"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم .
کابوس زودتر از بتمن رسید
تیراندازی مرگبار در سینما قرن 16 کلرادو همه آمریکاییها را در وحشت و ماتم فرو برده است. اینکه عامل قتلعام تماشاچیان فیلم جدید «بتمن» یک دانشجوی دوره دکترا بوده همه کارشناسان را با ناهنجاری و ازهمگسیختگی اجتماعی در ایالات متحده آمریکا مواجه کرده است.
عمق این فاجعه انسانی که در آن 12 زن و مرد و کودک کشته شده و 58 تماشاچی دیگر نیز هدف گلوله قرار گرفتهاند به اندازهای زیاد است که سفر انتخاباتی باراک اوباما نیمهکاره ماند و وی با تلخی در برابر دوربینها حاضر شده و به ابراز همدردی با خانواده قربانیان پرداخت. همه کارشناسان بویژه پروفسور داکلی بر این باروند اوباما بیشتر از اینکه از این فاجعه انسانی ناراحت باشد، نگران بود چرا که در شرایط بدی و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری چنین حادثه اجتماعی تلخی رخ داده است.
بازداشت تیرانداز سینما
ساعت 12:39 جمعه -30 تیرماه – قتلعام فجیعی در سینما قرن 16 کلرادوی آمریکا رخ داد و در نخستين روزهاي نمایش فیلم سری جدید «بتمن» یک مرد که موهایش را قرمز کرده و با رنگآمیزی صورتش به شکل «جوکر» هنرپیشه منفی و تبهکار فیلم بتمن به سینما رفته بود، همه را به وحشت انداخت.
تماشاچیان دیدند که مردی ماسک ضدگاز به صورت دارد و 2 اسلحه در دستانش و 2 اسلحه متصل به جلیقه ضدگلولهاش دیده میشود، وی دقایقی پیش از حادثه به بهانه جواب دادن به موبایلش سالن را ترک کرد و سپس در حالتی وحشتناک بازگشت. این مرد به سمت تماشاچیان نشانه رفت.
ابتدا خیلیها تصور کردند وی در حاشیه فیلم بتمن چنین نمایشی را به مرحله اجرا درمیآورد اما همه اشتباه میکردند.
جوکر جنایتکار اینبار واقعی بود و همزمان با رگبار بستن تماشاچیان، گازهای اشکآور و دودزا را بین صندلی تماشاچیان انداخت. پلیس که در ایستگاه واقع در نزدیکی سینما مستقر بود بلافاصله خود را به سینما رساند و آنجا را به محاصره درآورد و دقایقی نگذشته بود که مرد تیرانداز از سالن نمایش فیلم گریخت و در حالی که میخواست سوار خودرویش شود از سوی ماموران زمینگیر شد.
با دستگیری سریع جوکر جنایتکار، بررسیها روی شخصیت وی آغاز شد و وقتی راز پنهان وی فاش شد، همه را متحیر کرد.
قاتل یک دانشجوی دکترای دانشکده علوم بود که مدتی پیش ترکتحصیل کرده و انگیزهاش را بیان نکرده بود.
«جیمز هولمز» به پلیس گفت پیش از این تیراندازی به یک موزیک تکنو گوش داده و اصلا تصور نمیکرده دستگیر شود و قصد داشته با مواد منفجره و تجهیزات نظامیای که در خانه داشته به اقدامات مشابه دیگری دست بزند.
آیا مرا در زندان ملاقات میکنید؟
پلیس وقتی دید عامل قتلعام سعی در سکوت دارد بلافاصله به تحقیق از همدانشگاهیهایش پرداخت و در برابر رفتار عجیب هولمز قرار گرفت. دوستان این دانشجوی دوره دکترا گفتند وی بسیار شوخطبع و بذلهگو بود.
وی در این اواخر در وبلاگ خود به دوستانش نوشته بود که «آیا مرا در زندان ملاقات میکنید؟!» پلیس خیلی زود خانه عامل تیراندازی که در خوابگاه دانشجویی بود را تحت بازرسی قرار داد و مواد منفجره را به دست آورد، در میان انواع اسلحه همراه هولمز یک کلت AR-15 لوله کوتاه و یک تفنگ رمینگتون 870 مگنوم نیز به دست آمد.
آمریکا در وحشت
همه ایالات آمریکا در وحشت فرورفته است. ماموران پلیس همه سینماها بویژه سالنهایی که به نمایش فیلم بتمن پرداختهاند را تحتنظر قرار دادهاند. تيراندازي مرگبار ايالت «كلرادو»ی آمريكا باعث شد تا پليس مناطق مختلف آمريكا، اقدامات امنيتي خود را افزايش دهد.
پليس واشنگتن براي پيشگيري از وقوع جنايت مشابه حادثه روز گذشته «كلرادو» اقدام به بازرسي كيف و وسايل تماشاچيان در سالنهاي پخش اين نمايش كرده است. اين حادثه همچنين باعث شده است تعدادي از علاقهمندان نمايش «شواليههاي سياه بر ميخيزند» از ديدن آن خودداري كنند اما شماري ديگري نيز همچنان مشتاق به تماشاي آن هستند. پليس معتقد است تشديد اقدامات امنيتي ميتواند احتمال وقوع تيراندازيهاي مشابه را كاهش دهد و تماشاچيان اين فيلم را مطمئن کند كه خطري براي آنان وجود ندارد. گفتنی است پس از این حادثه تمام سینماهایی که فیلم جدید بتمن را روی پرده دارند، به حالت آمادهباش و محافظت شده درآمدهاند.
سالن نمایش این فیلم در پاریس پس از وقوع این حادثه اکران این فیلم را لغو کرد. تهیهکنندگان و عوامل تهیه این فیلم از حادثه پیش آمده اظهار تاسف کردهاند. رئیسجمهور آمریکا و همسرش نیز مراتب تاسف خود را با خانواده قربانیان اعلام کردهاند و میگویند هر کاری لازم باشد برای تامین امنیت مردم کشور خود انجام میدهند.
باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا در واکنش به این قتلعام به خانواده قربانیان تسلیت گفت و به احترام قربانیان یک دقیقه سکوت اعلام کرد. وی این عمل را کاملا وحشیانه و غیرانسانی خواند و مرگ قربانیان را غمانگیز توصیف کرد.
واکنش کارگردان فیلم بتمن
کریستوفر نولان، کارگردان فیلم سینمایی بتمن در حالی که چهره ناباورانهای داشت در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: سینما خانه من است و محل اصلی برای لذت بردن! این حادثه بسیار ویرانکننده و غیرقابل تحمل است.
تحقیقات ادامه دارد
گفته میشود در حال حاضر 100 تن از ماموران پلیس افبیآی درگیر بررسی و تحقیق در مورد این پرونده هستند و مقامات بلندپایه آمریکا از واشنگتن به طور مستقیم در حال پیگیری این حادثه هستند. مشخص شده که هولمز 24 ساله، دانشجوی نخبهای که برای گذراندن دوره دکترای خود به دانشکده پزشکی کلرادو نقل مکان کرده بود، حالا در زمره قاتلان بالفطره آمریکا به شمار میرود. به گزارش پلیس تحقیقات نشان داده که 10 تن در همان سالن سینما جان دادهاند. پرستاران بیمارستان کلرادو نیز شب حادثه را وحشتناکترین شب تاریخ این بیمارستان توصیف کردهاند.
کریگ جکسون، پروفسور روانشناسی معتقد است به احتمال فراوان اجرای این قتلعام با نقشهای از پیش تعیین شده انجام گرفته است. وی تاکید میکند: اینکه هولمز در لباسی مشابه شوالیه سیاه در فیلم بتمن ظاهر شده، دلیلی بر همذاتپنداری وی با این شخصیت نیست.
جکسون میگوید: فعلا برای قضاوت راجع به این حادثه زود است. بنا به این گزارش، در تیراندازی سینما قرن 16 کلرادو که 12 تن کشته شدهاند، 2 کودک 3 ماهه و 6 ساله نیز هدف گلوله قرار گرفته و از پای درآمدهاند.
..........................................................................
سنگ صبوری مرد ثروتمند برای دزد بیوجدان
گروه حوادث: مرد شیکپوش وقتی سنگ صبور پسر جوانی شد نمیدانست در چه دامی گرفتار خواهد شد.
ساعت 11:05 شب 20 اردیبهشتماه مرد شیکپوشی به کلانتری 101 تجریش رفت و گفت: «جوانی 20 ساله که بهخاطر دلسوزی مستخدم خانه ویلاییام کردم با بیهوش کردن من دار و ندارم و حتی سگ خانگیام را سرقت کرده است.
با دستور دادیار شعبه 4 دادسرای ناحیه یک تهران، تیمی از پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند تا این دزد حرفهای را ردیابی کنند.
مرد شيكپوش به كارآگاهان گفت: چند روز پیش از سرقت، به صورت کاملا اتفاقی با جوانی 20 ساله آشنا شدم که بهخاطر مشکلات مالی و نداشتن پول ابراز درماندگی کرده و میگفت حاضر است هر کاری را انجام دهد و از او خواستم برای انجام کارهای خدماتی به خانه من بیاید. روز سرقت این جوان با مراجعه به خانهام در خیابان فرشته مشغول به کار شد.
چند ساعتی نگذشته بود که به بهانه خوردن نوشیدنی خنک، یک لیوان آبمیوه به من داد که با خوردن آن بیهوش شدم و ساعت 10 شب وقتی به هوش آمدم متوجه سرقت گوشیهای تلفن همراه، تعدادی از وسایل صوتی و تصویری و حتی سگ خانگیام شدم».
کارآگاهان با راهنماییهای مرد پولدار خیلی زود توانستند ردپای دزد فریبکار را كه از مجرمان قدیمی به نام «بهروز» 21 ساله است، رديابي كنند. با شناسایی بهروز، کارآگاهان موفق به شناسایی خانه این دزد در منطقه خادمآباد شهریار شدند و توانستند وی را روز 24 خردادماه با استفاده از اصل غافلگیری به دام اندازند.
بهروز در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: پس از آنکه با پیشنهاد این مرد به شهریار برگشتم 2 تن از دوستانم را در جریان قرار دادم. «رشید» و «رضا» که همسن و سال من هستند وقتی پیشنهاد دادم به خانه ویلایی رفته و با استفاده از مواد بیهوشکننده اقدام به سرقت کنیم، پذیرفتند.
این اعترافات کافی بود تا کارآگاهان خیلی زود به سراغ 2 همدست این تبهکار رفته و آنان را نیز در شهریار به دام اندازند.
..........................................................................
دستگیری سارق در صحنه جرم
کارآگاهان پلیس آگاهی حین بررسی صحنه جرم موفق شدند سارق مغازه ساندویچی را در صحنه جرم شناسایی و دستگیر کنند.
سرهنگ حسین حسین زاده با اعلام این خبر اظهار داشت:در پی اعلام خبری مبنی بر سرقت یکی از اغذیه فروشیهای استان اصفهان کارشناسان بررسی صحنه جرم جهت انجام تحقیقات علمی پلیسی و جمع آوری شواهد و مدارک به محل سرقت اعزام شدند.
وی تصریح کرد: با اعزام برجستهترین کارشناسان بررسی صحنه جرم به محل سرقت و بررسیهای علمی فنی و پلیسی صورت گرفته محل سرقت، نظر این کارشناسان به دوربین مدار بسته مغازه مجاور محل سرقت شده جلب شد.
حسینزاده افزود:با بازبینی فیلم دوربین مدار بسته مشخص شد که سارق با کلیدی اقدام به باز کردن در اغذیه فروشی کرده و با دقت و بررسی بیشتر این فیلم مکانهایی که در تماس انگشتان دست سارق بوده است مورد انگشت نگاری قرار گرفت.
کارشناسان بررسی صحنه جرم در حین جمع آوری دیگر آثار و دلایل علمی و فنی جرم بودند که متوجه حضور شخصی در صحنه جرم شدند که مشخصات ظاهری آن شباهت بسیار زیادی به سارق اغذیه فروشی داشت.
وی ادامه داد:با بررسیهای بیشتر و بازجویی علمی از مظنون که در حین بررسی صحنه جرم صورت پذیرفت او ابتدا منکر هرگونه جرمی شد اما در ادامه روند جمعآوری شواهد محکمه پسند و انگشت نگاری از آن با تطبیق قرار دادن آثار انگشت جمع آوری شده از صحنه جرم با آثار انگشت گرفته شده از فرد مظنون، او ناچار لب به اعتراف گشود.
سرهنگ حسین زاده اظهار داشت:متهم که برادر شاگرد مغازه بوده است و از سارقان سابقه دار است با اطلاع از غیر ایمن بودن قفل در و عدم سیستم ایمنی و دزدگیر مناسب در آن اقدام به سرقت آن مغازه میکند که در نهایت با هوشیاری و ذکاوت کارشناسان پلیس آگاهی اصفهان در حین بررسی صحنه جرم شناسایی و دستگیر میشود و جهت انجام تحقیقات بیشتر به پایگاه غرب پلیس آگاهی منتقل میشود.
..........................................................................
سیل جان مادر و فرزند را گرفت
بر اثر بارش شدید باران و جاریشدن سیل در عصر روز جمعه، مادر و فرزندی كه گرفتار سیلاب شده بودند، جان خود را از دست دادند. شدت بارندگیها در استان گلستان در بعدازظهر روز جمعه به گونهای بود كه موجب وقوع سیلاب و آب گرفتی معابر و خیابانها در بسیاری از شهرهای این استان شد.
بر اثر وقوع این سیلاب مادر و فرزندی در«علیآبادكتول» كه برای نجات جان خود از یك دستگاه تاكسی به بیرون پریده بودند گرفتار سیلاب شده و جان خود را از دست دادند. براساس این گزارش، وقوع این سیلابها علاوه بر آسیب جدی به بسیاری از منازل و مزارع كشاورزی، چند پل ارتباطی را در شهرستان مراوه تپه این استان تخریب كرد.
..........................................................................
انهدام باند دارو دزدان
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گیلان از دستگیری مردی كه اقدام به ایجاد باند سرقت دارو و فروش آن در خارج از شبكه كرده بود، خبر داد.
سرهنگ مجید مرآت در تشریح جزئیات این خبر گفت: ماموران از طریق منابع اطلاعاتی از فعالیت باندی كه اقدام به سرقت دارو و فروش آن در بازار آزاد كرده بودند، مطلع شده و تحقیقات خود برای دستگیری اعضا و سركرده آن را آغاز كردند.
وی با بیان اینكه سرانجام ماموران با انجام تحقیقات پلیسی دو تن از اعضای این باند به هویت «بهزاد» و «حمید» را به هنگام عرضه داروی سرقتی با ارزش تقریبی 400 میلیون ریال را شناسایی كردهاند، اظهاركرد: پس از دستگیری و انتقال این افراد به مقر انتظامی، آنان معترف شدند كه رئیس آنان فردی به هویت «منوچهر» است كه با ایجاد شبكهای اقدام به عرضه داروهای سرقتی در بازار كرده است.
مرآت ادامه داد: با اطلاعات به دست آمده ماموران تحقیقات خود برای شناسایی و دستگیری منوچهر را آغاز كرده و پس از هماهنگی قضایی در عملیاتی وی را دستگیر كردند. معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گیلان افزود: پس از دستگیری متهم، مشخص شد وی پیشتر به اتهام خیانت در امانت، سرقت دارو و به آتش كشیدن یك انبار دارو در استان گیلان دستگیر شده و پس از طی مراحل قانونی از مجازات تبرئه شده بود.
وی با بیان اینكه متهم در تحقیقات و نیز رویارویی با دستخط خودش كه لیست داروها را برای بازار تنظیم كرده بود، چارهای جز اعتراف ندید و به بزه انتسابی معترف شد.
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گیلان با بیان اینكه از مخفیگاه متهم مقدار زیاد دیگری از داروهای سرقتی به ارزش 500 میلیون ریال كشف شد، گفت: منوچهر پس از تشكیل پرونده به دادسرا و پس از آن روانه زندان شد.
..........................................................................
قرباني خيانت!
مدرک مهندسي دارم و تا مقطع کارشناسي درس خوانده ام اما خيري از مدرک تحصيلي ام نديده ام و الان براي سومين بار به اتهام سرقت دستگير شده ام.
من از نظر مالي نيز وضعيت خوبي دارم و خانه بزرگي به ارث برده ام اما ... مرد جوان در دايره اجتماعي کلانتري ۱۲ مشهد افزود: بعد از آن که از دانشگاه فارغ التحصيل شدم به راه خطا رفتم و اولين سرقت را از روي غرور و لج بازي انجام دادم که البته دستم رو شد و ۳ سال به زندان افتادم.
«احسان» نفس عميقي کشيد و گفت: اجازه بدهيد داستان زندگي ام را از اول برايتان تعريف کنم. ۶ ساله بودم که پدرم فهميد مادرم به او خيانت مي کند و اين مسئله باعث جدايي آن ها شد.
پدرم پس از گذشت سه سال با دختر يکي از اقوام ازدواج کرد و من که فکر مي کردم اين زن مي تواند برايم مادري کند خيلي از اين بابت خوشحال بودم.
اما افسوس که نامادري ام چشم ديدن مرا نداشت و هر روز کتکم مي زد. پدرم از ترس اين که مبادا دوباره همسرش را از دست بدهد، بداخلاقي هاي نامادري ام را تحمل مي کرد و چيزي نمي گفت.
احسان افزود: تجربه تلخ ۱۰ سالگي ام هيچ وقت از ذهنم پاک نخواهد شد. يک روز در حالي که مي خواستم آب بخورم ليوان از دستم افتاد و شکست.
نامادري ام که دنبال بهانه اي مي گشت تا کتکم بزند به سويم حمله کرد و گلويم را آن قدر فشار داد که مي خواستم خفه بشوم. در اين لحظه پدرم که از سر کار به خانه برگشته بود به دادم رسيد و مرا از چنگ اين زن بي رحم نجات داد.
او با چشماني گريان در حالي که خيلي نگرانم بود به پدربزرگم زنگ زد و موضوع را برايش تعريف کرد. من آن روز خيلي غريبانه وسايلم را جمع کردم و به خانه پدربزرگم رفتم.
چند سال گذشت و به زندگي در کنار پدربزرگ و مادربزرگ عادت کرده بودم. در اين مدت با محبت هاي پنهاني و پشتيباني مالي پدرم درس خواندم و به دانشگاه رفتم.
اما روزي که امتحانات ترم آخر دانشگاه را با موفقيت پشت سر گذاشتم و او خودش را آماده مي کرد تا برايم جشن فارغ التحصيلي بگيرد اجل مهلتش نداد و به علت عارضه قلبي فوت کرد.
پس از مرگ پدرم با توجه به رفتارهاي توهين آميز نامادري ام که در مراسم عزا در حضور همه اقوام گفت اين آقا براي ارث و ميراث گريه مي کند و مثل مادر خيانت کارش است، تصميم احمقانه اي گرفتم و ۱۶ ميليون تومان پول نقد پدرم را از داخل خانه سرقت کردم. البته نامادري ام شکايت کرد و چون خيلي عصباني بودم به سراغش رفتم و با چاقو زخمي اش کردم. من خيلي زود دستگير شدم و به زندان افتادم.
احسان گفت: پس از تحمل حبس دوباره از خانه نامادري ام سرقت کردم و براي بار دوم به دام افتادم و الان هم به پيشنهاد يکي از دوستانم که در زندان با هم آشنا شديم، قصد سرقت از خانه برادر نامادري ام را داشتم که دستگير شديم. من دزد نيستم و فقط مي خواستم از نامادري ام انتقام بگيرم. البته نسبت به او و مادرم که عامل تمام بدبختي و فلاکتي است که به سرم آمده احساس تنفر پيدا کرده ام و ...
..........................................................................
برادرکشي بر سر تلفن همراه
مردي که برادرش را به دليل برداشتن گوشي تلفن همراهش با ضربات چاقو از پا در آورده بود، صبح ديروز در دادگاه کيفري استان تهران چگونگي ارتکاب اين جنايت را شرح داد.
دهم اسفندماه سال ۸۹ به افسر نگهبان کلانتري ۱۳۹ مرزداران خبر رسيد در حوزه استحفاظي کلانتري جنايت هولناکي به وقوع پيوسته است. زماني که اولين گروه از ماموران به محل حادثه که خانه اي ويلايي بود، رفتند معلوم شد مردي ۵۴ساله به نام احمد برادر ۵۱ ساله اش داوود را با ضربات چاقو کشته است.
تجسس هاي بيشتر در اين باره نشان داد اين دو برادر در همان خانه به طور مشترک زندگي مي کنند و پيش از اين نيز چند مرتبه درگيري هاي جزئي با يکديگر داشتند.
با انتقال جسد مقتول به پزشکي قانوني، احمد که بعد از ارتکاب جرم در محل حادثه حضور داشت دستگير شد و بازجويي ها از وي براي روشن شدن انگيزه اصلي اين جنايت آغاز شد.
مرد برادرکش درباره روز حادثه گفت: من و برادرم به همراه خانواده هايمان در يک خانه زندگي مي کرديم. ما مشکل خاصي با يکديگر نداشتيم و فقط گاهي با يکديگر مشاجره لفظي داشتيم.
نمي دانم آن روز چطور شد که من دست به کارد بردم و به برادرم ضربه زدم. وي ادامه داد: من يک گوشي تلفن همراه دارم که هيچ وقت آن را از خودم دور نمي کنم. روز حادثه وقتي سراغ گوشي ام رفتم سر جايش نبود. همه جا را گشتم اما خبري از گوشي ام نبود.
چند دقيقه بعد در حالي که سرگردان بودم برادرم را ديدم که گوشي ام در دستش بود و با آن بازي مي کرد. ديدن اين صحنه خيلي عصباني ام کرد. به طرفش رفتم و گوشي را از دستش گرفتم و همين موضوع آغاز درگيري ما بود.
برادرم چند ضربه به من زد و من هم که کنترلم را از دست داده بودم چاقويي برداشتم و ضربه اي به او زدم. من قصد مجروح کردن داوود را داشتم و هيچ وقت فکر نمي کردم ضربه ام باعث مرگ او شود.
در حالي که با قتل داوود، مادرش به عنوان ولي دم خواستار مجازات ديگر پسرش شده بود، پيش از محاکمه احمد به دادسراي جنايي تهران رفت و نسبت به او اعلام گذشت کرد. در چنين شرايطي پرونده اين جنايت با صدور قرار مجرميت و کيفرخواست به شعبه ۱۱۳ دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد تا احمد به لحاظ جنبه عمومي جرم محاکمه شود.
در جلسه محاکمه که به رياست قاضي محمدسلطان همتيار برگزار شد، ابتدا شاهمرادي به عنوان نماينده دادستان به قرائت کيفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد. سپس نوبت به احمد رسيد تا در برابر اتهام قتل عمد از خود دفاع کند.
او در برابر هيئت قضايي گفت: يک لحظه عصبانيت باعث شد دستم به خون برادرم آلوده شود. بعد از اين حادثه به دليل اين که شوکه شده بودم بالاي جسد برادرم شروع به گريه کردم تا اين که ماموران دستگيرم کردند.
از آن روز تا به حال حتي پسرم نيز حاضر نيست با من صحبت کند. يک لحظه عصبانيت باعث شد از زندگي ساقط شوم. در پي اعترافات اين مرد، قضات وارد شور شدند و قرار است به زودي راي خود را درباره اين مرد اعلام کنند.
..........................................................................
دو جنایت در پرونده سارق خودروهای مسافرکش
مرد جوان که به عنوان مسافر سوار خودروهای سواری میشد و در بین راه دست به سرقت خودرو میزد، به قتل دو راننده اعتراف کرد.
مرداد سال گذشته با پیدا شدن جسد غرق خون پسر جوانی در حوالی شهرستان جلفا در آذربایجانشرقی، تحقیقات پلیس برای کشف راز این جنایت آغاز شد. بررسیها نشان میداد که قربانی با ضربات جسمی سخت به قتل رسیده است. ماموران با بررسی پرونده افراد ناپدید شده توانستند هویت مقتول به نام میلاد را شناسایی کنند.
مادر میلاد در تحقیقات به مأموران گفت: پسرم با ماشینش مسافرکشی میکرد. روز حادثه هم صبح زود برای کار از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت. ماموران که حدس میزدند میلاد قربانی سرقتی خونین شده و دزدان پس از به قتل رساندن او خودرواش را سرقت کردهاند، جستوجو برای یافتن ردی از خودروی مسروقه را آغاز کردند.
آنها چند روز بعد خودروی مقتول را درحالیکه در یکی از خیابان های شهرستان پارس آباد رها شده بود پیدا کردند اما در بازرسی آن هیچ ردی از عاملان جنایت بهدست نیامد. درحالیکه تحقیقات برای کشف راز قتل جوان راننده ادامه داشت یکماه بعد جسد مرد جوانی در کنار یک رودخانه در حوالی شهرستان خوی پیدا شد.
این مرد نیز با اصابت ضربات جسمی سخت به سرش به قتل رسیده بود. مأموران خیلی زود هویت قربانی را شناسایی کردند و متوجه شدند که وی فرید نام داشت و طبق گفته خانوادهاش با خودروی پراید خود در مسیرهای بین شهری مسافرکشی میکردهاست. او نیز درست همانند میلاد آخرینبار برای مسافرکشی از خانه خارج شده و دیگر برنگشته بود. درحالیکه بررسیها برای کشف راز جنایت ادامه داشت، مردی سراسیمه نزد مأموران پلیس ارومیه رفت و مدعی شد که خودرواش از سوی دو زورگیر سرقت شده است.
او گفت: در یکی از خیابانهای ارومیه بودم که دو مرد جوان خواستند آنها را به یکی از شهرهای اطراف ببرم. در بین راه یکی از آنها به من گفت که اگر میخواهی زنده بمانی، ماشین را رها کن و برو. تهدید او چنان جدی بود که وحشت کردم و از ماشین پیاده شدم و آنها با سرقت ماشین پا به فرار گذاشتند. ماموران با کمک جوان مالباخته به چهرهنگاری سارقان پرداختند و مدتی بعد هردوی آنها را دستگیر کردند. با انتقال این دو برادر به اداره آگاهی و شناسایی آنها از سوی مالباخته، هردو متهم به سرقت خودرو اعتراف کردند. در این میان یکی از آنها به نام غلام علاوه بر سرقت خودروی شاکی راز جنایتی خونین را هم فاش کرد.
او گفت: شهریور90 من و برادرم بهعنوان مسافر سوار یک خودروی پراید شدیم و میخواستیم ماشین را سرقت کنیم اما با مقاومت راننده مواجه شدیم. به همین دلیل من با ضربات پنجه بوکس او را به قتل رساندم و جسدش را در کنار رودخانهای در حوالی شهرستان خوی رها کردیم ولی موفق نشدیم ماشین را بفروشیم و آن را در نزدیکی شهر رها کردیم.
پس از اعترافات مرد جنایتکار، او و برادرش به زندان افتادند تا اینکه بعد از چندماه راز دومین جنایت غلام نیز فاش شد. سرهنگ مداحی، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجانشرقی گفت: پس از جنایت اول و قتل جوانی به نام میلاد در شهرستان جلفا، مأموران جستوجوی گستردهای را برای کشف راز جنایت آغاز کردند. آنها حدس میزدند که عامل جنایت یک سارق حرفهای است و سرقتهای دیگری هم مرتکب شده است. به همین دلیل به استعلام در استانهای اطراف دست زدند تا اینکه متوجه شدند مردی به اسم غلام به اتهام سرقت از رانندههای مسافرکش و قتل یک راننده در آذربایجانغربی دستگیر شده است.
وی ادامه داد: از آنجا که شیوه جنایتی که این مرد مرتکب شده بود با قتل جوانی که در جلفا به قتل رسیده بود یکی بود، مأموران غلام را از زندان به اداره آگاهی منتقل کردند و او در بازجویی به دومین جنایت هم اعتراف کرد. وی مدعی شد که روز حادثه به تنهایی بهعنوان مسافر سوار خودروی میلاد (مقتول) شده و در بین راه با ضربات پنجهبوکس او را به قتل رسانده و ماشینش را دزدیده است. سرهنگ مداحی تصریح کرد: پس از اعترافات مرد جنایتکار، او به بازسازی صحنه قتل میلاد پرداخت و با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
..........................................................................
ماه عسل زوج سارق با پولهای دزدی در اروپا
پرستار خانگی با همدستی شوهرش نقشه سرقت از خانه مرد ثروتمند را طراحی کرد تا برایماه عسل به اروپا بروند.
چندی پیش مرد جوانی به دادسرای شمیرانات رفت و خبر از سرقت میلیونی از خانهاش داد. وی در توضیح ماجرا گفت: شب گذشته وقتی به همراه همسر و فرزندانم از یک میهمانی شبانه به خانه برگشتیم، متوجه شدیم که دزد وارد آپارتمانمان شده و همه پولها، طلاها، مقدار زیادی ارز، ساعت باارزش من و طوطی گرانقیمتی را که در خانه نگهداری میکردم به سرقت برده است. هیچ کدام از وسایل خانه بههم نریخته بود و حتی قفل در خانه هم سالم بود.
پنجرهها هم کاملا بسته بودند و برای همین مطمئنم که سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته است. با این شکایت، جستوجو برای کشف راز سرقت میلیونی آغاز شد. مأموران برخی از افرادی را که به خانه مالباخته رفتوآمد داشتند زیرنظر گرفتند اما سرنخی از سارق یا سارقان بهدست نیاوردند. آنها در ادامه تحقیقات به زنی که بهعنوان پرستار فرزندان شاکی استخدام شده و سه روز در هفته به این خانه رفتوآمد داشت مظنون شدند.
تمامی رفتوآمدهای این زن زیرنظر گرفته شد تا اینکه مأموران متوجه شدند وی به تازگی به همراه شوهرش برای مسافرت راهی اروپا شده و به همین دلیل چند روزی از شاکی مرخصی گرفته بود. مأموران به بازجویی از زن جوان پرداختند و وقتی با حرفهای ضدو نقیض او روبهرو شدند حدس زدند که وی در سرقت نقش دارد. بنابراین بازجویی از وی ادامه یافت تا جایی که زن جوان راز سرقت میلیونی از خانه شاکی را فاش کرد.
ماه عسل سارقان
زن جوان گفت: یک سال پیش با یکی از دوستان برادرم آشنا شدم وچندماه بعد وی به همراه خانوادهاش به خواستگاریام آمد و با هم نامزد شدیم. او وضع مالی خوبی نداشت و من باید منتظر میماندم تا تحصیلاتش تمام شود و بعد با هم ازدواج کنیم. هر دوی ما برای تأمین مخارج زندگی باید کار میکردیم و زمانی که در جستوجوی کار مناسبی بودم از طریق یکی از دوستانم با خانواده شاکی آشنا شدم. آنها نیاز به یک پرستار برای مراقبت از فرزندانشان داشتند و قبول کردند که مرا برای این کار استخدام کنند.
متهم ادامه داد: در هفته سه روز به خانه شاکی میرفتم. آنها زندگی خوبی داشتند و بهراحتی پول خرج میکردند. همیشه دلم میخواست مثل آنها زندگی میکردم. آنها مدام در تفریح و مسافرت بهسر میبردند و وقتی اینها را برای نامزدم تعریف کردم، او پیشنهاد کرد که از خانه آنها سرقت کنیم. ابتدا با پیشنهاد او مخالفت کردم. حتی بر سر این مسئله با هم مشاجره کردیم تا اینکه سرانجام فریب حرفهای نامزدم را خوردم و راضی شدم. اصلا تصور نمیکردم که لو بروم.
وی ادامه داد: در جریان رفتوآمد به خانه شاکی، در فرصتی مناسب دسته کلید آنها را سرقت کردم. سپس منتظر ماندم تا فرصتی مناسب برای سرقت برسد. شب حادثه وقتی از فرزندان شاکی شنیدم که قرار است به میهمانی بروند، با نامزدم تماس گرفتم و گفتم که فرصت اجرای نقشهمان فرارسیده. آن شب ما به خانه صاحبکارم رفتیم و از آنجا که میدانستم گاوصندوق و کلید آن کجاست، همه محتویات داخل آن را سرقت کردیم.
هنگامی که میخواستیم از خانه بیرون برویم یک دفعه نامزدم چشمش به طوطیای افتاد که در خانه بود و گفت این طوطی سخنگو قیمت زیادی دارد. برای همین طوطی را با قفسش برداشت و گفت آن را به دوستش میدهد تا برایش بفروشد. بعد از سرقت، مقداری از طلاها را فروختیم و با هم عقد کردیم. سپس برایماه عسل به اروپا رفتیم چراکه همیشه یکی از آرزوهایم سفر به یکی از کشورهای خارجی بود و با پولهای سرقتی به آرزویم رسیدم.
من اصلا فکر نمیکردم که لو برویم اما مأموران در جریان سفر و ولخرجی من و همسرم قرار گرفتند و رازمان فاش شد. بعد از اعترافات زن جوان همسر وی نیز بازداشت شد. این مرد در بازجوییها به سرقت میلیونی اعتراف کرد و انگیزهاش از سرقت را مشکلات مالی شدید و بیکاری بیان کرد. هر دو متهم بعد از دستگیری مقداری از جواهرات را به مالباخته برگرداندند و با قرار قانونی راهی زندان شدند.
کابوس زودتر از بتمن رسید
تیراندازی مرگبار در سینما قرن 16 کلرادو همه آمریکاییها را در وحشت و ماتم فرو برده است. اینکه عامل قتلعام تماشاچیان فیلم جدید «بتمن» یک دانشجوی دوره دکترا بوده همه کارشناسان را با ناهنجاری و ازهمگسیختگی اجتماعی در ایالات متحده آمریکا مواجه کرده است.
عمق این فاجعه انسانی که در آن 12 زن و مرد و کودک کشته شده و 58 تماشاچی دیگر نیز هدف گلوله قرار گرفتهاند به اندازهای زیاد است که سفر انتخاباتی باراک اوباما نیمهکاره ماند و وی با تلخی در برابر دوربینها حاضر شده و به ابراز همدردی با خانواده قربانیان پرداخت. همه کارشناسان بویژه پروفسور داکلی بر این باروند اوباما بیشتر از اینکه از این فاجعه انسانی ناراحت باشد، نگران بود چرا که در شرایط بدی و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری چنین حادثه اجتماعی تلخی رخ داده است.
بازداشت تیرانداز سینما
ساعت 12:39 جمعه -30 تیرماه – قتلعام فجیعی در سینما قرن 16 کلرادوی آمریکا رخ داد و در نخستين روزهاي نمایش فیلم سری جدید «بتمن» یک مرد که موهایش را قرمز کرده و با رنگآمیزی صورتش به شکل «جوکر» هنرپیشه منفی و تبهکار فیلم بتمن به سینما رفته بود، همه را به وحشت انداخت.
تماشاچیان دیدند که مردی ماسک ضدگاز به صورت دارد و 2 اسلحه در دستانش و 2 اسلحه متصل به جلیقه ضدگلولهاش دیده میشود، وی دقایقی پیش از حادثه به بهانه جواب دادن به موبایلش سالن را ترک کرد و سپس در حالتی وحشتناک بازگشت. این مرد به سمت تماشاچیان نشانه رفت.
ابتدا خیلیها تصور کردند وی در حاشیه فیلم بتمن چنین نمایشی را به مرحله اجرا درمیآورد اما همه اشتباه میکردند.
جوکر جنایتکار اینبار واقعی بود و همزمان با رگبار بستن تماشاچیان، گازهای اشکآور و دودزا را بین صندلی تماشاچیان انداخت. پلیس که در ایستگاه واقع در نزدیکی سینما مستقر بود بلافاصله خود را به سینما رساند و آنجا را به محاصره درآورد و دقایقی نگذشته بود که مرد تیرانداز از سالن نمایش فیلم گریخت و در حالی که میخواست سوار خودرویش شود از سوی ماموران زمینگیر شد.
با دستگیری سریع جوکر جنایتکار، بررسیها روی شخصیت وی آغاز شد و وقتی راز پنهان وی فاش شد، همه را متحیر کرد.
قاتل یک دانشجوی دکترای دانشکده علوم بود که مدتی پیش ترکتحصیل کرده و انگیزهاش را بیان نکرده بود.
«جیمز هولمز» به پلیس گفت پیش از این تیراندازی به یک موزیک تکنو گوش داده و اصلا تصور نمیکرده دستگیر شود و قصد داشته با مواد منفجره و تجهیزات نظامیای که در خانه داشته به اقدامات مشابه دیگری دست بزند.
آیا مرا در زندان ملاقات میکنید؟
پلیس وقتی دید عامل قتلعام سعی در سکوت دارد بلافاصله به تحقیق از همدانشگاهیهایش پرداخت و در برابر رفتار عجیب هولمز قرار گرفت. دوستان این دانشجوی دوره دکترا گفتند وی بسیار شوخطبع و بذلهگو بود.
وی در این اواخر در وبلاگ خود به دوستانش نوشته بود که «آیا مرا در زندان ملاقات میکنید؟!» پلیس خیلی زود خانه عامل تیراندازی که در خوابگاه دانشجویی بود را تحت بازرسی قرار داد و مواد منفجره را به دست آورد، در میان انواع اسلحه همراه هولمز یک کلت AR-15 لوله کوتاه و یک تفنگ رمینگتون 870 مگنوم نیز به دست آمد.
آمریکا در وحشت
همه ایالات آمریکا در وحشت فرورفته است. ماموران پلیس همه سینماها بویژه سالنهایی که به نمایش فیلم بتمن پرداختهاند را تحتنظر قرار دادهاند. تيراندازي مرگبار ايالت «كلرادو»ی آمريكا باعث شد تا پليس مناطق مختلف آمريكا، اقدامات امنيتي خود را افزايش دهد.
پليس واشنگتن براي پيشگيري از وقوع جنايت مشابه حادثه روز گذشته «كلرادو» اقدام به بازرسي كيف و وسايل تماشاچيان در سالنهاي پخش اين نمايش كرده است. اين حادثه همچنين باعث شده است تعدادي از علاقهمندان نمايش «شواليههاي سياه بر ميخيزند» از ديدن آن خودداري كنند اما شماري ديگري نيز همچنان مشتاق به تماشاي آن هستند. پليس معتقد است تشديد اقدامات امنيتي ميتواند احتمال وقوع تيراندازيهاي مشابه را كاهش دهد و تماشاچيان اين فيلم را مطمئن کند كه خطري براي آنان وجود ندارد. گفتنی است پس از این حادثه تمام سینماهایی که فیلم جدید بتمن را روی پرده دارند، به حالت آمادهباش و محافظت شده درآمدهاند.
سالن نمایش این فیلم در پاریس پس از وقوع این حادثه اکران این فیلم را لغو کرد. تهیهکنندگان و عوامل تهیه این فیلم از حادثه پیش آمده اظهار تاسف کردهاند. رئیسجمهور آمریکا و همسرش نیز مراتب تاسف خود را با خانواده قربانیان اعلام کردهاند و میگویند هر کاری لازم باشد برای تامین امنیت مردم کشور خود انجام میدهند.
باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا در واکنش به این قتلعام به خانواده قربانیان تسلیت گفت و به احترام قربانیان یک دقیقه سکوت اعلام کرد. وی این عمل را کاملا وحشیانه و غیرانسانی خواند و مرگ قربانیان را غمانگیز توصیف کرد.
واکنش کارگردان فیلم بتمن
کریستوفر نولان، کارگردان فیلم سینمایی بتمن در حالی که چهره ناباورانهای داشت در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: سینما خانه من است و محل اصلی برای لذت بردن! این حادثه بسیار ویرانکننده و غیرقابل تحمل است.
تحقیقات ادامه دارد
گفته میشود در حال حاضر 100 تن از ماموران پلیس افبیآی درگیر بررسی و تحقیق در مورد این پرونده هستند و مقامات بلندپایه آمریکا از واشنگتن به طور مستقیم در حال پیگیری این حادثه هستند. مشخص شده که هولمز 24 ساله، دانشجوی نخبهای که برای گذراندن دوره دکترای خود به دانشکده پزشکی کلرادو نقل مکان کرده بود، حالا در زمره قاتلان بالفطره آمریکا به شمار میرود. به گزارش پلیس تحقیقات نشان داده که 10 تن در همان سالن سینما جان دادهاند. پرستاران بیمارستان کلرادو نیز شب حادثه را وحشتناکترین شب تاریخ این بیمارستان توصیف کردهاند.
کریگ جکسون، پروفسور روانشناسی معتقد است به احتمال فراوان اجرای این قتلعام با نقشهای از پیش تعیین شده انجام گرفته است. وی تاکید میکند: اینکه هولمز در لباسی مشابه شوالیه سیاه در فیلم بتمن ظاهر شده، دلیلی بر همذاتپنداری وی با این شخصیت نیست.
جکسون میگوید: فعلا برای قضاوت راجع به این حادثه زود است. بنا به این گزارش، در تیراندازی سینما قرن 16 کلرادو که 12 تن کشته شدهاند، 2 کودک 3 ماهه و 6 ساله نیز هدف گلوله قرار گرفته و از پای درآمدهاند.
..........................................................................
سنگ صبوری مرد ثروتمند برای دزد بیوجدان
گروه حوادث: مرد شیکپوش وقتی سنگ صبور پسر جوانی شد نمیدانست در چه دامی گرفتار خواهد شد.
ساعت 11:05 شب 20 اردیبهشتماه مرد شیکپوشی به کلانتری 101 تجریش رفت و گفت: «جوانی 20 ساله که بهخاطر دلسوزی مستخدم خانه ویلاییام کردم با بیهوش کردن من دار و ندارم و حتی سگ خانگیام را سرقت کرده است.
با دستور دادیار شعبه 4 دادسرای ناحیه یک تهران، تیمی از پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند تا این دزد حرفهای را ردیابی کنند.
مرد شيكپوش به كارآگاهان گفت: چند روز پیش از سرقت، به صورت کاملا اتفاقی با جوانی 20 ساله آشنا شدم که بهخاطر مشکلات مالی و نداشتن پول ابراز درماندگی کرده و میگفت حاضر است هر کاری را انجام دهد و از او خواستم برای انجام کارهای خدماتی به خانه من بیاید. روز سرقت این جوان با مراجعه به خانهام در خیابان فرشته مشغول به کار شد.
چند ساعتی نگذشته بود که به بهانه خوردن نوشیدنی خنک، یک لیوان آبمیوه به من داد که با خوردن آن بیهوش شدم و ساعت 10 شب وقتی به هوش آمدم متوجه سرقت گوشیهای تلفن همراه، تعدادی از وسایل صوتی و تصویری و حتی سگ خانگیام شدم».
کارآگاهان با راهنماییهای مرد پولدار خیلی زود توانستند ردپای دزد فریبکار را كه از مجرمان قدیمی به نام «بهروز» 21 ساله است، رديابي كنند. با شناسایی بهروز، کارآگاهان موفق به شناسایی خانه این دزد در منطقه خادمآباد شهریار شدند و توانستند وی را روز 24 خردادماه با استفاده از اصل غافلگیری به دام اندازند.
بهروز در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: پس از آنکه با پیشنهاد این مرد به شهریار برگشتم 2 تن از دوستانم را در جریان قرار دادم. «رشید» و «رضا» که همسن و سال من هستند وقتی پیشنهاد دادم به خانه ویلایی رفته و با استفاده از مواد بیهوشکننده اقدام به سرقت کنیم، پذیرفتند.
این اعترافات کافی بود تا کارآگاهان خیلی زود به سراغ 2 همدست این تبهکار رفته و آنان را نیز در شهریار به دام اندازند.
..........................................................................
دستگیری سارق در صحنه جرم
کارآگاهان پلیس آگاهی حین بررسی صحنه جرم موفق شدند سارق مغازه ساندویچی را در صحنه جرم شناسایی و دستگیر کنند.
سرهنگ حسین حسین زاده با اعلام این خبر اظهار داشت:در پی اعلام خبری مبنی بر سرقت یکی از اغذیه فروشیهای استان اصفهان کارشناسان بررسی صحنه جرم جهت انجام تحقیقات علمی پلیسی و جمع آوری شواهد و مدارک به محل سرقت اعزام شدند.
وی تصریح کرد: با اعزام برجستهترین کارشناسان بررسی صحنه جرم به محل سرقت و بررسیهای علمی فنی و پلیسی صورت گرفته محل سرقت، نظر این کارشناسان به دوربین مدار بسته مغازه مجاور محل سرقت شده جلب شد.
حسینزاده افزود:با بازبینی فیلم دوربین مدار بسته مشخص شد که سارق با کلیدی اقدام به باز کردن در اغذیه فروشی کرده و با دقت و بررسی بیشتر این فیلم مکانهایی که در تماس انگشتان دست سارق بوده است مورد انگشت نگاری قرار گرفت.
کارشناسان بررسی صحنه جرم در حین جمع آوری دیگر آثار و دلایل علمی و فنی جرم بودند که متوجه حضور شخصی در صحنه جرم شدند که مشخصات ظاهری آن شباهت بسیار زیادی به سارق اغذیه فروشی داشت.
وی ادامه داد:با بررسیهای بیشتر و بازجویی علمی از مظنون که در حین بررسی صحنه جرم صورت پذیرفت او ابتدا منکر هرگونه جرمی شد اما در ادامه روند جمعآوری شواهد محکمه پسند و انگشت نگاری از آن با تطبیق قرار دادن آثار انگشت جمع آوری شده از صحنه جرم با آثار انگشت گرفته شده از فرد مظنون، او ناچار لب به اعتراف گشود.
سرهنگ حسین زاده اظهار داشت:متهم که برادر شاگرد مغازه بوده است و از سارقان سابقه دار است با اطلاع از غیر ایمن بودن قفل در و عدم سیستم ایمنی و دزدگیر مناسب در آن اقدام به سرقت آن مغازه میکند که در نهایت با هوشیاری و ذکاوت کارشناسان پلیس آگاهی اصفهان در حین بررسی صحنه جرم شناسایی و دستگیر میشود و جهت انجام تحقیقات بیشتر به پایگاه غرب پلیس آگاهی منتقل میشود.
..........................................................................
سیل جان مادر و فرزند را گرفت
بر اثر بارش شدید باران و جاریشدن سیل در عصر روز جمعه، مادر و فرزندی كه گرفتار سیلاب شده بودند، جان خود را از دست دادند. شدت بارندگیها در استان گلستان در بعدازظهر روز جمعه به گونهای بود كه موجب وقوع سیلاب و آب گرفتی معابر و خیابانها در بسیاری از شهرهای این استان شد.
بر اثر وقوع این سیلاب مادر و فرزندی در«علیآبادكتول» كه برای نجات جان خود از یك دستگاه تاكسی به بیرون پریده بودند گرفتار سیلاب شده و جان خود را از دست دادند. براساس این گزارش، وقوع این سیلابها علاوه بر آسیب جدی به بسیاری از منازل و مزارع كشاورزی، چند پل ارتباطی را در شهرستان مراوه تپه این استان تخریب كرد.
..........................................................................
انهدام باند دارو دزدان
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گیلان از دستگیری مردی كه اقدام به ایجاد باند سرقت دارو و فروش آن در خارج از شبكه كرده بود، خبر داد.
سرهنگ مجید مرآت در تشریح جزئیات این خبر گفت: ماموران از طریق منابع اطلاعاتی از فعالیت باندی كه اقدام به سرقت دارو و فروش آن در بازار آزاد كرده بودند، مطلع شده و تحقیقات خود برای دستگیری اعضا و سركرده آن را آغاز كردند.
وی با بیان اینكه سرانجام ماموران با انجام تحقیقات پلیسی دو تن از اعضای این باند به هویت «بهزاد» و «حمید» را به هنگام عرضه داروی سرقتی با ارزش تقریبی 400 میلیون ریال را شناسایی كردهاند، اظهاركرد: پس از دستگیری و انتقال این افراد به مقر انتظامی، آنان معترف شدند كه رئیس آنان فردی به هویت «منوچهر» است كه با ایجاد شبكهای اقدام به عرضه داروهای سرقتی در بازار كرده است.
مرآت ادامه داد: با اطلاعات به دست آمده ماموران تحقیقات خود برای شناسایی و دستگیری منوچهر را آغاز كرده و پس از هماهنگی قضایی در عملیاتی وی را دستگیر كردند. معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گیلان افزود: پس از دستگیری متهم، مشخص شد وی پیشتر به اتهام خیانت در امانت، سرقت دارو و به آتش كشیدن یك انبار دارو در استان گیلان دستگیر شده و پس از طی مراحل قانونی از مجازات تبرئه شده بود.
وی با بیان اینكه متهم در تحقیقات و نیز رویارویی با دستخط خودش كه لیست داروها را برای بازار تنظیم كرده بود، چارهای جز اعتراف ندید و به بزه انتسابی معترف شد.
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گیلان با بیان اینكه از مخفیگاه متهم مقدار زیاد دیگری از داروهای سرقتی به ارزش 500 میلیون ریال كشف شد، گفت: منوچهر پس از تشكیل پرونده به دادسرا و پس از آن روانه زندان شد.
..........................................................................
قرباني خيانت!
مدرک مهندسي دارم و تا مقطع کارشناسي درس خوانده ام اما خيري از مدرک تحصيلي ام نديده ام و الان براي سومين بار به اتهام سرقت دستگير شده ام.
من از نظر مالي نيز وضعيت خوبي دارم و خانه بزرگي به ارث برده ام اما ... مرد جوان در دايره اجتماعي کلانتري ۱۲ مشهد افزود: بعد از آن که از دانشگاه فارغ التحصيل شدم به راه خطا رفتم و اولين سرقت را از روي غرور و لج بازي انجام دادم که البته دستم رو شد و ۳ سال به زندان افتادم.
«احسان» نفس عميقي کشيد و گفت: اجازه بدهيد داستان زندگي ام را از اول برايتان تعريف کنم. ۶ ساله بودم که پدرم فهميد مادرم به او خيانت مي کند و اين مسئله باعث جدايي آن ها شد.
پدرم پس از گذشت سه سال با دختر يکي از اقوام ازدواج کرد و من که فکر مي کردم اين زن مي تواند برايم مادري کند خيلي از اين بابت خوشحال بودم.
اما افسوس که نامادري ام چشم ديدن مرا نداشت و هر روز کتکم مي زد. پدرم از ترس اين که مبادا دوباره همسرش را از دست بدهد، بداخلاقي هاي نامادري ام را تحمل مي کرد و چيزي نمي گفت.
احسان افزود: تجربه تلخ ۱۰ سالگي ام هيچ وقت از ذهنم پاک نخواهد شد. يک روز در حالي که مي خواستم آب بخورم ليوان از دستم افتاد و شکست.
نامادري ام که دنبال بهانه اي مي گشت تا کتکم بزند به سويم حمله کرد و گلويم را آن قدر فشار داد که مي خواستم خفه بشوم. در اين لحظه پدرم که از سر کار به خانه برگشته بود به دادم رسيد و مرا از چنگ اين زن بي رحم نجات داد.
او با چشماني گريان در حالي که خيلي نگرانم بود به پدربزرگم زنگ زد و موضوع را برايش تعريف کرد. من آن روز خيلي غريبانه وسايلم را جمع کردم و به خانه پدربزرگم رفتم.
چند سال گذشت و به زندگي در کنار پدربزرگ و مادربزرگ عادت کرده بودم. در اين مدت با محبت هاي پنهاني و پشتيباني مالي پدرم درس خواندم و به دانشگاه رفتم.
اما روزي که امتحانات ترم آخر دانشگاه را با موفقيت پشت سر گذاشتم و او خودش را آماده مي کرد تا برايم جشن فارغ التحصيلي بگيرد اجل مهلتش نداد و به علت عارضه قلبي فوت کرد.
پس از مرگ پدرم با توجه به رفتارهاي توهين آميز نامادري ام که در مراسم عزا در حضور همه اقوام گفت اين آقا براي ارث و ميراث گريه مي کند و مثل مادر خيانت کارش است، تصميم احمقانه اي گرفتم و ۱۶ ميليون تومان پول نقد پدرم را از داخل خانه سرقت کردم. البته نامادري ام شکايت کرد و چون خيلي عصباني بودم به سراغش رفتم و با چاقو زخمي اش کردم. من خيلي زود دستگير شدم و به زندان افتادم.
احسان گفت: پس از تحمل حبس دوباره از خانه نامادري ام سرقت کردم و براي بار دوم به دام افتادم و الان هم به پيشنهاد يکي از دوستانم که در زندان با هم آشنا شديم، قصد سرقت از خانه برادر نامادري ام را داشتم که دستگير شديم. من دزد نيستم و فقط مي خواستم از نامادري ام انتقام بگيرم. البته نسبت به او و مادرم که عامل تمام بدبختي و فلاکتي است که به سرم آمده احساس تنفر پيدا کرده ام و ...
..........................................................................
برادرکشي بر سر تلفن همراه
مردي که برادرش را به دليل برداشتن گوشي تلفن همراهش با ضربات چاقو از پا در آورده بود، صبح ديروز در دادگاه کيفري استان تهران چگونگي ارتکاب اين جنايت را شرح داد.
دهم اسفندماه سال ۸۹ به افسر نگهبان کلانتري ۱۳۹ مرزداران خبر رسيد در حوزه استحفاظي کلانتري جنايت هولناکي به وقوع پيوسته است. زماني که اولين گروه از ماموران به محل حادثه که خانه اي ويلايي بود، رفتند معلوم شد مردي ۵۴ساله به نام احمد برادر ۵۱ ساله اش داوود را با ضربات چاقو کشته است.
تجسس هاي بيشتر در اين باره نشان داد اين دو برادر در همان خانه به طور مشترک زندگي مي کنند و پيش از اين نيز چند مرتبه درگيري هاي جزئي با يکديگر داشتند.
با انتقال جسد مقتول به پزشکي قانوني، احمد که بعد از ارتکاب جرم در محل حادثه حضور داشت دستگير شد و بازجويي ها از وي براي روشن شدن انگيزه اصلي اين جنايت آغاز شد.
مرد برادرکش درباره روز حادثه گفت: من و برادرم به همراه خانواده هايمان در يک خانه زندگي مي کرديم. ما مشکل خاصي با يکديگر نداشتيم و فقط گاهي با يکديگر مشاجره لفظي داشتيم.
نمي دانم آن روز چطور شد که من دست به کارد بردم و به برادرم ضربه زدم. وي ادامه داد: من يک گوشي تلفن همراه دارم که هيچ وقت آن را از خودم دور نمي کنم. روز حادثه وقتي سراغ گوشي ام رفتم سر جايش نبود. همه جا را گشتم اما خبري از گوشي ام نبود.
چند دقيقه بعد در حالي که سرگردان بودم برادرم را ديدم که گوشي ام در دستش بود و با آن بازي مي کرد. ديدن اين صحنه خيلي عصباني ام کرد. به طرفش رفتم و گوشي را از دستش گرفتم و همين موضوع آغاز درگيري ما بود.
برادرم چند ضربه به من زد و من هم که کنترلم را از دست داده بودم چاقويي برداشتم و ضربه اي به او زدم. من قصد مجروح کردن داوود را داشتم و هيچ وقت فکر نمي کردم ضربه ام باعث مرگ او شود.
در حالي که با قتل داوود، مادرش به عنوان ولي دم خواستار مجازات ديگر پسرش شده بود، پيش از محاکمه احمد به دادسراي جنايي تهران رفت و نسبت به او اعلام گذشت کرد. در چنين شرايطي پرونده اين جنايت با صدور قرار مجرميت و کيفرخواست به شعبه ۱۱۳ دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد تا احمد به لحاظ جنبه عمومي جرم محاکمه شود.
در جلسه محاکمه که به رياست قاضي محمدسلطان همتيار برگزار شد، ابتدا شاهمرادي به عنوان نماينده دادستان به قرائت کيفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد. سپس نوبت به احمد رسيد تا در برابر اتهام قتل عمد از خود دفاع کند.
او در برابر هيئت قضايي گفت: يک لحظه عصبانيت باعث شد دستم به خون برادرم آلوده شود. بعد از اين حادثه به دليل اين که شوکه شده بودم بالاي جسد برادرم شروع به گريه کردم تا اين که ماموران دستگيرم کردند.
از آن روز تا به حال حتي پسرم نيز حاضر نيست با من صحبت کند. يک لحظه عصبانيت باعث شد از زندگي ساقط شوم. در پي اعترافات اين مرد، قضات وارد شور شدند و قرار است به زودي راي خود را درباره اين مرد اعلام کنند.
..........................................................................
دو جنایت در پرونده سارق خودروهای مسافرکش
مرد جوان که به عنوان مسافر سوار خودروهای سواری میشد و در بین راه دست به سرقت خودرو میزد، به قتل دو راننده اعتراف کرد.
مرداد سال گذشته با پیدا شدن جسد غرق خون پسر جوانی در حوالی شهرستان جلفا در آذربایجانشرقی، تحقیقات پلیس برای کشف راز این جنایت آغاز شد. بررسیها نشان میداد که قربانی با ضربات جسمی سخت به قتل رسیده است. ماموران با بررسی پرونده افراد ناپدید شده توانستند هویت مقتول به نام میلاد را شناسایی کنند.
مادر میلاد در تحقیقات به مأموران گفت: پسرم با ماشینش مسافرکشی میکرد. روز حادثه هم صبح زود برای کار از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت. ماموران که حدس میزدند میلاد قربانی سرقتی خونین شده و دزدان پس از به قتل رساندن او خودرواش را سرقت کردهاند، جستوجو برای یافتن ردی از خودروی مسروقه را آغاز کردند.
آنها چند روز بعد خودروی مقتول را درحالیکه در یکی از خیابان های شهرستان پارس آباد رها شده بود پیدا کردند اما در بازرسی آن هیچ ردی از عاملان جنایت بهدست نیامد. درحالیکه تحقیقات برای کشف راز قتل جوان راننده ادامه داشت یکماه بعد جسد مرد جوانی در کنار یک رودخانه در حوالی شهرستان خوی پیدا شد.
این مرد نیز با اصابت ضربات جسمی سخت به سرش به قتل رسیده بود. مأموران خیلی زود هویت قربانی را شناسایی کردند و متوجه شدند که وی فرید نام داشت و طبق گفته خانوادهاش با خودروی پراید خود در مسیرهای بین شهری مسافرکشی میکردهاست. او نیز درست همانند میلاد آخرینبار برای مسافرکشی از خانه خارج شده و دیگر برنگشته بود. درحالیکه بررسیها برای کشف راز جنایت ادامه داشت، مردی سراسیمه نزد مأموران پلیس ارومیه رفت و مدعی شد که خودرواش از سوی دو زورگیر سرقت شده است.
او گفت: در یکی از خیابانهای ارومیه بودم که دو مرد جوان خواستند آنها را به یکی از شهرهای اطراف ببرم. در بین راه یکی از آنها به من گفت که اگر میخواهی زنده بمانی، ماشین را رها کن و برو. تهدید او چنان جدی بود که وحشت کردم و از ماشین پیاده شدم و آنها با سرقت ماشین پا به فرار گذاشتند. ماموران با کمک جوان مالباخته به چهرهنگاری سارقان پرداختند و مدتی بعد هردوی آنها را دستگیر کردند. با انتقال این دو برادر به اداره آگاهی و شناسایی آنها از سوی مالباخته، هردو متهم به سرقت خودرو اعتراف کردند. در این میان یکی از آنها به نام غلام علاوه بر سرقت خودروی شاکی راز جنایتی خونین را هم فاش کرد.
او گفت: شهریور90 من و برادرم بهعنوان مسافر سوار یک خودروی پراید شدیم و میخواستیم ماشین را سرقت کنیم اما با مقاومت راننده مواجه شدیم. به همین دلیل من با ضربات پنجه بوکس او را به قتل رساندم و جسدش را در کنار رودخانهای در حوالی شهرستان خوی رها کردیم ولی موفق نشدیم ماشین را بفروشیم و آن را در نزدیکی شهر رها کردیم.
پس از اعترافات مرد جنایتکار، او و برادرش به زندان افتادند تا اینکه بعد از چندماه راز دومین جنایت غلام نیز فاش شد. سرهنگ مداحی، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجانشرقی گفت: پس از جنایت اول و قتل جوانی به نام میلاد در شهرستان جلفا، مأموران جستوجوی گستردهای را برای کشف راز جنایت آغاز کردند. آنها حدس میزدند که عامل جنایت یک سارق حرفهای است و سرقتهای دیگری هم مرتکب شده است. به همین دلیل به استعلام در استانهای اطراف دست زدند تا اینکه متوجه شدند مردی به اسم غلام به اتهام سرقت از رانندههای مسافرکش و قتل یک راننده در آذربایجانغربی دستگیر شده است.
وی ادامه داد: از آنجا که شیوه جنایتی که این مرد مرتکب شده بود با قتل جوانی که در جلفا به قتل رسیده بود یکی بود، مأموران غلام را از زندان به اداره آگاهی منتقل کردند و او در بازجویی به دومین جنایت هم اعتراف کرد. وی مدعی شد که روز حادثه به تنهایی بهعنوان مسافر سوار خودروی میلاد (مقتول) شده و در بین راه با ضربات پنجهبوکس او را به قتل رسانده و ماشینش را دزدیده است. سرهنگ مداحی تصریح کرد: پس از اعترافات مرد جنایتکار، او به بازسازی صحنه قتل میلاد پرداخت و با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
..........................................................................
ماه عسل زوج سارق با پولهای دزدی در اروپا
پرستار خانگی با همدستی شوهرش نقشه سرقت از خانه مرد ثروتمند را طراحی کرد تا برایماه عسل به اروپا بروند.
چندی پیش مرد جوانی به دادسرای شمیرانات رفت و خبر از سرقت میلیونی از خانهاش داد. وی در توضیح ماجرا گفت: شب گذشته وقتی به همراه همسر و فرزندانم از یک میهمانی شبانه به خانه برگشتیم، متوجه شدیم که دزد وارد آپارتمانمان شده و همه پولها، طلاها، مقدار زیادی ارز، ساعت باارزش من و طوطی گرانقیمتی را که در خانه نگهداری میکردم به سرقت برده است. هیچ کدام از وسایل خانه بههم نریخته بود و حتی قفل در خانه هم سالم بود.
پنجرهها هم کاملا بسته بودند و برای همین مطمئنم که سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته است. با این شکایت، جستوجو برای کشف راز سرقت میلیونی آغاز شد. مأموران برخی از افرادی را که به خانه مالباخته رفتوآمد داشتند زیرنظر گرفتند اما سرنخی از سارق یا سارقان بهدست نیاوردند. آنها در ادامه تحقیقات به زنی که بهعنوان پرستار فرزندان شاکی استخدام شده و سه روز در هفته به این خانه رفتوآمد داشت مظنون شدند.
تمامی رفتوآمدهای این زن زیرنظر گرفته شد تا اینکه مأموران متوجه شدند وی به تازگی به همراه شوهرش برای مسافرت راهی اروپا شده و به همین دلیل چند روزی از شاکی مرخصی گرفته بود. مأموران به بازجویی از زن جوان پرداختند و وقتی با حرفهای ضدو نقیض او روبهرو شدند حدس زدند که وی در سرقت نقش دارد. بنابراین بازجویی از وی ادامه یافت تا جایی که زن جوان راز سرقت میلیونی از خانه شاکی را فاش کرد.
ماه عسل سارقان
زن جوان گفت: یک سال پیش با یکی از دوستان برادرم آشنا شدم وچندماه بعد وی به همراه خانوادهاش به خواستگاریام آمد و با هم نامزد شدیم. او وضع مالی خوبی نداشت و من باید منتظر میماندم تا تحصیلاتش تمام شود و بعد با هم ازدواج کنیم. هر دوی ما برای تأمین مخارج زندگی باید کار میکردیم و زمانی که در جستوجوی کار مناسبی بودم از طریق یکی از دوستانم با خانواده شاکی آشنا شدم. آنها نیاز به یک پرستار برای مراقبت از فرزندانشان داشتند و قبول کردند که مرا برای این کار استخدام کنند.
متهم ادامه داد: در هفته سه روز به خانه شاکی میرفتم. آنها زندگی خوبی داشتند و بهراحتی پول خرج میکردند. همیشه دلم میخواست مثل آنها زندگی میکردم. آنها مدام در تفریح و مسافرت بهسر میبردند و وقتی اینها را برای نامزدم تعریف کردم، او پیشنهاد کرد که از خانه آنها سرقت کنیم. ابتدا با پیشنهاد او مخالفت کردم. حتی بر سر این مسئله با هم مشاجره کردیم تا اینکه سرانجام فریب حرفهای نامزدم را خوردم و راضی شدم. اصلا تصور نمیکردم که لو بروم.
وی ادامه داد: در جریان رفتوآمد به خانه شاکی، در فرصتی مناسب دسته کلید آنها را سرقت کردم. سپس منتظر ماندم تا فرصتی مناسب برای سرقت برسد. شب حادثه وقتی از فرزندان شاکی شنیدم که قرار است به میهمانی بروند، با نامزدم تماس گرفتم و گفتم که فرصت اجرای نقشهمان فرارسیده. آن شب ما به خانه صاحبکارم رفتیم و از آنجا که میدانستم گاوصندوق و کلید آن کجاست، همه محتویات داخل آن را سرقت کردیم.
هنگامی که میخواستیم از خانه بیرون برویم یک دفعه نامزدم چشمش به طوطیای افتاد که در خانه بود و گفت این طوطی سخنگو قیمت زیادی دارد. برای همین طوطی را با قفسش برداشت و گفت آن را به دوستش میدهد تا برایش بفروشد. بعد از سرقت، مقداری از طلاها را فروختیم و با هم عقد کردیم. سپس برایماه عسل به اروپا رفتیم چراکه همیشه یکی از آرزوهایم سفر به یکی از کشورهای خارجی بود و با پولهای سرقتی به آرزویم رسیدم.
من اصلا فکر نمیکردم که لو برویم اما مأموران در جریان سفر و ولخرجی من و همسرم قرار گرفتند و رازمان فاش شد. بعد از اعترافات زن جوان همسر وی نیز بازداشت شد. این مرد در بازجوییها به سرقت میلیونی اعتراف کرد و انگیزهاش از سرقت را مشکلات مالی شدید و بیکاری بیان کرد. هر دو متهم بعد از دستگیری مقداری از جواهرات را به مالباخته برگرداندند و با قرار قانونی راهی زندان شدند.