سه‌شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ساعت :
۰۸ مهر ۱۳۹۱ - ۱۷:۵۸
گروه افسران جنگ نرم

زنجيره اهانت‌ها و تكليف‌ ما

ساخت و نمايش فيلم موهن تازه‌اي كه در آن به ساحت مقدس رسول اكرم(ص) واصحاب آن حضرت جسارت شده است، بار ديگر موجي از نفرت و اعتراض را در جهان اسلام برانگيخت
کد خبر : ۸۱۳۳۹
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، گروه افسران جنگ نرم در آخرین به روز رسانی خود نوشت:
 
قطار بيداري اسلامي در منطقه ديگر قابل برگشت نيست امروز مردم مسلمان در هر کشور تنها به سراغ کساني خواهند رفت که شعار مرگ بر اسرائيل سر مي‌دهند.بيداري اسلامي در کشورهاي منطقه در قبال ماهيت حکام رخ داده است و بيداري غربي نيز نسبت به ماهيت مکتب آن کشور‌ها رخ خواهد داد.در اشاره به فتنه سال 88 ، اين حوادث براي کشور بسيار پر برکت است درفتنه 88 غول‌هاي رسانه دنيا و استکبار بر عليه ايران تبليغات وسيعي ترتيب دادند و 8 ماه تمام تهاجمات خود را بدون وقفه ادامه دادند، اما مردم در 9 دي خط بطلاني بر همه نقشه‌هاي آنها کشيدند و حضور مردم در خيابان‌ها به مسلمانان منطقه فهماند که انقلاب ايران همچنان پابرجاست و از بين نخواهد رفت که بعد از اين اتفاقات بيداري اسلامي در منطقه جان گرفت و ابتدا در تونس و بعد در مصر مردم وارد کار شدند.

ساخت و نمايش فيلم موهن تازه‌اي كه در آن به ساحت مقدس رسول اكرم(ص) واصحاب آن حضرت جسارت شده است، بار ديگر موجي از نفرت و اعتراض را در جهان اسلام برانگيخت.سام باسيل كارگردان اين فيلم موهن كه داراي تابعيتي دوگانه است يك آمريكايي اسرائيلي تبار است كه هزينه تهيه اين فيلم را با كمك صهيونيست‌ها فراهم كرده واين فيلم را طي سه ماه ساخته است. نكته نخست درباره سام باسيل كارگردان اين فيلم اين است كه وي به لحاظ اخلاقي و شخصيتي داراي مسائل ومشكلات فراواني بوده و پرونده‌هاي سوء استفاده و خلافكاري‌هاي او در آمريكا بيانگر اين واقعيت است كه او شخصي فرصت طلب و فاقد صلاحيت اخلاقي است كه آگاهانه آلت دست جرياني قرار گرفته كه به‌طور هدفمند به اسلام ستيزي مشغولند. همراهي سام باسيل با تري جونز، معروف به كشيش ديوانه كه 13 دقيقه از اين فيلم را به‌طور هدفمند در سالگرد واقعه 11 سپتامبر در يكي از كليساهاي آمريكا به نمايش گذاشت، حكايت از توطئه‌اي از پيش طراحي شده دارد خصوصا نمايش اين فيلم در روزهاي داغ انتخابات آمريكا نيز به نوبه خود سئوال برانگيز است و نشان از تلاش در جهت تحميق و تهييج جامعه آمريكايي براي حضور فعال‌تر در عرصه سياسي و انتخاباتي اين كشور دارد.ساخت و پخش اين فيلم در شرايطي صورت گرفته است كه افكار عمومي غرب بيش از هر زمان ديگري نسبت به سرمداران سياسي جامعه خود بي‌اعتماد و بي‌اعتنا شده‌اند و پديد آوردن بحران‌هاي بزرگ را نتيجه بي‌لياقتي و سوء استفاده‌هاي صاحب منصبان از قدرت و فرصت‌هاي موجود مي‌دانند. فيلم جنجال برانگيز سام باسيل كه پخش صحنه‌هايي از آن توسط شبكه يوتيوب خشم و انزجار مسلمانان را برانگيخته و اين شبكه نيز اعلام كرده است كه خيال حذف اين صحنه‌ها را ندارد، اثري بسيار متنزل و مبتذل است كه داراي هيچ گونه ارزش فرهنگي و هنري نيست.فيلم داراي هيچ پيام بزرگ و قابل ملاحظه‌اي نيست و صرفا به تمسخر و استهزا و اهانت و قداست زدايي گستاخانه‌اي روي آورده كه بيانگر آن است كه سازنده آن هيچ اطلاعاتي درباره اسلام و رسول اكرم(ص) نداشته است.پرده‌دري‌هاي وقيحانه اين فيلم حكايت از آن دارد كه اين اثر سطحي و بي‌ارزش نشات گرفته از عقده حقارت ناشي از رويكرد جهانيان به آيين مقدس اسلام و موج بيداري اسلامي در عصر حاضر است و لذا به عينه آشكار است كه چنين افكار بيمار گونه‌اي تنها از جغرافيايي بر مي‌خيزد كه پيش از اين نيز با توسل به چنين شيوه‌هاي سخيف و نابخردانه‌اي سعي در تحت الشعاع قرار دادن آيين اسلام و پيامبر عظيم الشان آن داشته است. به عبارت ديگر اغراض سياسي صهيونيستي با همان خوي و خصلت نژاد پرستانه و خود برتر بيني متكبرانه، عوامل آشكار پديد آمدن اين فيلم است كه با توجه به دشمني ديرينه صهيونيسم و غرب با اسلام جاي تعجب چنداني ندارد.قرآن سوزي امثال كشيش تري جونز در كاليفرنيا و نظاميان غربي در افغانستان ، انتشار كاريكاتورهاي موهن در روزنامه يولند پوستن دانمارك، انتشار اشعار و رمان‌هاي موهن مانند آيات شيطاني، ضبط و پخش ترانه‌هاي موهني نظير ترانه‌اي كه در آن به ساحت مقدس امام علي النقي(ع) جسارت شده است، تجاوز و قتل عام مسلمانان باهدف نسل كشي در بوسني ، ميانمار و ... همه و همه با آنكه وقايعي متاثر كننده است و البته بيانگر پوچ و پوشالي بودن ادعاي حقوق بشر غربيان، اما با مروري در تاريخ چنين به نظر مي‌آيد كه هيچ‌كدام تازگي ندارد و مي‌بايست باز هم منتظر آثار و رويدادهايي از اين دست بود.تاريخ اسلام به ما مي‌آموزد كه اين آيين الهي از هنگامه ظهور مورد انواع و اقسام اهانت‌ها و خشونت‌ها قرار داشته است تا جايي كه حتي شخص پيامبر بزرگوار (ص) و عترت گرامي آن حضرت نيز از اين جسارت‌ها و آزارها مصون ومحفوظ نبوده‌اند و اين رويه در تمامي اعصار و قرون نيز جريان داشته است اما آنچه مهم است اين نكته است كه علي‌رغم تمامي اين بدانديشي‌ها و پلشتي‌ها نور خدا خاموش نشده است و اكنون پيروان اين دين الهي به بيش از يك ميليارد نفر رسيده و اين دين الهي همچنان در حال گسترش است و غربيان با توجه به آمار روز افزون گرايش جهانيان به اسلام با ابراز نگراني ، پيشگويي مي‌كنند كه با چنين روندي در آينده نزديك، دين اسلام، غرب و تمام جهان را فتح خواهد كرد.سيره پيامبر اعظم (ص) و پيشوايان عالي‌قدر مكتب نوراني تشيع به ما مي‌آموزد كه دشمنان اسلام بر دو گروه هستند كه عبارتند از جاهلان و سياهكاران كه شيوه برخورد ومبارزه با اين دو گروه متفاوت است. سياهكاران گروهي هستند كه قلب‌هاي آنان زنگار گرفته و اگر چه در درون خود به حقيقت اسلام معترف هستند، اما هواي نفس، طمع و تمنيات دنيوي مانع از ابراز و رستگاري آنان است.گروه دوم از مخالفان و دشمنان اسلام غالبا كساني بوده‌اند كه به سبب عدم آگاهي و شناخت كافي از حقيقت اسلام و يا براثر جهل و كينه‌هاي كور به مخالفت با اسلام و توسل به اهانت و استهزا روي آورده‌اند.نبي اكرم (ص) و اهل بيت گرامي آن حضرت در مواجهه با هر كدام از اين دو گروه از روش‌هاي گوناگوني استفاده كرده‌اند كه به اين روش‌ها در آيات كريمه قرآن مجيد اشاره شده است و لذا الگوي مسلمانان درعصر حاضر براي مقابله با دسيسه‌ها و عداوت‌هاي جاري مي‌بايست بر همين منوال باشد. حضرت محمد مصطفي(ص) رسول مهر و رحمت است و بنيان آيين اسلام آنچنان مستحكم است كه در طول بيش از چهارده قرن در مقابل تمامي تند بادها و توطئه‌ها همچنان استوار ايستاده و قطعا در برابر تحركات موذيانه و رذيلانه عصر حاضر نيز خللي در آن رخ نخواهد داد. هر چند كه تاريخ اين نكته را به تحقيق به اثبات رسانيده است كه تنها نتيجه جسارت‌ها ، دروغ‌پردازي‌ها و بي‌حرمتي‌ها جلب توجه بيشتر و فراهم آوردن زمينه مطالعه و معرفت افزونتر نسبت به اين آيين و در نهايت گرايش خيل چشمگير‌تري به آغوش اسلام است، چنانكه بسياري از گروندگان و مدافعان امروز اسلام در غرب كساني هستند كه در گذشته در ضديت با اسلام نهايت جديت را داشتند و صاحب آثار و تاليفاتي عليه اسلام بوده‌اند.و اما تكليف ما در اين برهه حساس از تاريخ اسلام ودر مواجهه با پديده‌ ناتوي فرهنگي، حفظ هوشياري و روشنگري عالمانه و تلاش در جهت توليد وانتشار آثار فاخر فرهنگي است كه بتواند پاسخگوي نيازها و پرسش‌هاي عصر حاضر باشد و خلأ موجود در اين زمينه را پر كند.لازمه حضور در ميدان جنگ تمام عيار فرهنگي، دعوت از فرهيختگان و اصحاب فرهنگ وهنر است وكاملا بديهي است كه با شعار و هوچي‌گري‌هاي اشخاص سطحي و بي‌مايه در اين عرصه توفيقي به دست نخواهد آمد كه بنا بر روايات، دوستي و همراهي جماعت نادان اگر ضرري در پي نداشته باشد، خير و سودي هم ندارد. متاسفانه علي‌رغم آنكه در سرزمين ما سازمان‌ها، نهادها، موسسات و دستگاه‌هاي مدعي و متولي فرهنگ و هنر فراوان است اما در زمينه مديريت فرهنگي ، هدايت و بهره‌گيري از امكانات و فرصت‌هاي موجود،ضعف مشهودي وجود دارد. در واقع به دليل عدم مديريت هوشمند، اين دستگاه‌ها تبديل به مراكزي با انبوه كارمندان و بدون كارايي شده‌اند كه روز به روز بر تعداد خدم و حشم آنها افزوده مي‌شود و بي‌هيچ عملكرد مثبتي ، سربار بيت المال و ضايع كنندگان فرصت‌هاي حساس و دست نيافتني هستند.جاي دريغ دارد كه گفته شود بعضي از اين دستگاه‌هاي پرادعا با عنوان‌هاي دهان پركن، حتي در حساسترين موقعيت ها، از صدور تنها يك بيانيه نيز در محكوميت تحركات دشمن ناتوانند و چنين سكوت مرگباري آيا با همراهي دشمنان تفاوتي دارد؟ اگر براي غرب از اواخر قرن نوزدهم استفاده از فرهنگ و هنر، موضوعي جدي بوده است و براي اين مسئله اتاق فكر با حضور نخبگان و زبده‌ترين متخصصان وجود داشته، بدون تعارف در مملكت ما هنوز جايگاه حقيقي فرهنگ و هنر درك نشده و همچنان به اين موضوع به شكل "چرخ پنجم" و شايد كم اهميت‌تر نگريسته مي‌شود. حتي در عرصه برخي رسانه‌ها نيز همين‌طرز تلقي حاكم است و غالب رسانه‌هاي ديداري و شنيداري و مكتوب ما دچار سياست زدگي و عوام زدگي ملال آوري هستند كه اين موضوع به عدم شناخت و اشراف بر كاركرد و شيوه‌هاي بهره‌وري بهينه در اين زمينه باز مي‌گردد.غالبا در جامعه ما احساس خطر از سوي بزرگان و اصحاب فرهنگ، درك و نسبت به پيامدهاي آن هشدار داده مي‌شود، عامه مردم نيز با حضور در صحنه نقش خود را ايفا مي‌كنند، اما دستگاه‌هاي متولي فرهنگ عموما در تحولات پيش آمده از قافله عقب مي‌مانند و داراي موضعي منفعل هستند. ضعف مديريت فرهنگي كه مي‌بايست پيشگام و پشقراول جامعه باشد و نيست، ودر جبهه فرهنگ مي‌بايست داراي طرح و برنامه باشد كه ندارد، نكته تازه و ناگفته‌اي نيست. اين نكته بارها توسط دلسوزان و اصحاب فرهنگ و هنر به زبان‌هاي مختلف ذكر شده است اما به راستي حيرت انگيز است كه هيچ‌گونه تلاشي در جهت اصلاح اين ساختار معيوب وآفت زده لحاظ نمي‌شود و همچنان تصدي مديريت برخي مراكز فرهنگي به ناكارآمدترين اشخاص با هيچ گونه سابقه فرهنگي ويا ذوق ادبي وهنري سپرده مي‌شود.عصر حاضر دوران حاكميت شيطاني بررسانه‌ها وتسخير انديشه‌هاست. در چنين زمانه‌اي هاليوود و قلم‌هاي آلوده تنها به قرآن ، اسلام و پيامبر (ص) و عترت پاك آن حضرت اهانت نمي‌كنند، بلكه دير زماني است كه تمام پيامبران و اديان مورد تمسخر و اهانت اين جريان اهريمني قرار دارند. در چنين روزگاري در برابر سلاح بران و تيز استكبار كه فرهنگ و هنر است ، تنها راه ايستادگي استفاده از همين سلاح است. به همين سبب مي‌بايست فكري به حال سلاح‌هايي كرد كه كُند و زنگ زده در غلاف‌هاي پوسيده به سر مي‌برند.ما در حالي خود را ام القراي جهان اسلام مي‌دانيم كه ماهانه مبالغ بسيار گزافي را صرف هزينه ميز و صندلي ‌ها، ساختمان‌ها ،كارمندان و مديراني مي‌كنيم كه با روح فرهنگ و آفرينش هنري بيگانه‌اند، يا رسانه‌هايي كه فرق بين امام ششم و هشتم را نمي‌دانند!اهانت به ساحت مقدس قرآن كريم، پيامبر اكرم (ص) و معصومين (ع) معمولا مثل نگاه مناسبتي به اين بزرگواران است. يعني توجهي كوتاه وگذرا و ديري نمي‌گذرد كه باز هم روزمرگي‌ها ، غفلت‌ها و فراموشي‌ها از راه مي‌رسد. به عبارت ديگر حتي سيلي فجايع نيز خواب غفلت نامديران فرهنگي ما را برهم نمي‌زند كه تكاني به خود بدهند و از اين اهانت و تحقيرهاي بزرگ قلبشان آتش بگيرد و درصدد برآيند تا از امكانات و اختيارات خود در راه طرح، برنامه‌ريزي، توليد، نشر، ترجمه و... بهره ببرند.اگر در غرب، مسئولان جامعه در كفر خود مُصر و ثابت قدم هستند و از پيش از توليد تا تمامي وقايع پس از توليد يك اثر، پشت عوامل فرهنگي هنري خود را خالي نمي‌كنند و حتي حاضر به پذيرفتن بالاترين هزينه‌ها مي‌شوند اما از يك عذرخواهي خشك و خالي هم ابا داشته و رسما ازآن طفره مي‌روند، در اين سو هزاران نفر آماده‌اند تا چوب لاي چرخ اصحاب فرهنگ وهنر بگذارند و با مهيا كردن انواع معضلات و مشكلات آنان را به حاشيه برانند.

جان كلام آنكه به نظر مي‌رسد بهتر است قبل از هر اقدامي فكري به حال جاده صاف كن‌ها و ستون پنجم دشمن در داخل مرزهايمان كنيم.