۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۰۸:۳۰
نکته‌ای که مورد غفلت رسانه‌ها واقع شد

چرا قوه ‌قضائیه ‌افشاگری ‌نمی‌کند؟

عده‌ای که از دولت، دل خوشی ندارند این موضوع را بهانه کرده و پای برخی از افراد موجود در دولت را در این ماجرا به وسط کشانده و از آن طرف، دولتی‌ها نیز برای آن‌که از این قافله عقب نمانند، مخالفان دولت را حاصل پدید آمدن چنین مفاسدی می‌دانند...
کد خبر : ۶۴۲۸۹

به گزارش صراط به نقل از بولتن، یک. به نظرم اواسط بهار سال گذشته بود. جلسه‌ای داشتیم با دوستان خوب جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی که در فضای خبری- سایبری مشغول فعالیت بودند. جلسه‌ی خیلی خوبی بود. جناب استاد بزرگوار، آقای صفار هرندی هم به عنوان مهمان ویژه تشریف داشتند. وقتی نوبت به ایشان شد ابتدا درباره‌ی بحث «تقوا» در حوزه‌ی خبر رسانی و لزوم رعایت اخلاق اسلامی در این امر صحبت کردند. در بین کلام خود، براي ذكر مثال به خاطره‌ای از آقا اشاره كردند. ایشان گفتند آن سال‌هايی که بنده در روزنامه‌ی کیهان مشغول به فعالیت بودم و تازه بحث «مبارزه با مفاسد اقتصادی» شروع شده بود و به تبع آن، ما هم در کیهان به شدت در این‌باره گزارش منتشر می‌کردیم، روزی از روزها رهبر انقلاب ما را فرا خواندند.




جناب صفار ادامه دادند در آن جلسه، بر خلاف آن چيزي كه تصور مي‌كرديم حضرت آقا از نحوه‌ و چگونگي گزارشات ما ناراحت بودند! ايشان گفتند: شما فکر نمی‌کنید این کارتان چه تأثیرات فرهنگی- اجتماعی به دنبال خواهد داشت؟ بر فرض که شخصی گناه کرده، خانواده‌ی او، و مخصوصا فرزندان او چه گناهی کرده‌اند؟ آیا احتمال نمی‌دهید که فردا روزی که فرزند این شخص به مدرسه رفت، هم‌مدرسه‌ای‌هایش او را مورد تمسخر قرار دهند؟ (نقل به مضمون)

آقای صفار عزیز در آن جلسه گفتند که واقعا ما تا به حال از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودیم و تازه فهمیدیم که عمق نگاه آقا تا چه حد است و چه جاهایی را ایشان می‌بینند که ما نمی‌بیبنیم.

دو. جالب آن‌که سال گذشته مجددا آقا بر روی این مسأله تأکید کردند. ایشان در دیدار با رئیس و مسئولان قوه قضائیه که در 6 تیرماه 90 برگزار شد این‌طور فرمودند:

«قوه‌ى قضائيه با متهم مواجه است. يك نفرى متهم به يك معنائى مي‌شود؛ قوه‌ى قضائيه وظيفه دارد از راه‌هائى كه قانون معين كرده، برود تحقيق كند، تفحص كند و مشخص كند كه اين اتهام وارد است يا وارد نيست. صرف متهم شدن كه جرم نيست. به هر كسى ممكن است يك اتهامى وارد شود. تا وقتى كه از طريق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بيرون قوه، نه در تريبون‌ها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، كسى حق ندارد آبروى يك مسلمانى را ببرد؛ اين بسيار مسئله‌ى مهمى است. بعضى اوقات انسان مى‌بيند روى قوه‌ى قضائيه فشار مى‌آورند كه آقا افشاء كنيد. نه آقا، هيچ لزومى ندارد افشاء كردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معيناً خواسته است كه مردم مجازات را ببينند، يا مجازات شونده را بشناسند؛ اين‌ها موارد خاصى است، مال همه جا نيست. به‌خصوص وقتى كه در فضاى جامعه روحيه‌ى تعميم وجود دارد كه يك چيزى را به غير مورد خودش تعميم مي‌دهند، اين‌جا انسان خيلى بايد احتياط كند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبايستى كسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نبايد قرار داد؛ چون وقتى گفتيد متهم است، افكار عمومى تفكيك نمي‌كند بين متهمى كه هيچ گناهى نكرده است، با آن كسى كه شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض كردم، مگر يك موارد خاص؛ «و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين». چند موردِ اين‌جورى داريم. حتّى اگر چنانچه فرض كنيم يك نفرى جرمى هم كرده است، اين جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، اين شخص به مجازات محكوم هم شده است - فرض كنيد رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر كنيم تا بچه‌ى اين آدم كه دارد مدرسه مي‌رود، ديگر رويش نشود مدرسه برود؟ چه اشكال دارد كه اين مدتِ زندانش را بگذراند، بيايد بيرون، خودش و خانواده‌اش زندگى عادى‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمى كرد، مجازات شد، تمام شد ديگر. بايد حتماً آبروريزى بشود؟ اين از نكات بسيار مهمى است.»

سه. این روزها که مجددا بحث فساد اقتصادی به تبع تشکیل دادگاه رسیدگی به پرونده‌ی گروه آریا داغ شده است، عده‌ای از افراد و رسانه‌های مکتوب و سایبری به این بهانه، دست به سناریوسازی‌های مختلف زده‌ و می‌زنند. عده‌ای که از دولت، دل خوشی ندارند این موضوع را بهانه کرده و پای برخی از افراد موجود در دولت را در این ماجرا به وسط کشانده و از آن طرف، دولتی‌ها نیز برای آن‌که از این قافله عقب نمانند، مخالفان دولت را حاصل پدید آمدن چنین مفاسدی می‌دانند.




بحث این سیاهه این نیست که چه کسی مقصر است و چه جرمی انجام داده – که اساسا قضاوت در این‌باره از حوزه‌ی توانایی این قلم خارج است- بحث سر این موضوع است که چرا برخی افراد و رسانه‌ها از این نکته‌ی دقیق و موشکافانه‌ای که آقا بیان کرده‌اند غافل‌اند؟ آیا صرف مخالفت با یک گروه یا جناح سیاسی می‌تواند مجوزی برای هرگونه بی‌اخلاقی در مورد آن باشد؟ آیا می‌توان برای رسیدن به «منفعت سیاسی» از هر راه و وسیله و ابزاری استفاده کرد؟

حتی اگر به قول فرمایش آقا، شخصی واقعا مرتکب جرمی شده و مصداق کامل کلمه‌ی «مجرم» است، فرزندان و خانواده‌ی او که گناهی نکرده‌اند! آن‌ها که دیگر نباید گرفتار تبعات اجتماعی این موضوع شوند. آیا این امرِ خلافِ اخلاق اسلامی رسانه‌ها، لطمات روحی و تأثیرات اجتماعی برای خانواده‌ها‌ی مجرمین به دنبال نخواهد داشت؟

چهار. عمق نگاه بینش مبتنی بر دین و اندیشه‌ی اسلامی و تفاوت آن با سایر مکاتب جعلی بشری را از همین نکته می‌توان فهمید. این‌که حکومت دینی و به تبع آن «رسانه‌ی دینی» نمی‌تواند و البته نباید هرطوری که خواست عمل کند. کارکردهای رسانه‌ی دینی با رسانه‌های غربی تفاوت دارد. ذات و جوهره‌ی رسانه‌ی غربی بر جنجال، حادثه و اغراق بنا شده و تا چند کیلو از این زهر ماری‌ها مخلوط خبر نکند انگار رسالت خودش را انجام نداده است! حتی این مسأله را می‌توان به‌وضوح در کتب و مقالات آموزش خبرنگاری و خبرنویسی و به‌طور کلی شیوه‌های تولید خبر نیز ملاحظه کرد. و شگفت آن‌که متأسفانه رسانه‌های ما نیز بدون توجه به آثار روحی و اخلاقی چنین متد و روشی، از همین شیوه‌های تولید خبر استفاده می‌کنند!

پیامد چنین نوع خبررسانی این شده که مردم هم عاشق جنجال شده‌اند. مردم دوست دارند تصویر مفسدان اقتصادی را ببینند و از این‌که در رسانه‌ها تصویری شطرنجی از متهمین منتشر می‌شود ناراحت می‌شوند!

پنج. وقتی «جنجال» و «اغراق» به عنوان دو شاخص در خبررسانی مورد نظر واقع شد آن وقت «اصل» ماجرا مورد غفلت واقع شده و این «فرع»ها است که در صدر خبر می‌نشینند؛ جای مسائل اصلی و فرعی تغییر پیدا می‌کنند؛ «حاشیه»ها مهم‌تر از «متن» ماجرا می‌شوند و این چنین است که افکار عمومی و مردم جامعه نیز دنبال جنجال‌های حاشیه‌ای یک خبر هستند تا خود متن خبر. برای همین هر روز شما می‌توانید در خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری، انبوهی از تیترها با مضمون حاشیه‌های فلان خبر را ببینید. این هم از معایب دنیای مثلا ژورنالیسم حرفه‌ای است که سیدنا القائد در جایی به این موضوع هم اشاره کرده و فرمودند:

«در بسيارى از اوقات يك مسأله‌ى اصلى در كشور وجود دارد كه همه بايد همت كنند و به سراغ اين مسأله‌ى اصلى بروند؛ بايد مسأله‌ى كانونى كشور اين باشد؛ اما ناگهان مى‌بينيم از يك گوشه‌اى يك صدائى بلند مي‌شود، يك مسأله‌ى حاشيه‌اى درست مي‌كنند، ذهن‌ها متوجه آن مي‌شود. اين مثل اين مي‌ماند كه در يك مسافرت مهمى، كاروانى، قطارى دارد حركت مي‌كند، هدف‌ش رسيدن به يك نقطه‌ى خاص است؛ ناگهان ذهن‌ها را مشغول كنند به يك چيز حاشيه‌اى در بيابان، از راه باز بمانند، احياناً امكان ادامه‌ى حركت هم از آن‌ها گرفته شود. مسائل حاشيه‌اى نبايد به ميان بيايد. مردم ما خوشبختانه قدرت تحليل دارند، هوشمندند، هوشيارند؛ مي‌توانند مسائل فرعى و حاشيه‌اى را از مسائل اصلى جدا كنند. توجه شود مسائل حاشيه‌اى كانون توجه افكار عمومى قرار نگيرد.»

شش. در پایان جا دارد از جناب آقای صادق لاریجانی و مسئولین محترم قوه قضائیه و علی‌الخصوص افرادی که دخیل در فرایند بازرسی و بررسی پرونده‌ی اخیر فساد مالی هستند تشکر ویژه کنیم. ما می‌دانیم و می‌فهمیم که برخورد با مفاسد اقتصادی و مبارزه‌ی در راه تحقق عدالت تا چه حد سخت است و چه فشارهایی بر روی انسان می‌آورد. ما به خوبی می‌دانیم که برخی از گروه‌های سیاسی به دلیل «منفعت‌ قبیله‌ای» از شما می‌خواهند که «افشاگری» کنید و برخی گرو‌ه‌های سیاسی دیگر نیز به همین دلیل مذکور، عکس آن را از شما می‌خواهند. اما شما تنها و تنها به امر سیدناالقائد عمل کنید که خیر دنیا و آخرت در راهی است که حضرت‌ش برایمان روشن کرده است.