان و نظام پادشاهی را کنار
بگذارد.
سیاستهای جدید آمریکا در خاورمیانه باید بر منافع دوجانبه و
احترام متقابل تاکید کند و به دولتهای فاسد بفهماند که چتری به نام
آمریکا تا ابد از آنان حمایت نخواهد کرد.
مترجم: مریم جعفری