۰۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۷

"نیسگیل اولدون حاجی"!

او، همواره در حکم "نفس حق" برای عموم مردم بود، اما خود، در غربت و تنهایی و در عمق "بهشت آذربایجان"، راهی بهشت برین شد.ما را ببخشید آقا سید، نتوانستیم کمکتان کنیم و اینگونه به قول ما ترک‌ها: "نیسگیل اولدون حاجی!"
کد خبر : ۶۵۹۱۱۲

به گزارش صراط به نقل ازفارس-تبریز-سینا مطهر: مرگ عزیز، حتی اگر با فیض عظیم شهادت باشد، سخت و جانکاه است، خاصه عزیزی که "پدر مقام" یک استان، منطقه و نسلی باشد که با رفتنش، یتیمی میلیون ها نفر را ابدی کرد!شهادت غریبانه و مظلومانه آیت الله آل هاشم، از این دست فقدان هایی است که داغش حالا حالا ها تسکین و التیمام نخواهد یافت؛ اما سخت تر و دلریش تر از شهادت "سید شریف"، در سقوط بالگرد حامل ایشان و دیگر شهدای خدمت، "تنهایی و غربت" غریبانه امام جمعه ای بود که روایت های شبیه به هم، از تنهایی توام با درد و رنج "حاج آقا" در 3 ساعت پایانی عمر شریف و پربارشان، در عمق جنگل های ارسباران و محدوده سقوط حکایت می کنند.می گویند، حاج آقا، تا سه ساعت بعد از سقوط، زنده بودند و چندین بار با مسوولان گروه جستجو و مقامات ارشد کشور تلفنی صحبت کرده اند؛ گفتگویی که البته روایت جزئیات آن از زبان راویان، دل عاشقان و دوستدارانش را به درد می آورد؛ گفتگویی همراه با درد، رنج، تنهایی و غریبی!شهادت آیت الله آل هاشم، با آن شرایط و وضعیتی که از 3 ساعت پایانی عمر بابرکت ایشان روایت شده و نقل قول های مستندی که از زبان ایشان پیرامون وضعیت جسمی و سلامتی شان در آن ساعات و دقایق منتقل گردیده، گویای تنهایی و غربت بزرگمردی است که عادت نداشت هیچ کس را تنها بگذارد، دست کم، رفتار و رویه زعامت و امامتش اینگونه بود که کسی از آحاد تبریز و آذربایجان، با حضور او در مسند زعامت معنوی استان، احساس تنهایی و غربت نمی کرد؛ اما او در آن 3 ساعت لعنتی، تنهای تنها بود و هیچ کس نتوانست به او کمک کنیم.

او، همواره در حکم "نفس حق" برای عموم مردم بود، اما خود، در غربت و تنهایی و در عمق "بهشت آذربایجان"، راهی بهشت برین شد.ما را ببخشید آقا سید، نتوانستیم کمکتان کنیم و اینگونه به قول ما ترک‌ها: "نیسگیل اولدون حاجی!"