شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ساعت :
۱۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۴
گزارشی از انحراف در اولویت‌ها

آیا دولت را رئیس‌جمهور اداره می‌کند؟!

آیا دولت را رئیس‌جمهور اداره می‌کند؟!
مدعیان اصلاحات برای فرار از پاسخگویی، کنترل افکار عمومی و انحراف تصمیمات دولت، به کمک رسانه‌های زنجیره‌ای مسائل حاشیه‌ای را پررنگ کرده و مشغول حاشیه‌نگاری می‌شوند؛ از این‌رو نقطه تمرکز رسانه‌های این طیف، پرداختن به مسائل سطحی است و دولت را در دام حاشیه‌پردازی می‌اندازند و توان دولت را با مسائل حاشیه‌ای مستهلک می‌کنند.  
کد خبر : ۷۰۷۳۸۰

به گزارش صراط مطالبات و برنامه اجرائی کابینه چهاردهم متاثر از دولت پنهان، متکی بر حواشی است و نه‌تنها اولویت‌های اصلی از جمله معیشت مردم را شامل نمی‌شود بلکه افکار عمومی را با مسائل جزئی منحرف می‌کند تا سرپوشی بر ضعف‌ها باشد.  


برخی از تصمیم‌ها و مواضع رئیس‌جمهور محترم با مواضع قبلاً اعلام شده و نیز با شخصیت شناخته شده ایشان فاصله دارد و از سوی دیگر حضور افرادی از طیف مدعیان اصلاحات در دایره مشاوران و نزدیکان جناب پزشکیان این احتمال را قوت می‌بخشد که تصمیم‌ها و مواضع فاصله‌دار ایشان با آنچه وعده داده بودند، دستپخت برخی از همین مشاوران و نزدیکان باشد. افرادی که بارها نشان داده‌اند خواسته‌ها و نیازهای واقعی نظام و مردم در اولویت اندیشه و عملکرد آنها نیست.


به بیانی دیگر، کابینه دولت چهاردهم درحالی یکساله می‌شود که در مواجهه با چالش‌های اصلی کارایی لازم را نداشت و عموماً درگیر حواشی است. بخشی از این عارضه و نقصان ناشی از به‌کارگیری مشاوران مغرض، زاویه‌دار و غربگرا است که در تضعیف مبانی و اصول ید طولا و در نفوذ دادن مطالبات غربی به گرده دولت خبره هستند.


این دست از مشاوران به ظاهر دلسوز که عموماً در طیف مدعی اصلاحات دسته‌بندی می‌شوند؛ پیش از این با تاسی از غرب، برنامه و توان دولت را معطوف و محدود به مذاکره با غرب کردند و تنها راه توسعه و برون‌رفت از وضعیت فعلی را به گفت‌وگو با ترامپ گره زدند. 


این طیف برای توجیه افکار عمومی و همراهی مردم از هیچ عملی مضایقه نکرد و بدین منظور از سپیدشویی خبائث ایالات متحده و اروپا تا بزک کردن چهره ترامپ را در دستور کار قرار داد. 


به عنوان نمونه، روزنامه زنجیره‌ای «آرمان ملی» در تاریخ 5 بهمن 1403 با هدف بزک کردن چهره ترامپ و سپیدشویی آمریکا ذیل تیتر «مذاکره پاستور و کاخ سفید بدون میانجی؟» نوشت: «به نظر می‌رسد نگاه ترامپ نسبت به گذشته در ارتباط با ایران متفاوت است». 


این درحالی است که روزنامه «هم‌میهن» مدتی قبل از آن با تیتر «ترامپ و گزینه نظامی علیه ایران؛ بازگشت به «فشار حداکثری» مسیر معامله را هموار می‏‌کند یا جنگ؟» از قول ترامپ نوشت: «او [ترامپ] می‌گوید که به سیاست دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش یعنی سیاست فشار حداکثری باز می‌گردد». 


این جریان سیاسی که «شارلاتانیسم سیاسی» را به عنوان سیاست همیشگی در نشر دارد با نشر اکاذیب و لاطائلات جامعه را مدهوش امید واهی کرده و رغبت به غرب را رقم می‌زنند. 


به عنوان مثال، فیاض زاهد زمانی که افکار عمومی هنوز نسبت به مذاکرات مردد بود با هدف ایجاد رغبت و همراهی جامعه مدعی شد: ‏آنچه باعث تقویت دیپلماسی سیاسی شد تأکید بر راهبرد ‎دیپلماسی اقتصادی بود. طرح جامعی (‎هزار میلیارد دلار) پیشنهاد شد. 


پیش از زاهد نیز یکی از مدیران دولت‌های مدعی اعتدال و اصلاحات در توئیت مشابهی نوشت: اگر خبردار شوید دولت ایران نزدیک به هزار میلیارد دلار پروژه تعریف کرده و سرمایه‌گذاری آمریکایی‌ها در این پروژه بلامانع اعلام شده است، چه واکنشی خواهید داشت؟


این انگاره‌سازی‌های فریبنده و غیرواقعی در حالی است که ادبیات دولت آمریکا پیش از شروع مذاکرات و حین گفت‌وگو حول محور تهدید و تحریم می‌چرخید.


 مذاکره یا «عملیات فریب»


دعوت آمریکا به مذاکره و پشتیبانی از ماجراجویی رژیم غاصب (تجاوز به خاک ایران) دو سیاست متناقض است؛ از این‌رو اصرار آمریکا به مذاکره به عنوان مقدمات حمله تفسیر شده و به اذعان برخی از کارشناسان عملیات فریب بود. 


به عبارتی دیگر، حمله به ایران قبل از وقوع آن، فاقد اصل غافلگیری بود و آمریکا برای فریب و غافلگیری به مذاکرات اصرار داشت تا موجب تمرکززدایی شود؛ همین تفسیر موجب قوت گرفتن روایت «عملیات فریب» است. 


باجگیری دولت سایه از کابینه چهاردهم 


پس از اتمام جنگ 12 روزه و شکست مذاکرات ایران و آمریکا، مدعیان اصلاحات بار دیگر بی‌اعتنا به سابقه آمریکا و همراهی این کشور در جنگ 12 روزه با جنایات اسرائیل، خواستار از سرگیری مذاکرات شدند.
این جریان با تبعیت از سیاست همیشگی یعنی دروغ‌پراکنی و تصویرسازی از غرب کمافی‌السابق مذاکرات را به عنوان تنها راه‌حل جا زدند و برای تداوم این سیاست (دروغ و اغراق)، ضمن عملیات روانی و هوچیگری استرداد لایحه دوفوریتی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» را عملی کردند؛ این استرداد در حالی انجام شد که افکار عمومی بیشترین لطمه و آسیب را از نشر اکاذیب متحمل خواهد شد و طیف موسوم به اصلاحات که مدعی مردم‌گرایی است بزرگ‌ترین مخالف این لایحه بود.


استرداد لایحه یاد شده، بیش از پیش موجب قوت گرفتن روایت «دولت سایه» شده است، با این وجود عقبگرد دولت از تصمیم منطقی و مردمی خود حکایت از باجگیری دارد. بدین شرح که همراهان دیروز (کارزار انتخابات)، باجگیران امروز شده‌اند. 


به نظر می‌رسد شورای اطلاع‌رسانی دولت و اعضای آن کمیته «عملیات روانی» علیه دولت هستند و نقش اصلی را در تزلزل تصمیم‌گیری و اراده دولت دارد. 


این کمیته (شورای اطلاع‌رسانی دولت) مسائل کلان را به حاشیه برده و نقش دولت را در مسائل رفاهی-اقتصادی به کمترین سطح تنزل داده است؛ بدین شرح که دولت از جایگاه تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر در برخی از امور به جایگاه مجری اوامر «دولت سایه» رسیده است.


 از حاشیه‌نگاری تا حاشیه‌پردازی 


در همین شرایط، مدعیان اصلاحات برای فرار از پاسخگویی، کنترل افکار عمومی و انحراف تصمیمات دولت، به کمک رسانه‌های زنجیره‌ای مسائل حاشیه‌ای را پررنگ کرده و مشغول حاشیه‌نگاری می‌شوند؛ از این‌رو نقطه تمرکز رسانه‌های این طیف، پرداختن به مسائل سطحی است و دولت را در دام حاشیه‌پردازی می‌اندازند و توان دولت را با مسائل حاشیه‌ای مستهلک می‌کنند.  


به عبارتی دیگر حاشیه‌پردازی دولت مانع رتق و فتق امور اصلی و پرداخت عمیق به مشکلات جامعه است. 


شعارهای فراموش‌شده


پیش از تشکیل کابینه چهاردهم (در کارزار انتخاباتی) شعارهایی چون «اهل شوک درمانی نیستم»، «در حد توانم قانون را اجرا خواهم کرد» و «در مقابل فقر و تبعیض می‌ایستم» به عنوان سیاست اجرائی و آرمان کابینه چهاردهم مطرح شد؛ با این وجود حمایت همه‌جانبه و بی‌حد و حصر از وزیر پیشین اقتصاد (عبدالناصر همتی) هیچ سنخیتی با شعارهای مطرح شده در آن دوران نداشت. 


از طرفی پس از استیضاح وزیر یاد شده و استقرار وزیر فعلی در این وزارتخانه، نشانه‌های پوست‌اندازی و تغییر ریل مشاهده نمی‌شود و مشکلات معیشتی‌- ‌اقتصادی همچنان پابرجاست و تدبیر صحیحی مشاهده نمی‌شود. 


بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در تیرماه ۱۴۰۴، شاخص قیمت مصرف‌کننده نسبت به ماه مشابه سال قبل، افزایش سرسام‌آور ۴۱.۲ درصدی را ثبت کرده است. این عدد که از آن با عنوان «تورم نقطه‌به‌نقطه» یاد می‌شود، یک معنای روشن و ملموس دارد و آن اینکه خانوارهای ایرانی برای خرید یک سبد کالا و خدمات یکسان، به طور میانگین ۴۱.۲ درصد بیشتر از تیرماه ۱۴۰۳ هزینه کرده‌اند. 


از طرفی احترام به قانون اصل فراموش شده کایینه چهاردهم است، اصلی که با استنکاف و شانه خالی کردن از اجرای قانون از آن یاد می‌شود.


به عنوان نمونه کابینه چهاردهم به تعلیق همکاری با آژانس احترام نگذاشت؛ از سوی دیگر، استرداد و عقب‌نشینی از لایحه دوفوریتی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» متناقض با ادعای پیشین مبنی بر احترام و اجرای قانون است.


به هر ترتیب، برنامه اجرائی دولت نشان از اولویت‌سازی و اعمال اراده دولت سایه دارد و نشانی از اولویت‌بندی و تصمیم‌گیری کابینه چهاردهم مشاهده نمی‌شود. نمونه دیگر اولویت‌سازی دولت سایه، پمپاژ رفع حصر میرحسین موسوی از سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 است. محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرائی رئیس‌جمهور خبر داده که یکی از اعضای دولت به نمایندگی از رئیس‌جمهور پزشکیان با میرحسین موسوی دیدار کرده است.


جا زدن رفع حضر به عنوان مطالبه مردم در شرایطی مطرح است که دولت با بی‌تدبیری و بی‌برنامگی در مسائل اقتصادی، مشکلاتی را که رو به حل شدن می‌رفت، عمق بخشیده و شرایط زندگی را برای مردم سخت کرده است؛ از جمله این بی‌تدبیری‌ها، قطعی آب و برق است که ناشی از حاشیه‌پردازی دولت و عدم مدیریت صحیح می‌باشد.


مطالبات و برنامه اجرائی کابینه چهاردهم متاثر از دولت پنهان، متکی بر حواشی است و نه‌تنها اولویت‌های اصلی از جمله معیشت مردم را شامل نمی‌شود بلکه افکار عمومی را با مسائل جزئی منحرف می‌کند تا سرپوشی بر ضعف‌ها باشد. بنابراین این پرسش مطرح است که دولت را رئیس‌جمهور اداره می‌کند یا «دولت سایه» مدعیان اصلاحات؟!

منبع: کیهان