به گزارش صراط به نقل از رویداد 24، بحران آب، جدیتر از آن است که با جملات احساسی یا امید به ابر و باد از کنار آن گذشت. اظهارات اخیر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، درباره احتمال جیرهبندی آب در تهران از آذرماه و هشدار به «تخلیه پایتخت در صورت نباریدن باران»، بار دیگر نشان داد که دولت هنوز برنامه مدونی برای عبور از بحران آب ندارد.
چنانکه چند ماه پیش کمبود برق را نه با مدیریت، بلکه با «خنک شدن هوا» پشت سر گذاشتیم، اکنون نیز نگاهها به آسمان دوخته شده تا شاید با بارشهای پاییزی، مسأله آب هم بهطور موقت رفع شود. این نوع مواجهه با بحران، مدیریت نیست؛ تعلیق بحران است.
از دولتِ منتظر تا جامعهی دعاگو
در روزهایی که باید برنامههای فوری برای مدیریت منابع آب، بازچرخانی، اصلاح الگوی کشت، و کاهش هدررفت اجرا شود، فضای عمومی کشور به سمت نسخههای دعاگونه رفته است.
امام جمعه قم گفته: «ما با خشکسالی سنگین مواجه هستیم باید توبه کنیم و از خواندن دعای ۱۹ صحیفه سجادیه غفلت نکنیم». عبدالله گنجی، فعال رسانهای اصولگرا دعای طلب باران را توییت کرد. علی قلهکی، فعال رسانهای اصولگرا نوشت: «ای کاش یک عالم روشن ضمیری پیدا میشد و نماز باران میخواند و باران میآمد!» مهری طالبی دارستانی، صاحب ایده کلینیک ترک بیحجابی نیز توییت کرد: «بارالها! باران رحمتت را بر ما بندگان ناچیزت نازل کن». یاسر جبرائیلی نیز نوشت: «نماز باران بخوانیم».
این رویکرد فعالان اصولگرا و کاربران ارزشی نشان داد که برخی در این مملکت عملاً راهحل معنوی را جایگزین اقدام عملی میدانند. البته دعا و توسل در فرهنگ ایرانی و اسلامی جایگاهی محترم و الهامبخش دارد، اما وقتی دعا جایگزین تصمیم، و توکل جانشین تدبیر میشود، بحران از زمین به آسمان حواله شده و مسئولان اداره کشور به راحتی از خود سلب مسئولیت میکنند.
عبور از بحران با دعا ممکن نیست
این اصرار به عبور از بحران خشکسالی با دعا و اقامه نماز درحالی است که در کشورهای خشک و بیآب، از امارات و عربستان گرفته تا اردن و حتی رژیم صهیونیستی، مقابله با خشکسالی نه با نیایش، بلکه با فناوری، سرمایهگذاری و مدیریت علمی منابع پیش رفته است.
کشورهایی که میانگین بارششان از ایران کمتر است، امروز نه تنها آب شرب پایدار دارند، بلکه بخشی از نیاز آبی صنعت و کشاورزی خود را از طریق تصفیهخانههای مدرن و شیرینسازی آب دریا تأمین میکنند.
در ایران، اما همچنان بخش بزرگی از آب کشور در مسیر انتقال و آبیاری سنتی هدر میرود، سدها بدون ارزیابی محیطزیستی ساخته میشوند و سفرههای زیرزمینی به مرز نابودی رسیدهاند.
وقتی دولت و نهادهای مذهبی هر دو به جای کنترل منابع، به طلب رحمت بسنده میکنند، در واقع مسئولیت را از دوش خود برمیدارند.
فرافکنی مذهبی؛ از بحران آب تا موضوع حجاب
همزمان با این رویکرد، برخی چهرههای ارزشی تلاش کردهاند بحران کمآبی را نیز به مسائل فرهنگی یا حتی حجاب ربط دهند. چنین اظهاراتی، نهتنها غیرعلمی و انحرافی است، بلکه نوعی فرار از پاسخگویی محسوب میشود. اگر هر بحران طبیعی را به بیحجابی یا کمدینی مردم نسبت دهیم، دیگر جایی برای مسئولیتپذیری مدیران باقی نمیماند.
مشکل امروز ایران، کمبود ایمان مردم نیست؛ کمبود برنامه و شجاعت در تصمیمگیری است. به جای خطبههای تکراری درباره دعا، بهتر است درباره اصلاح مصرف، بازسازی زیرساختهای آبی، و مدیریت بحران صحبت شود.
وقتی رئیسجمهور میگوید «اگر باران نبارد، تهران را باید تخلیه کنیم»، این جمله بیش از آنکه هشدار مدیریتی باشد، بیانی از بیبرنامگی و ناامیدی است.
در کشوری که رئیس دولت چشم به آسمان دوخته و دیگران بهدنبال نماز باراناند، باید پرسید: چه کسی قرار است روی زمین کاری بکند؟
این وضعیت درحالی است که عبور از بحران آب، جز با تدبیر، تصمیم و فناوری ممکن نیست. دعا کردن زیباست، اما دعا بدون اقدام، نوعی توجیه است. زمین تشنه، بیش از آنکه نیاز به اشک ما داشته باشد، به عقل ما محتاج است.