به گزارش صراط به نقل از فرارو، در برابر هشدارهای مکرر وزارت نیرو و مسئولان برای کاهش مصرف برق و آب و حتی با وجود قطعی برق و کاهش شدت فشار آب، باز هم برخی تحلیلگران معتقدند هم مردم و هم مسئولان آنطور که باید پویایی و واکنش نشان نمی دهند و شرایط موجود را به نوعی کرختی اجتماعی تعبیر کرده اند.
با توجه به این موضوع، دکتر سید جوادی میری، جامعه شناس در گفتگو با فرارو به تحلیل این شرایط پرداخته است:
به فرسودگی ها و روند کهنسالی زیرساخت ها بی توجهی شده
سید جواد میری به فرارو گفت: «یک سطح از بررسی وضعیت ناترازی ها و مشکلات فعلی کشور را می توان در حد ژورنالیستی بررسی کرد و گفت ناترازی هایی که وجود دارد، به این علت است که سرمایه گذاری کافی انجام نشده و آب و فاضلاب و نیروگاهها به اندازه کافی بسط داده نشده اند. بنابراین به طور معمول بخش زیادی از ارجاعات وضعیت فعلی با ارجاع به عدم اهتمام به سیاست گذاری هایی است که مبتنی بر برنامه های توسعه چند دهه اخیر است. اما از منظر دیگری هم می توان به این موضوع نگاه کرد.»
وی گفت: «این منظر درواقع «جامعه شناسی ابن خلدونی» است و می گوید نظام ها مانند انسان ها دورانی دارند. این دوران و مراحل مختلف نیز، هر یک نشانه هایی دارند. همانطور که انسانها دوران کودکی، نوجوانی و جوانی دارند و از نظر انرژی در سطح بالایی قرار دارند و سپس در میانسالی و کهنسالی با افت انرژی مواجهند، ابن خلدون می گوید حکومت ها و نظام های سیاسی و اجتماعی نیز با همین شرایط مواجهند و یک روند را طی می کنند. اکنون سوال این است که چگونه می توان فاصله رسیدن به فرسودگی ها و کهنسالی های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را بیشتر کرد؟ این را نیز باید در نظر داشته باشیم که روشها و سیاست گذاری های غلط ما می تواند این فاصله را کمتر و کمتر کند. گاهی مسیرها به حدی اشتباه می رود و چرخه اقتصاد و اجتماع و غیره به حدی از مسیر خارج می شود که یک فرسودگی که باید 20 سال طول بکشد، 2 ساله رخ می دهد.»
وی افزود: «اگر نگاهی به روندها در کشور داشته باشیم می بینیم که معمولا نظام قدرت بسیار آهسته به تغییر و تحولات واکنش نشان می دهد. درواقع جایی که باید واکنش سریع نشان دهد، گاهی تا یک دهه زمان می گذرد و اتفاقی رخ نمی دهد. این در حالی است که در جامعه امروز نه فقط در ایران بلکه در سطح جهان، تحولات، شیب بسیار تندی دارد. یعنی بین سال 2019 و سال 2025، روی تقویم، 6 سال گذشته اما اگر کسی بخواهد تاریخ تحولات در این بازه زمانی را بررسی کند، با روند تحولاتی بسیار پرشتاب رو به رو می شود. اما اگر به داخل کشور برگردیم، متاسفانه سیاست گذاری ها و روشهایی که در پیش گرفته شده است، بسیار ضعیف و ناامید کننده ارزیابی می شود. اگر اقدام به تحلیل محتوا و گفتارهای نیروهای سیاسی اجتماعی کنیم که به شیوه های گوناگون در تصمیم سازی و سیاست گذاری های خرد و کلان جامعه نقش دارند، میبینیم که نزدیک به 2 قرن با تحولات فاصله داریم.»
با ناترازی و کمبود عقلانیت در کشور مواجهیم
این جامعه شناس در ادامه گفت: «جامعه تلاش های خود را برای جنبش های مختلف کرده است. در سال 1401، بخشی از آن چه دیدیم تلاشی برای بهینه سازی و ارتقای ساختار بود. درست است که در حالت برخورد و مواجهه با این تغییرات عرصه قدرت و سیاست به زعم خود در حال مداراست اما این مدارا ترجمانی در تحولات و تغییرات و دگرگونی ساختار حقوقی، فرهنگی و اجتماعی و سیاست گذاری های حاکمیت نداشته است. درواقع شاهد این رفتاریم که دو پله عقب و یک پله جلو و برعکس هستیم. در جنگ 12 روزه جامعه از خود بلوغ نشان داد. بر اساس همان حرکت جامعه باید شاهد تغییر و تحولاتی در ساختار کلان قدرت و سیاست گذاری ها می بودیم. اما باز هم متاسفانه گفتارها و گفتمان سیاسیون، نیروهای تاثیرگذار، سیاست گذاران، هنوز نتوانسته اند به یک اجماع و سپس اقناع برسند.»وی افزود: «به اعتقاد من تمامی روندها و حرکت ها نشان از این دارد که سیستم قادر نیست یا نتوانسته خود را بازیابی کند که فاصله بین میانسالی و کهنسالی را بیشتر کرده و از بروز آسیب های جدی پیشگیری کند. آن چه که از دید من به عنوان ناترازی انرژی مطرح می شود و حتی در حوزه ناترازی بودجه مطرح است، معلول یک وضعیت به عنوان علت است. از دید من ناترازی اصلی کشور، ناترازی عقلانیت است. یعنی کمبود عقلانیت یا فقدان آن در مواجهه با تغییر و تحولات بنیادینی که هم در جهان رخ می دهد و هم در جامعه ایرانی رخ می دهد. هنوز اتاق فکر قدرت، سیاست گذاران و تصمیم گیران این موضوع را هضم نکرده اند که بر اساس آن یک برنامه کلان شکل دهند و جامعه را به آن سمت حرکت دهند. همه این ها در حالیست که جهان و نظم نوین جهانی در یک حالت پیش جنگی یا پیش از جنگ جهانی سوم است. اما این که شکل این جنگ چگونه خواهد بود و آیا مثل جنگ جهانی اول و دوم می شود یا اساسا شکل جنگ های الکترونیک خواهد بود یا نه نامشخص است. این همان منظری است که کمتر دیده و شنیده شده است.»