به گزارش سرویس وبلاگ صراط، نویسنده وبلاگ حی علی الجهاد در آخرین به روز رسانی وبلاگ خود نوشته است:
يكم: سوريه و مقاومت؛ دو واژهاي كه اين روزها با هم عجين شدهاند، آنچنان كه اگر تا چندي پيش دولت بشار اسد نزد عدهاي ضعيف مينمود، امروز قدرتش مثالزدني است؛ چراكه هر روز فشارهاي جهاني و دستهاي استكبار بيشتر و بيشتر در تغيير حكومت سوريه عيان ميشود و اين كشور همچنان چون سروي مقاوم ايستاده است و اين ايستادگي با برگ برنده سيدحسن نصرالله بيشتر معنا پيدا ميكند، آنجا كه سوريه را نهتنها پل ارتباطي ايران و مقاومت لبنان و فلسطين ميخواند، بلكه اذعان ميكند كه قسمتي از پيروزي 33 روزه و 22 روزه را مديون موشكهاي سوريه است.
دوم: اگر تا ديروز شائبهاي وجود داشت مبني بر اينكه مردم يك پاي درگيريها هستند و نارضايتيشان از دولت اسد آنها را برآشفته كرده است، اذعان لئون پانتا، معاون وزير امور خارجه آمريكا و نيز اظهارنظر هوشيار زيباري، وزير خارجه عراق و نيز روزنامه ديليتلگراف، مبني بر نفوذ گروهكهاي تروريستي القاعده در شهرهاي شمالي سوريه و ورود تسليحات از مرز عراق به سوريه و نيز انفجارهاي چند روز گذشته در دمشق و شهادت چند مقام ارشد دفاعي و امنيتي دولت اسد، اين شائبه را به كلي از اذهان عمومي پاك كرد. ضمن اينكه دولتي كه ْآنچنان بر اوضاع مسلط است كه با شهادت اركان اصلياش، همچنان موضع خود را حفظ و خيلي سريع اشخاص جديد را جايگزين ميكند و به ادامه پاكسازي شهر دمشق از گروههاي مخالف و اغتشاشگر ميپردازد، استوارتر از اين مينمايد كه با چنين حملات تروريستي از پاي درآيد.
سوم: ناتو دارد تمام تلاشش را ميكند تا گزينه نظامي را براي سوريه به اجرا بگذارد، اما روسيه براي بار چندم با نظامي شدن موضوع سوريه و ادامه تحريمها مخالفت و همراه با چين قطعنامه سازمان ملل را وتو ميكند، اما آيا با وجود جنگهاي فرسايشي و آمار به نسبت قابلتوجه نارضايتي از جنگ و نيز بدهيهاي سرسامآور و نارضايتي مردم از وضعيت اقتصادي در اروپا، آنچه در ليبي اتفاق افتاد، در سوريه نيز رخ خواهد داد؟ آيا آمريكا با وجود در پيش رو بودن انتخابات رياست جمهورياش در نوامبر 2012 دست به چنين حماقتي خواهد زد؟ با توجه به وضعيت بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه و نيز نفرت مردم از حكومتهاي دستنشانده، آيا اقدام نظامي عليه كشور سوريه، نتيجهي مطلوب را براي آمريكا و غرب دربر خواهد داشت؟ و آيا كشوري كه سرعت عملش را در هدف قرار دادن جنگنده تركيه به رخ كشيده است و يكي از عوامل پيروزي مقاومت لبنان و غزه در جنگهاي 2006 و 2008 اسرائيل بوده است، به راحتي به اشغال نيروهاي ناتو درخواهد آمد؟
چهارم: قدر مسلم، همهي اين سؤالات، پاسخي جز اين نخواهد داشت كه گرچه شروع جنگ نظامي، حلاوتي را براي ناتو و شركايش دارد، اما ديري نميپايد كه طعم تلخ و گزندهاي گريبانگيرشان خواهد شد، چه اينكه حضور ناوگروه جنگي نيروي دريايي روسيه براي چندمين بار در آبهاي مديترانه و سواحل سوريه براي ناتو حامل پيامي آشكار است. حقيقتي كه ناتو نميتواند آن را ناديده بگيرد و بايد از آن تعبير جنگ جهاني را به خوبي دريافت كند. البته ذكر اين نكته هم ضروري است كه در صورت بروز جنگ عليه سوريه، كشورهايي مثل ايران و مقاومت لبنان و برخي گروههاي مقاومت فلسطيني تماشاكننده نخواهند بود و دامنه جنگ به سرعت فراخ خواهد شد.
طرف ديگر اين جريان؛ يعني عربستان، قطر و تركيه در اين چند ماه با هزينه ميلياردها دلار، همهي آبرو و توانشان را براي سقوط دولت اسد به كار برده و همهي پلهاي پشت سر را براي روابط دوستانه خراب كردهاند و كماكان بر فشارهاي خود ميافزايند، اما در عين حال اذعان دارند كه هيچ كاري از پيش نبردهاند، تا آنجا كه داوود اغلو، وزير امور خارجه تركيه گفته است هر چه در توان داشتیم در این مدت برای ساقط کردن بشار اسد و نظام حاکم سوریه انجام دادیم، اما موفق نشدیم. در چنين شرايطي حتي اگر ناتو و همپيمانان عربش در منطقه، تن به گزينهي نظامي دهند، ارتش قدرتمند سوريه قادر خواهد بود با استفاده از استراتژي شمشير داموكلس، شهرهاي اسرائيل را هدف موشكهاي خود قرار دهد و با همين استراتژي، امنيت اسرائيل يعني سوگلي غرب و آمريكا را شديدا به خطر اندازد. به نظر ميرسد همين تئوري، غرب و آمريكا را در حمله نظامي به سوريه مردد كرده است، چه اينكه هدف از اين 16 ماه خشونت عريان در سوريه چيزي جز فراهم كردن امنيت و ثبات براي اسرائيل به وسيله سرنگوني دولت اسد و آوردن دولتي دستنشانده مانند مبارك بر سر كار و جبران از دست رفتن همپيمان خود؛ يعني مصر، نبوده است و حالا اگر قرار باشد امنيت اين رژيم غاصب با پاتك قوي سوريه در خطر قرار بگيرد، عملا عوايدي براي هيچكدام از همپيمانان نخواهد داشت.
پنجم: مقاومت دولت و ملت سوريه، مرا ياد ايران زمان انقلاب مياندازد و حملهي همهجانبه ايادي كفر در دو سال اول انقلاب و بعد هم جنگ تحميلي و هر بار اميدوارتر ميشوم به اينكه به حول و قوه الهي، مقاومت و ايستادگي سوريه نتيجهاي جز پيروزي نخواهد داشت. شهادت، استواركننده حق است و مردم سوريه بايد قدر خونهاي به ناحق ريختهشده را بدانند. از خواهران و برادران سوريام ميخواهم همچنان مصداق آيه "فاستقم كما امرت" باشند كه بيشك با مقاومت بر دستهاي گرهخوردهاي كه عليهشان به توطئه مشغولاند، فائق خواهند شد.
يكم: سوريه و مقاومت؛ دو واژهاي كه اين روزها با هم عجين شدهاند، آنچنان كه اگر تا چندي پيش دولت بشار اسد نزد عدهاي ضعيف مينمود، امروز قدرتش مثالزدني است؛ چراكه هر روز فشارهاي جهاني و دستهاي استكبار بيشتر و بيشتر در تغيير حكومت سوريه عيان ميشود و اين كشور همچنان چون سروي مقاوم ايستاده است و اين ايستادگي با برگ برنده سيدحسن نصرالله بيشتر معنا پيدا ميكند، آنجا كه سوريه را نهتنها پل ارتباطي ايران و مقاومت لبنان و فلسطين ميخواند، بلكه اذعان ميكند كه قسمتي از پيروزي 33 روزه و 22 روزه را مديون موشكهاي سوريه است.
دوم: اگر تا ديروز شائبهاي وجود داشت مبني بر اينكه مردم يك پاي درگيريها هستند و نارضايتيشان از دولت اسد آنها را برآشفته كرده است، اذعان لئون پانتا، معاون وزير امور خارجه آمريكا و نيز اظهارنظر هوشيار زيباري، وزير خارجه عراق و نيز روزنامه ديليتلگراف، مبني بر نفوذ گروهكهاي تروريستي القاعده در شهرهاي شمالي سوريه و ورود تسليحات از مرز عراق به سوريه و نيز انفجارهاي چند روز گذشته در دمشق و شهادت چند مقام ارشد دفاعي و امنيتي دولت اسد، اين شائبه را به كلي از اذهان عمومي پاك كرد. ضمن اينكه دولتي كه ْآنچنان بر اوضاع مسلط است كه با شهادت اركان اصلياش، همچنان موضع خود را حفظ و خيلي سريع اشخاص جديد را جايگزين ميكند و به ادامه پاكسازي شهر دمشق از گروههاي مخالف و اغتشاشگر ميپردازد، استوارتر از اين مينمايد كه با چنين حملات تروريستي از پاي درآيد.
سوم: ناتو دارد تمام تلاشش را ميكند تا گزينه نظامي را براي سوريه به اجرا بگذارد، اما روسيه براي بار چندم با نظامي شدن موضوع سوريه و ادامه تحريمها مخالفت و همراه با چين قطعنامه سازمان ملل را وتو ميكند، اما آيا با وجود جنگهاي فرسايشي و آمار به نسبت قابلتوجه نارضايتي از جنگ و نيز بدهيهاي سرسامآور و نارضايتي مردم از وضعيت اقتصادي در اروپا، آنچه در ليبي اتفاق افتاد، در سوريه نيز رخ خواهد داد؟ آيا آمريكا با وجود در پيش رو بودن انتخابات رياست جمهورياش در نوامبر 2012 دست به چنين حماقتي خواهد زد؟ با توجه به وضعيت بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه و نيز نفرت مردم از حكومتهاي دستنشانده، آيا اقدام نظامي عليه كشور سوريه، نتيجهي مطلوب را براي آمريكا و غرب دربر خواهد داشت؟ و آيا كشوري كه سرعت عملش را در هدف قرار دادن جنگنده تركيه به رخ كشيده است و يكي از عوامل پيروزي مقاومت لبنان و غزه در جنگهاي 2006 و 2008 اسرائيل بوده است، به راحتي به اشغال نيروهاي ناتو درخواهد آمد؟
چهارم: قدر مسلم، همهي اين سؤالات، پاسخي جز اين نخواهد داشت كه گرچه شروع جنگ نظامي، حلاوتي را براي ناتو و شركايش دارد، اما ديري نميپايد كه طعم تلخ و گزندهاي گريبانگيرشان خواهد شد، چه اينكه حضور ناوگروه جنگي نيروي دريايي روسيه براي چندمين بار در آبهاي مديترانه و سواحل سوريه براي ناتو حامل پيامي آشكار است. حقيقتي كه ناتو نميتواند آن را ناديده بگيرد و بايد از آن تعبير جنگ جهاني را به خوبي دريافت كند. البته ذكر اين نكته هم ضروري است كه در صورت بروز جنگ عليه سوريه، كشورهايي مثل ايران و مقاومت لبنان و برخي گروههاي مقاومت فلسطيني تماشاكننده نخواهند بود و دامنه جنگ به سرعت فراخ خواهد شد.
طرف ديگر اين جريان؛ يعني عربستان، قطر و تركيه در اين چند ماه با هزينه ميلياردها دلار، همهي آبرو و توانشان را براي سقوط دولت اسد به كار برده و همهي پلهاي پشت سر را براي روابط دوستانه خراب كردهاند و كماكان بر فشارهاي خود ميافزايند، اما در عين حال اذعان دارند كه هيچ كاري از پيش نبردهاند، تا آنجا كه داوود اغلو، وزير امور خارجه تركيه گفته است هر چه در توان داشتیم در این مدت برای ساقط کردن بشار اسد و نظام حاکم سوریه انجام دادیم، اما موفق نشدیم. در چنين شرايطي حتي اگر ناتو و همپيمانان عربش در منطقه، تن به گزينهي نظامي دهند، ارتش قدرتمند سوريه قادر خواهد بود با استفاده از استراتژي شمشير داموكلس، شهرهاي اسرائيل را هدف موشكهاي خود قرار دهد و با همين استراتژي، امنيت اسرائيل يعني سوگلي غرب و آمريكا را شديدا به خطر اندازد. به نظر ميرسد همين تئوري، غرب و آمريكا را در حمله نظامي به سوريه مردد كرده است، چه اينكه هدف از اين 16 ماه خشونت عريان در سوريه چيزي جز فراهم كردن امنيت و ثبات براي اسرائيل به وسيله سرنگوني دولت اسد و آوردن دولتي دستنشانده مانند مبارك بر سر كار و جبران از دست رفتن همپيمان خود؛ يعني مصر، نبوده است و حالا اگر قرار باشد امنيت اين رژيم غاصب با پاتك قوي سوريه در خطر قرار بگيرد، عملا عوايدي براي هيچكدام از همپيمانان نخواهد داشت.
پنجم: مقاومت دولت و ملت سوريه، مرا ياد ايران زمان انقلاب مياندازد و حملهي همهجانبه ايادي كفر در دو سال اول انقلاب و بعد هم جنگ تحميلي و هر بار اميدوارتر ميشوم به اينكه به حول و قوه الهي، مقاومت و ايستادگي سوريه نتيجهاي جز پيروزي نخواهد داشت. شهادت، استواركننده حق است و مردم سوريه بايد قدر خونهاي به ناحق ريختهشده را بدانند. از خواهران و برادران سوريام ميخواهم همچنان مصداق آيه "فاستقم كما امرت" باشند كه بيشك با مقاومت بر دستهاي گرهخوردهاي كه عليهشان به توطئه مشغولاند، فائق خواهند شد.