سه‌شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ساعت :
۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۰

کریدور زنگزور؛ صلح یا میدان تازه رقابت قدرت‌ها؟

کریدور زنگزور؛ صلح یا میدان تازه رقابت قدرت‌ها؟
یک اندیشکده اروپایی نوشت: ایران، به‌عنوان همسایه مستقیم هر ۲کشور، نگاه متفاوتی به حضور آمریکا دارد. از دید تهران، پروژه‌ای مانند کریدور زنگزور تنها یک مسیر تجاری نیست، بلکه گامی برای استقرار نفوذ آمریکا درست در نزدیکی مرزهای ایران است.
کد خبر : ۷۰۸۹۰۶

به گزارش صراط به نقل از همشهری در آگوست ۲۰۲۵، توافقی ۳جانبه میان آذربایجان، ارمنستان و ایالات متحده با میانجی‌گری دونالد ترامپ امضا شد که در ظاهر «تعهد صلح» نام گرفت، اما پیامدهای آن فراتر از پایان دادن به مناقشه قره‌باغ است. این توافق علاوه بر تعهدات امنیتی، شامل توافق‌های اقتصادی دوجانبه و واگذاری «حقوق انحصاری» کریدور زنگزور به آمریکا می‌شود؛ مسیری راهبردی که نخجوان را به سرزمین اصلی آذربایجان متصل می‌کند. حضور واشنگتن در این کریدور نه‌تنها موازنه قدرت در قفقاز جنوبی را دگرگون می‌کند، بلکه بر منافع بازیگران کلیدی همچون ایران، روسیه، چین و ترکیه تاثیر می‌گذارد. در حالی که آذربایجان و ارمنستان از نظر اقتصادی و جمعیتی توان اثرگذاری گسترده ندارند، جایگاه ژئوپلیتیکی آنها باعث شده این منطقه به صحنه رقابت قدرت‌های بزرگ بدل شود.

موسسه خاورمیانه برای سیاست‌گذاری و اقتصاد (MEPEI)، مستقر در بخارست رومانی، در گزارشی به قلم اکاترینا ماتوی به بررسی ابعاد مختلف توافق و پیامدهای احتمالی آن در معادلات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای پرداخته است:

در اوایل آگوست ۲۰۲۵، توافقی سه‌جانبه با میانجی‌گری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، تحت عنوان «تعهد صلح» یا «توافق صلح» معرفی شد. هرچند عنوان رسمی آن بر جنبه صلح‌آمیز تأکید دارد، اما پیامدهای واقعی این توافق در چارچوب ژئوپلیتیک منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قابل‌توجه‌تر است.

صلح میان آذربایجان و ارمنستان سال‌ها موضوع گفت‌وگو و تلاش‌های دیپلماتیک بوده است. اگر این توافق، برخلاف تجارب گذشته، با پایبندی کامل طرفین اجرا شود، می‌تواند پیشرفتی مهم و ماندگار به شمار آید.

با این حال، بخش‌های دیگری هم در این توافق نهفته است. طبق گزارش‌ها، ایالات متحده هم‌زمان توافق‌نامه‌های دوجانبه‌ای با هر دو کشور امضا کرده است: برخی محدودیت‌های همکاری نظامی با آذربایجان برداشته شده و ارمنستان «حقوق انحصاری» کریدور ریلی وصل‌کننده سرزمین اصلی آذربایجان به نخجوان را به واشنگتن واگذار کرده است.

پیشینه مناقشه

اختلاف میان آذربایجان و ارمنستان پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ آغاز شد و به «جنگ قره‌باغ» شهرت یافت. در مراحل اخیر این مناقشه، آذربایجان با اتکا به حمایت تسلیحاتی ترکیه و اسرائیل، توان نظامی و اراده سیاسی خود را افزایش داد و توانست بخش‌هایی از قلمرو تحت کنترل ارمنستان را بازپس گیرد.

ریشه‌های این درگیری پیچیده و چندلایه‌اند. در این متن به تفصیل به آن پرداخته نشده، اما باید یادآور شد که جامعه ارمنیِ پراکنده در جهان نفوذ فرهنگی و سیاسی قابل‌توجهی دارد. همچنین، در اوایل قرن بیستم بسیاری از ارمنی‌ها در قلمرو عثمانی جان باختند؛ رویدادی که برخی آن را نسل‌کشی می‌نامند، در حالی که دولت ترکیه آن را نتیجه شرایط جنگی آن زمان می‌داند.

وضعیت جمعیت و اقتصاد

آذربایجان و ارمنستان در سال ۱۹۹۱ از اتحاد شوروی مستقل شدند و تنش‌های پیشین را به ارث بردند. تا سال ۲۰۲۴، جمعیت آذربایجان به ۱۰.۲ میلیون نفر و ارمنستان به ۳.۰۳ میلیون نفر رسیده است. از ۱۹۹۱ تاکنون، جمعیت آذربایجان حدود ۳میلیون نفر افزایش یافته، در حالی که جمعیت ارمنستان کاهش پیدا کرده است (بانک جهانی، ۲۰۲۵).

اقتصاد آذربایجان عمدتا بر نفت و گاز متکی است و تولید ناخالص داخلی آن در سال ۲۰۲۴، به قیمت جاری، ۷۴.۳۲ میلیارد دلار بوده است. اقتصاد ارمنستان، وابسته به حواله‌های ارسالی و گردشگری، در همین سال ۲۵.۷۹ میلیارد دلار ثبت شد. درآمد سرانه بر اساس برابری قدرت خرید در هر دو کشور بین ۲۰ تا ۲۵ هزار دلار است. شاخص دموکراسی در سال ۲۰۲۵ برای ارمنستان ۴.۷ و برای آذربایجان ۲.۸ بوده است. آذربایجان از سال ۱۹۹۳ تحت حاکمیت خانواده علی‌اف قرار دارد و این شاخص، به‌وضوح، از ترکیه (۴.۲۶) یا نروژ (۹.۸۱) پایین‌تر است.

جایگاه ژئوپلیتیکی

در مقایسه با همسایگانی چون روسیه، ترکیه و ایران، هیچ‌یک از ۲کشور جمعیت یا اقتصاد کافی برای اثرگذاری گسترده بر معادلات منطقه‌ای ندارند. اقتصاد آنها نیز به‌اندازه‌ای بزرگ یا متنوع نیست که بتواند در سطح جهانی نقش‌آفرینی کند. بنابراین، انگیزه‌های اقتصادی برای سرمایه‌گذاری در «کریدور زنگزور» – که ایالات متحده آن را «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» (TRIPP) نامیده – چندان قوی به نظر نمی‌رسد، به‌ویژه با وجود چالش‌های ژئوپلیتیکی دیگر که آمریکا و غرب در سال ۲۰۲۵ با آن مواجه‌اند.

سرمایه‌گذاری در یک مسیر تجاری فرعی، در مقایسه با پروژه‌های بزرگی مانند «ابتکار کمربند و جاده» چین (BRI)، سود راهبردی محدودی برای طرف‌های ثالث دارد. ازاین‌رو، انگیزه اصلی این حضور را باید در ملاحظات ژئوپلیتیکی و راهبردی جست‌وجو کرد: جایگزینی تدریجی نفوذ شوروی در این مرزها با نفوذ آمریکا و متحدانش، فشار بر ایران، و افزایش کنترل بر گذرگاهی که می‌تواند در تجارت زمینی چین و اروپا اهمیت یابد.

نخجوان و پیوندهای ترکیه

در آغاز قرن بیستم، نخجوان برای قرن‌ها بخشی از ارمنستان بود، اما بر اساس توافق‌های مسکو و قارص به آذربایجان واگذار شد و به منطقه‌ای جداافتاده تبدیل گردید. امروز نیز آذربایجان در حال گسترش نفوذ خود است و ترکیه، با ایده «جهان ترک» و اشتراکات قومی-مذهبی، پشتیبان آن است.

ترکیه نخجوان را نه‌تنها از نظر فرهنگی، بلکه به‌عنوان گرهی در رقابت کریدورهای تجاری می‌بیند. پروژه‌هایی چون خط لوله گاز ترانس‌آناتولی (TANAP) و خط لوله نفت باکو–تفلیس–جیحان (BTC)، آذربایجان را از طریق ترکیه به اروپا و اسرائیل متصل می‌کنند. ساخت راه‌آهن قارص–ایغدیر–نخجوان نیز زمان سفر بین این دو نقطه را به ۸۵ دقیقه کاهش می‌دهد و علاوه بر مزایای تجاری، پیامدهای امنیتی و نظامی مهمی دارد.

روابط ترکیه با قفقاز جنوبی

شهر قارص در ترکیه به نماد نقش این کشور در اتصال اروپا و آسیا تبدیل شده است. مسیر باکو–قارص–تفلیس در «کریدور میانی» به ترکیه امکان رقابت با مسیر باکو–باتومی را می‌دهد، مسیری که از طریق دریای سیاه به اوکراین، رومانی یا خود ترکیه متصل می‌شود.

علاوه بر خطوط لوله گاز و نفت، روابط برادری میان ۲دولت ترک‌زبان فراتر از مبادلات اقتصادی است. موقعیت خاص نخجوان، که مرز مشترک محدودی با ترکیه دارد، امکان ارتباط مستقیم آذربایجان با این کشور را فراهم کرده و انزوای جغرافیایی این منطقه را تا حدی کاهش داده است.

پروژه‌های اتصال منطقه‌ای ترکیه تنها به رقابت با کریدور میانی یا مسیر احتمالی اروپا–هند از طریق خاورمیانه محدود نمی‌شوند. طرح «جاده توسعه جدید عراق» که خلیج فارس را به بنادر و مراکز تجاری ترکیه وصل می‌کند و نیز راه‌آهن قارص–ایغدیر–نخجوان، نمونه‌هایی از این اقدامات هستند. این مسیرها علاوه بر مزایای تجاری، امکان دسترسی آسان‌تر آذربایجان به نخجوان را فراهم کرده و پیامدهای امنیتی و توسعه‌ای برای آن به همراه دارند.

جایگاه ترکیه در معادله کریدور زنگزور

ترکیه بدون تردید به دنبال گسترش نفوذ خود در خارج از مرزهاست و آذربایجان در این راه یک شریک کلیدی محسوب می‌شود. اینکه آیا ارمنستان حاکمیت کامل خود را بر کریدور ریلی که «حقوق انحصاری» آن به آمریکا داده شده حفظ می‌کند یا خیر، بیشتر موضوعی حقوقی است تا عملی. با این حال، این وضعیت سبب می‌شود ترکیه نتواند مسیر تجاری طولانی‌تری از آسیا از طریق قفقاز جنوبی را به‌طور کامل کنترل کند و نفوذ اصلی در این مسیر به ایالات متحده سپرده شود.

دیدگاه‌های متفاوت در ترکیه

دوغو پرینچک، سیاستمدار مخالف، معتقد است کریدور زنگزور تحت نفوذ آمریکا می‌تواند به منافع ترکیه و ایران لطمه بزند. با این حال، این دیدگاه در ساختار رسمی قدرت ترکیه چندان بازتابی ندارد. دو نگاه محتمل در این زمینه وجود دارد:

۱- ترکیه و آمریکا، به‌ویژه در حوزه نظامی و امنیتی، نفوذ خود را در قفقاز جنوبی به اشتراک می‌گذارند.

۲- ترکیه ممکن است در آینده به دنبال نفوذ مستقل‌تر در منطقه و حتی فراتر از آن، در خاورمیانه یا آفریقا باشد؛ هرچند شواهد فعلی چنین گرایشی را تایید نمی‌کند.

ایران و توافق جدید

ایران، به‌عنوان همسایه مستقیم هر ۲کشور، نگاه متفاوتی به حضور آمریکا دارد. از دید تهران، پروژه‌ای مانند کریدور زنگزور تنها یک مسیر تجاری نیست، بلکه گامی برای استقرار نفوذ آمریکا درست در نزدیکی مرزهای ایران است. این نگرانی با توجه به سابقه فشارهای مستمر غرب علیه ایران، چه پیش و چه پس از انقلاب ۱۹۷۹، قابل درک است.

ایالات متحده پیش‌تر پایگاه‌های نظامی یا استقرارهای قابل‌توجهی در ترکیه، عراق و کشورهای خلیج فارس داشته است. اکنون، استقرار نیرو یا زیرساخت‌های مرتبط در ارمنستان، از نگاه ایران، حلقه جدیدی در محاصره راهبردی این کشور محسوب می‌شود.

پس از توافق برجام، ایران برای مدتی شاهد تقویت نفوذ منطقه‌ای خود و متحدانش بود، اما در دوره‌های ریاست‌جمهوری ترامپ، این روند با چالش‌های جدی روبه‌رو شد. حملات مستقیم به مواضع ایران در سوریه و حتی خاک ایران، نمونه‌هایی از این فشارهاست.

اهداف آمریکا و اسرائیل

در حمله به ایران در ژوئن ۲۰۲۵، که با عنوان «جنگ ۱۲ روزه» شناخته شد، اهدافی چون مهار برنامه هسته‌ای و تغییر رژیم مطرح شد. از دید منتقدان، این اقدام ادامه تلاش‌های چند دهه‌ای آمریکا برای تضعیف یا سرنگونی حکومت ایران است.

گزارش‌های اروپایی نشان می‌دهد که ایران و روسیه بازندگان اصلی توافق اخیر آمریکا با ارمنستان و آذربایجان خواهند بود. تهران این توافق را در چارچوب رقابت آمریکا با روسیه و چین تحلیل می‌کند، اگرچه نقش اتحادیه اروپا را کمتر برجسته می‌سازد.

پیامدهای امنیتی برای ایران

ایران هم‌اکنون با مجموعه‌ای از چالش‌ها روبه‌روست: رویارویی با آمریکا و اسرائیل، روابط پرتنش با برخی کشورهای عرب خلیج فارس، بحران پناهندگان افغانستان، ناامنی مرزی با پاکستان و دهه‌ها تحریم اقتصادی. حضور آمریکا در کریدور زنگزور از نگاه تهران حلقه محاصره را تنگ‌تر می‌کند.

اگرچه ایران کوشیده است میان ارمنستان و آذربایجان رویکردی متعادل اتخاذ کند، اما روابطش با آذربایجان پس از رخدادهای امنیتی اخیر تیره شده و ارمنستان نیز ظاهرا ترجیح داده به ضمانت‌های امنیتی آمریکا تکیه کند.

پیامدهای ژئوپلیتیکی گسترده‌تر

حضور آمریکا در قفقاز جنوبی نه‌تنها ایران، بلکه روسیه و چین را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. کنترل واشنگتن بر مسیرهای تجاری کلیدی از آسیا، نفوذ آن بر اتحادیه اروپا را نیز تقویت می‌کند. همچنین، اتصال زمینی ایران به روسیه و مناسبات چین با ارمنستان و آذربایجان ممکن است محدود شود.

در چشم‌انداز کلی، این حضور مکمل نفوذ آمریکا در ترکیه و اسرائیل است و با ادامه جنگ اروپا و روسیه، ابزار موثری برای کنترل مسیرهای شرقی–غربی خواهد بود. این وضعیت، آمریکا را به همسایه‌ای نزدیک‌تر برای ایران، ترکیه و روسیه بدل می‌کند، بی‌آنکه این کشورها بتوانند به همان میزان به آمریکا نزدیک شوند.

با این گام، واشنگتن زمینه را برای مهار یا تفکیک هر اتحاد بالقوه مخالف با منافع خود فراهم می‌کند، مگر اینکه این روند به دلایل داخلی یا عوامل خارجی متوقف شود.

پیوند با تحولات آسیای مرکزی

در بستر جنگ اوکراین، اهمیت ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی افزایش یافته است. غرب در حال گسترش نفوذ خود به شرق است و روسیه نیز به‌دلیل نگرانی‌های امنیتی دیرینه با این روند مخالفت می‌کند. از آنجا که هر ۲طرف بر مواضع خود پافشاری دارند، خطر تشدید تنش‌ها وجود دارد. اینکه آمریکا اروپا را همچنان درگیر نگه دارد یا مثلا به همکاری با یک اتحاد فرضی ترکیه روی آورد، پرسشی باز باقی می‌ماند.