به گزارش صراط نیوز، روزنامه فرهیختگان در یادداشتی به عدم اعتماد به مواضع طرف آمریکایی در مذاکرات پرداخته و بر دل نبستن به نتیجه مثبت تأکید کرده است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: یکی از مهمترین چالشهایی که فضای سیاسی و رسانهای کشور در فرایند مذاکرات با آن مواجه است، نوع مواجهه خوشبینانه و گاه غیرمستند برخی از جریانهای داخلی با اظهارات طرف آمریکایی است.
در شرایطی که مقامات ایالات متحده، از جمله شخص رئیسجمهور آمریکا، مواضعی متناقض و گاه خصمانه اتخاذ میکنند، برخی در داخل با استناد به بخشی از جملات کلی و غیرالزامآور آنها، سعی در تفسیر آن به عنوان «پالس مثبت» دارند.
این نوع روایتسازی خوشبینانه، بدون در نظر گرفتن مجموعه واقعیات میدانی و سابقه بدعهدیهای مکرر طرف مقابل، باعث میشود تحلیل و ارزیابی دقیق و واقعگرایانه از فضای مذاکرات به حاشیه رانده شود. این مسئله نهتنها در حوزه سیاسی، بلکه در سطح اقتصاد ملی نیز تبعات سنگینی دارد.
وقتی اظهارات نامتوازن و بعضاً مبهم از سوی مقامات آمریکایی در داخل به عنوان گشایش قریبالوقوع یا «نشانهای از توافق» تفسیر میشود، فضای افکار عمومی دچار نوعی انتظار خوشبینانه، اما غیرواقعی میشود. این وضعیت، بهویژه در بازارهای اقتصادی، با شکلگیری نوسانات شدید و مخرب همراه است. بسیاری از سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی، با تصور نزدیکی توافق، از تصمیمگیریهای بلندمدت و پایدار خودداری کرده و در فضای بلاتکلیف، ترجیح میدهند صبر پیشه کنند.
این تعلیق در تصمیمگیریها، آسیب مستقیم به تولید، اشتغال و رشد اقتصادی وارد میکند. تازهترین نمونه از این خوشبینیهای بدون پشتوانه، بازگشت ایران به شورای مرکزی سازمان فائو پس از ۱۵ سال تعلیق است. پرداخت بدهی ۵.۵ میلیون یورویی ایران به این سازمان بینالمللی، به شکلی نادرست از سوی برخی افراد و رسانهها به عنوان نشانهای از «گرم شدن روابط با غرب» یا «نشانهای از آمادگی دو طرف برای توافق» تلقی شده است.
این در حالی است که در خصوص سازمانی مانند فائو، موضوع صرفاً به پرداخت یک بدهی ۵.۵ میلیون یورویی از سوی ایران بازمیگردد و بازگشت به این سازمان نیز در سطحی نیست که بتوان ادعا کرد، چون به ایران اجازه بازگشت داده شده و ایران نیز مبلغ مذکور را پرداخت کرده است؛ بنابراین میان دو طرف «پالس مثبت» رد و بدل شده است. این برداشت در نهایت چیزی فراتر از نوعی خوشبینی اغراقآمیز نبوده و از نظر ماهیت، ارزش و اثرگذاری، در حد یک امتیاز نمادین یا به تعبیر کنایهآمیز در حد یک «آبنبات چوبی» قابل ارزیابی است.
تفسیر این اقدام ساده مالی به عنوان «پالس مثبت» نهتنها اشتباه تحلیلی محسوب میشود، بلکه در میدان عمل نیز به ضرر تیم مذاکرهکننده ایرانی تمام خواهد شد. چراکه طرف مقابل این قبیل واکنشها را نشانهای از نیاز طرف ایرانی برای رسیدن به توافق تلقی میکند. هرگونه روایتسازی بدون استدلال، تنها باعث میشود طرف آمریکایی با دست پرتری در میز مذاکره ظاهر شود و در مقابل، فضای داخلی کشور دچار بیثباتی و نوسان شود.