سرویس سیاسی - اپوزیسیون جمهوری اسلامی از ضدانقلاب خارج نشین گرفته تا پادوهای منافق و تجدیدنظرطلب داخلی، جملگی در یک صفت مشترک هستند و آن چیزی نیست جز «گربه صفتی»! البته این صفت رذیله را می توان میراث اربابان غربی این قماش تلقی کرد چراکه تاریخ به وضوح نشان می دهد که عاقبت مزدوران و خائنین به وطن، نزد کارفرمایان اجنبی، جز ذلت و خفت در پی نداشته است.
به گزارش صراط نیوز به عنوان مشتی از خروار، نحوه برخورد و مواجهه نظام غرب با چند تن از شاهان گماشته شان در خاورمیانه، یعنی پهلوی پدر و پسر در ایران و معمر قذافی در لیبی، خود گویای این حقیقت است که اربابان غربی پس از سر رسیدن تاریخ انقضای مزدورانشان، به بدترین شکل ممکن با آنها برخورد نموده و تمامی خدمات، زحمات و دُم تکانی های این قبیل مهره ها را از یاد می برند.
در کشورمان اما بارها دیده ایم که داعیه داران تجدیدنظرطلبی در ایران، در نحوه برخورد با مهره های تاریخ مصرف گذشته و حتی تواب، پای را فراتر از اساتید غربی شان گذاشته و از ایشان نیز پیشی گرفته اند. به عنوان مثال در عرصه فرهنگ و هنر، مرور برخورد ناجوانمردانه این جماعت با افرادی همچون علیرضا افتخاری، امین حیایی، الهام چرخنده، علیرام نورایی و...، گویای بسیاری از مسائل است.
در عرصه سیاسی اما منش ماکیاولیستی این جماعت، سبقه ای به درازای عمر انقلاب اسلامی دارد. مواجهه تجدیدنظرطلبان با هاشمی رفسنجانی در جریان انتخابات مجلس ششم و اطلاق صفت «عالیجناب سرخپوش» از سوی اکبر گنجی به او، چنان بود که بسیاری عمر سیاسی سردار سازندگی را رو به پایان تصور می کردند. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 اما صحنه بطور کامل تغییر کرد و هاشمی با گرایش به اردوگاه تجدیدنظرطلبان، به متحد ایشان در بزنگاه های 1388 و 1392 تبدیل شد.
اگرچه پرونده عمر هاشمی رفسنجانی در دی ماه 1395 بسته شد اما فرزندان او کماکان در مسیر اتحاد نانوشته با جناح دگراندیش گام برداشتند.
فائزه هاشمی بعنوان پیشقراول فرزندان آن مرحوم در اظهارنظرات شاذ و همسو با تجدیدنظرطلبان شناخته می شد. از حضور در راهپیمایی فتنه گران در خرداد 1388 تا حمایت از فرقه ضاله بهایت، نشان از این داشت که فائزه رفسنجانی در حال اثبات وفاداری خود به جبهه زاویه داران با نظام اسلامی است.
پس از حضور فائزه هاشمی در زندان اوین برای طی نمودن دوران محکومیتش اما گویا ماجرا به کلی در حال دگرگونی است چراکه نه تنها دختر مرحوم رفسنجانی نسبت به برخوردهای بسیار تند دگراندیشان هم بند خود اعتراض کرده بلکه در طرف دیگر، کینه های دیرین تجدیدنظرطلبان نسبت خاندان هاشمی رفسنجانی نیز مجدداً سر باز کرده است.
در همین رابطه، فائزه رفسنجانی در بخش هایی از نامه خود در اعتراض به برخوردهای هم سلولی هایش نوشته است: «زندان اوین، بند زنان سیاسی، همجواری با مبارزین نامآشنا، نظریهپردازانی از درون تهی. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سالها با آن مبارزه کردهاند بر سر همبندیهای خود میآورند. نسبت به افراد غیرهمراه با خود یا منتقد با انگهای نادرستی چون مزدور، دارای مأموریت، آدمفروش، جاسوس، حکومتی، کارمند دولت وارد میشوند. در زندان آموختم که ما مبارزین طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم. از دموکراسی میگوییم ولی با زبانی سرکوبگر و طردکننده دیگری بازتولید سلطه و استبداد را رقم میزنیم. دختر عمویم چندی پیش در خواب دیده که در زندان توسط همبندیها کشته میشوم.»!
این به اصطلاح توبه نامه فائزه هاشمی حاوی نکات بسیار جالبی است که خوی ترسناک تجدیدنظرطلبان داخلی را به نمایش می گذارد. اگرچه هیچوقت برای بازگشت از مسیر غلط گذشته دیر نیست؛ اما بسیاری به این عقیده اند که نباید نسبت به این قبیل اظهار پشیمانی ها دلخوش کرد چراکه شاید صرفاً به نیت کاهش مدت حبس و تخفیف در مجازات نگاشته شده باشند.