به گزارش صراط، عصر ایران نوشت: وقتی شادی ما منحصراً به یک فرد وابسته است، رنج اجتنابناپذیر است. دلبستگی ناسالم و وسواسگونه و وابستگی عاطفی محرک اصلی ناراحتی، طرد و از دست دادن عزت نفس است.
مهم است که این را در نظر داشته باشید: باید وابستگی عاطفی را از بین ببریم. باید رویکردی مؤثر برای استقلال عاطفی و حل شدن در مسائل عاطفی اتخاذ شود.
وابستگی عاطفی و پیوندهای نافرجام
شاید جالب باشد بدانید که وابستگی عاطفی ارتباط زیادی با چگونگی دست کم گرفتن یا بیارزش کردن یک فرد دارد (به عنوان مثال، زنانی که قربانی خشونت جنسیتی هستند). به همین ترتیب، نمیتوانیم یک واقعیت تقریباً غیرقابل انکار را نادیده بگیریم.
همه ما در برههای از زمان این کار را انجام دادهایم. ما عشق را با دلبستگی اشتباه میگیریم و خود را درگیر پیوندهای نافرجام میبینیم. حتی تا جایی که رفاه خود را به شخص ثالثی واگذار میکنیم؛ بنابراین بیایید مراحل یا فرآیندهای درونی را که باید برای لذت بردن از روابط سالمتر، روابطی که توسط وابستگی عاطفی هدایت نمیشوند، به کار گیریم، بیاموزیم.
چگونه از نظر عاطفی وابسته نباشیم؟
۱. شناسایی وابستگی عاطفی
اولین جنبهای که باید در نظر بگیریم این است: وابستگی عاطفی فراتر از روابط است. همچنین عموماً در سایر روابط اجتماعی نیز خود را نشان میدهد: با دوستان، همکاران، خانواده و اطرافیان. به طور کلی، این وضعیتی است که میتواند تقریباً به هر زمینهای گسترش یابد.
اغلب ممکن است مدت زیادی طول بکشد تا متوجه این موضوع شویم. ما ماهها یا حتی سالها صحبت میکنیم. چرا اینقدر دیر متوجه آن میشویم؟ زیرا در طول این مسیر، اغلب استقلال عاطفی خود را از دست دادهایم. ما خود را تا حدی مطیع کسی کردهایم که دیگر برای خودمان فکر یا عمل نمیکنیم.
درک این واقعیت روانشناختی بدون شک اولین قدم در از بین بردن وابستگی عاطفی خواهد بود.
بیایید نکات زیر را در نظر بگیریم:
افراد وابسته چگونه افرادی هستند؟
برای ارزیابی اینکه آیا ما تمایل به ایجاد روابط وابسته با دیگران داریم، میتوانیم ویژگیهای زیر را بررسی کنیم:
شادی شما متمرکز بر یک فرد واحد است: شما برای هیچ چیز بیش از بودن با کسی که دوستش دارید یا قدردان اوست، ارزش قائل نیستید.
این نحوه برخورد دیگران با شماست که شادی تان را تعیین میکند.
شما به هر قیمتی از مخالفت با دیگران اجتناب میکنید تا از درگیری جلوگیری کنید.
خواستههای دیگران را بر خواستههای خود مقدم میدارید.
علاوه بر این، فقط زمانی با خودتان راحت هستید که احساس دوست داشته شدن کنید.
خیلی وقتها از اینکه فرد یا افرادی که دوست شان دارید یا قدردان شان هستید، بروند، میترسید.
به راحتی طعمه باجگیری عاطفی میشوید.
ترجیح میدهید رنج بکشید تا فردی را که با او این رابطه را دارید، ترک کنید.
احساس گناه: اگر طرف مقابل احساس شادی یا رضایت نکند، فرد معتاد از ناراحتی و گناه رنج میبرد.
شما میخواهید زندگی فرد دیگر را کنترل کنید تا مطمئن شوید که او را از دست نمیدهید: شما به نوعی جاسوس تبدیل میشوید، حتی مکالماتی را که او با دیگران دارد دنبال میکنید و زندگی خود را متوقف میکنید تا زندگی فرد دیگر را دنبال کنید.
تمایل آشکاری به انزوای اجتماعی وجود دارد: یعنی شما فقط میخواهید با آن شخص باشید.
این رابطه اضطراب ایجاد میکند: فرد هرگز خوشحال نیست، زیرا بیشتر میخواهد و مهمتر از همه، از ترک شدن میترسد، که فاجعهبار خواهد بود، زیرا نمیتواند زندگی بدون آن شخص را تصور کند.
همه ما دوست داریم شخص خاصی در زندگی خود داشته باشیم. چیزی که یک فرد غیرمعتاد را متمایز میکند این است که وقتی تنها هستند، ممکن است لحظاتی از مالیخولیا داشته باشند، اما این مانع از ادامه لذت بردن از سایر جنبههای زندگی آنها نمیشود. یک زن مالیخولیایی در مورد چگونگی حذف وابستگی عاطفی از زندگی خود تأمل میکند.
۲. فهرستی از چیزهایی که به ما آسیب میرساند و ما را راضی میکند، تهیه کنید.
پس از اینکه مشکل پذیرفته شد و ما از لزوم حذف وابستگی عاطفی متقاعد شدیم، باید قدم دوم را برداریم.
فهرستی از کارهایی که در نهایت برای کسی انجام دادهایم و به نوعی به ما آسیب رساندهاند، تهیه خواهیم کرد.
ما به کارهایی که بر اساس عشق برای شخص دیگر انجام دادهایم اشاره نمیکنیم. بلکه به کاری که انجام دادهایم، حتی با علم به اینکه آن چیزی که میخواستیم، آرزویش را داشتیم، یا حتی اگر در آن زمان مناسب ما نبود، اهمیت میدهیم.
به خاطر داشته باشید که یک فرد معتاد به یک رابطه عاطفی به رفاه خود نگاه نمیکند، بلکه به رفاه طرف مقابل توجه دارد تا او را از دست ندهد.
اگر میخواهید وابستگی عاطفی را در زندگی خود تغییر دهید و از بین ببرید.
وقتی زندگیتان را شروع میکنید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که به خودتان فکر کنید.
شخص مقابل چه چیزی داشت که به شما آسیب رساند؟ شما برای شخص مقابل چه کاری انجام دادید که به شما آسیب رساند؟ آیا از دوستان، خانواده، فعالیتها، مطالعات، توسعه شخصی و ... خود غافل شدید؟ آیا با احترامی که شایسته آن بودید با شما رفتار شد؟
در این موارد، مهم است که از رنجی که تجربه کردهایم آگاه باشیم. هر چیزی که رها میشود یا به حاشیه رانده میشود، هزینهای دارد. تمام زمانی که صرف میشود به معنای از دست دادن کیفیت زندگی است. بیایید در مورد آن فکر کنیم.
۳. تقویت عزت نفس
همانطور که دیدهایم، عامل اصلی هر وابستگی عاطفی، عزت نفس پایین است. گزینههای زیادی برای تقویت آن وجود دارد. سوال این است که به آن اهمیتی که شایسته آن است بدهید و آن عضله روانی ضروری را دوباره به دست آورید.
چگونه عزت نفس از دست رفتهام را احیا کنم؟
شروع به تصمیمگیری برای خودتان کنید. دستاوردهای گذشته و موفقیتهای خود را به یاد بیاورید.
خودتان را مقایسه نکنید، به دنبال تأیید دیگران نباشید.
پروژههای جدید را شروع کنید، با افراد جدید ملاقات کنید. آزمایش کنید، مشتاق باشید. روی قاطعیت خود کار کنید. بدون ترس «بله» و بدون احساس گناه «نه» بگویید.
مسئولیت زندگی و شادی خود را بر عهده بگیرید.
خودتان را بشناسید، نیازها و خواستههایتان را بررسی کنید.
زخمهایتان را التیام دهید.
«بیشتر ترسها از طرد شدن، ناشی از تمایل به تأیید دیگران است. عزت نفس خود را بر اساس نظرات آنها بنا نکنید.»
-رابرت مککی-
۴. برای از بین بردن وابستگی عاطفی، با گذشته خود آشتی کنید
در رابطه با مرحله قبل، ضروری است که گذشته را رها کنید و روی تغییراتی که در زمان حال تجربه میکنید تمرکز کنید.
با این حال، به خاطر داشته باشید که تنها راه رها کردن گذشته، کنار آمدن با آن است - یعنی یاد بگیرید که آن را به عنوان لحظهای در زندگی خود بشناسید که درسهای ارزشمندی برای ما به جا گذاشته و به ما کمک کرده است تا به فردی که امروز هستیم تبدیل شویم.
به همین ترتیب، سعی کنید با گذشته خود مهربان باشید و اعمال خود را با استانداردهایی که امروز دارید قضاوت نکنید.
اگر چیزی در گذشتهی شخصیتان با توجه به زمان حال، اشتباه به نظر میرسد، دقیقاً به این دلیل است که آن تجربیات شما را قویتر و عاقلتر کردهاند. خودتان را ببخشید و از خودتان به خاطر هر آنچه که از سر گذراندهاید تشکر کنید.
۵. یاد بگیرید که تنها باشید
زندگی با عشق زیباتر است، اما این تنها زمانی اتفاق میافتد که ما نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم.
اگر ابتدا به عنوان افراد رشد نکرده باشیم، نمیتوانیم رابطهی سالمی داشته باشیم. بنابراین، برای از بین بردن وابستگی عاطفی، لازم است یاد بگیرید که تنها باشید.
خوش بگذرانید. یکدیگر را درک کنید؛ و کشف کنید که چگونه هستیم، چه میخواهیم و چه نمیخواهیم.
وقتی خودتان را دوست دارید و به دیگران نیازی ندارید، آمادهاید که به روشی سالم عشق بورزید.
همهی ما دوست داریم یک شریک ایدهآل داشته باشیم، افرادی برای دوست داشتن. اما «نیاز» یک چیز است و «خواستن» چیز دیگری.
وقتی به آن نیاز دارید، کار نمیکند. وقتی برای احساس خوب به کسی در کنارمان نیاز داریم، به احتمال زیاد رابطه به روشی سالم توسعه نخواهد یافت.
ما باید یاد بگیریم که بدون شریک زندگی از زندگی لذت ببریم. کارهای بیشماری برای انجام دادن وجود دارد، مانند کشف و توسعه مهارتهایمان، شکل دادن به آیندهمان، اختصاص دادن وقت به سرگرمیها، پیدا کردن دوست، سفر و لذت بردن از چیزهای کوچک؛ و مهمتر از همه، مراقبت از خودمان و دوست داشتن خودمان آنطور که شایستهاش هستیم.
۶. تشخیص دهید که آیا نیاز به درخواست کمک دارید یا خیر.
در نهایت، اگر تمام مراحل قبلی را طی کردهاید، اما احساس میکنید که هنوز در برقراری ارتباط با دیگران به روشی سالمتر و مستقلتر مشکل دارید، مهم است که این موضوع را بپذیرید و از کمک حرفهای استفاده کنید.
پشتیبانی درمانی خوب میتواند به شما کمک کند تا دریابید که چگونه برخی از نقاط عطف در تاریخچه شخصی شما، وابستگی عاطفی شما را تشدید کردهاند.
علاوه بر این، یک متخصص روانشناسی میتواند استراتژیهای مختلفی را برای تقویت عزت نفس، اعتماد به نفس و قاطعیت شما ارائه دهد.
از بین بردن وابستگی عاطفی به معنای حفظ استقلال و سرمایهگذاری روی عزت و رفاه ماست.