بانک ایرانزمین، این غول ورشکسته سیستم بانکی ایران، حالا به نقطهای رسیده که زیان انباشتهاش نه تنها سرمایه ثبتشده ۴۰۰ میلیارد تومانی را خورده، بلکه ۲۳۶ برابر آن را هم نابود کرده و به بیش از ۹۴,۵۲۳ میلیارد تومان رسیده است!
این فاجعه مالی، که بر اساس صورتهای مالی میاندورهای منتشرشده در سامانه کدال (دوره ۶ ماهه منتهی به ۳۱ شهریور ۱۴۰۴) آشکار شده، نشاندهنده عمق ناترازی و سوءمدیریتی است که سهامداران را به ورطه نابودی کشانده و مدیرانش را به مسخره گرفته است. آیا این بانک خصوصی، که زمانی وعدههای طلایی میداد، حالا در آستانه سرنوشت تلخ بانک آینده قرار گرفته؟ بله، و این بار با اعداد و ارقامی وحشتناکتر!
در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴، بانک ایرانزمین بیش از ۱۴,۲۲۲ میلیارد تومان زیان خالص ثبت کرده – یعنی هر ۶۰ دقیقه، بیش از ۳ میلیارد تومان از جیب سپردهگذاران و سهامداران دود میشود و به هوا میرود!
این زیان، نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۱۸ درصد جهش کرده و به ازای هر سهم، ۳۵,۵۵۷ ریال ضرر تحمیل کرده است. ماهانه ۲,۳۷۰ میلیارد تومان و روزانه ۷۶,۴۶۲ میلیون تومان زیان – اعدادی که نه تنها خواب را از چشمان سهامداران حرام میکند، بلکه فریاد میزند: این بانک در حال غرق شدن است! و این فقط نوک کوه یخ ناترازی است که بانک مرکزی هم نتوانسته مهارش کند.
سپردههای پرهزینه و بدهیهای انفجاری؛ بمب ساعتی زیر پای بانک
سپردههای مشتریان به ۱۲۶ هزار میلیارد تومان رسیده، اما این پولها با نرخهای سود سرسامآور جذب شدهاند و حالا به مثابه زنجیری سنگین، بانک را به قعر میکشانند. بدهی به بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی هم با رشد خیرهکننده ۷۸ درصدی، به بیش از ۵۵,۵۰۰ میلیارد تومان رسیده – یعنی مدیران این بانک، به جای مدیریت منابع، در حال انباشت بدهیهای نجومی هستند که هر لحظه ممکن است منفجر شود. و اضافه برداشت ۴۰ درصدی از بانک مرکزی؟ این نه تنها تخلف است، بلکه اعترافی علنی به ورشکستگی! تخصیص ناکافی به تسهیلات، که بخش عمدهای از آن هم به شرکتهای وابسته و مرتبط سرازیر شده، اقتصاد واقعی را از منابع محروم کرده و فقط جیب بنگاهداران را پر کرده است.
هزینههای اداری بیرویه و داراییهای غیرمولد
هزینههای اداری و عمومی، این هیولای پنهان، با رشد ۸۵ درصدی به بیش از ۲,۲۱۰ میلیارد تومان رسیده – یعنی مدیران به جای صرفهجویی، در حال برگزاری جشنهای پرهزینه بر خرابههای مالی بانک هستند!
هزینههای مالی هم ۲,۸۴۶ میلیارد تومان را بلعیده، در حالی که مطالبات مشکوکالوصول به ۲۶۳ میلیارد تومان رسیده و داراییهای غیرمولد مثل سرطانی، منابع را قفل کردهاند.
تمرکز بیش از حد بر این داراییهای مرده، که طبق مقررات بانک مرکزی باید فروخته شوند، نه تنها تولید را فلج کرده، بلکه نسبت کفایت سرمایه را به اعداد منفی کشانده – یادآور همان بنگاهداری ممنوعهای که اقتصاد کلان را به گروگان گرفته است.