۲۴ آذر ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۰

به‌نام زندگی، علیه معیشت مردم!

به‌نام زندگی، علیه معیشت مردم!
این روز‌ها جریان آشوب با تولید بی ثباتی، معیشت مردم را هدف قرار داده است.
کد خبر : ۶۰۳۶۲۰

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از روزنامه جام جم، فشار اقتصادی با ابزار تحریم و به منظور تغییر سیاست‌های کشور در عرصه داخلی و خارجی، در دو دهه گذشته شدت گرفته است. بازیگران متعددی از این ابزار استفاده کردند تا بتوانند جریان مطلوب خود را در عرضه جهانی حاکم کنند. در این جریان، همبستگی میان تحریم و دستکار‌های فرهنگی ملت‌ها با ابزار رسانه وجود دارد؛ به نوعی یک میدان اقتصادی و یک میدان فرهنگی ایجاد می‌شود. هدف این است که این دو میدان از یکدیگر پشتیبانی کنند به گونه‌ای که تحریم به عنوان یک واقعیت خشن صورت فرهنگی و توجیه پذیر پیدا کند.

این دستگاه فشار، در مواقع مختلف علیه ملت‌ها به کار گرفته می‌شود. ایران هم به عنوان یکی از قطب‌های کارگزاری این میدان انتخاب شده است. این ابزار خشن اقتصادی-فرهنگی به ویژه پس از ایجاد آشوب‌های داخلی به کار گرفته می‌شود تا ترتیبات آشوب تغذیه شود و هویت مستقل از مطالبات عادی جامعه پیدا کند و اهداف خود را پیگیری می‌کنند. پس از آشوب سال۸۸ بزرگ‌ترین تحریم‌ها علیه کشور ایران اعمال شد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که هر وقت پروژه آشوب کشور را درگیر کرده، بعد از آن غربی‌ها وارد دور جدیدی از فشار اقتصادی شده‌اند. بعد از اغتشاشات سال ۸۸، تحریم‌های مهم ۱۹۲۹ و تحریم‌های یکجانبه آمریکا کلید خورد. در آن زمان عنوان می‌شد که ایران در تحریم دارویی قرار ندارد، اما از فروش این محصولات هم به ایران خودداری می‌کردند. حوادث سال‌های ۹۶ و ۹۸ هم هر یک به شکلی زمینه‌ساز فشار‌های اقتصادی و امنیتی به کشور شد. آشوب علاوه بر تأثیر روانی منفی که بر شاخص‌های اقتصادی می‌گذارد، در محیط واقعی هم فضا را کاملا مستعد آسیب‌هایی مانند خروج سرمایه می‌کند. موضوعی که کشور‌های طراحی‌کننده آشوب به دنبال آن هستند. پیوند آشوب و ناامنی با ضربه به زندگی و معیشت مردم قابل کتمان نیست. فراخوان‌های کور مانند افزایش مصرف برق و گاز برای از کار انداختن نیروگاه‌ها هم همگی در همین چارچوب مختل‌کردن زندگی مردم به نام زندگی قابل تفسیر است. از سوی دیگر اعتصاباتی که اعلام می‌شود همه به سمت هدف ناتوان ساختن دولت برای اجرای خدمت است. طراحان انتظار دارند که پس از چرخش این میدان، بازیگران جدید خواهان قرار‌گیری در مرکز آن شوند؛ به این امید که ارعاب و وحشت، بخش مردم و اقتصاد را ناامید کند.

از این جمله می‌توان به برنامه طراحان آشوب برای فرار سرمایه و ناامن نشان‌دادن مسیر‌های مولدسازی اقتصاد اشاره کرد. در همین حال هرگاه برنامه‌های کلان داخلی با یکدیگر هم‌جهت می‌شوند تا رشد پایدار حاصل شود، بازار افرادی که بر اعتصابات و اغتشاشات می‌دمند، داغ می‌شود؛ چرا که این نقطه‌ای است که مطالبات واقعی جامعه در مورد اصلاح ساختار اقتصادی منحرف و مسائل حاشیه‌ای به ابزار فشار بر سیاستگذار در مرکز تبدیل می‌شوند. در واقع در شرایطی که عناصر مولد جامعه (سرمایه‌گذار، نیروی کار، سیاستگذار و...) تلاش می‌کنند که در فضای آرام به زندگی و کار ادامه دهند، برخی به بهانه اعتراضات و به‌نام زندگی علیه‌زندگی عملیات می‌کنند. یعنی استفاده از آشوب و اغتشاش علیه‌زندگی، آن هم به اسم زندگی. این وضعیتی است که میدان‌پرداز به دنبال فشار بر دولت برای ایجاد محدودیت در تامین درآمد، تشویق به خروج سرمایه و خارج‌کردن پول از بانک‌هاست؛ به گونه‌ای که پاسخ معتبر به حل مشکل به چالش کشیده شود. در نهایت محصولی به دست می‌آید که می‌توان نام آن را مختل‌کردن فرآیند‌های اقتصادی با اسم رمز زندگی نام گذاشت.

تفکیک مطالبه و اغتشاش

طرح مطالبات عمومی در فضای مسالمت‌جویانه یکی از خواسته‌های اصلی جامعه است. در نتیجه هیچ‌کس برای طرح مطالبه خود به دنبال اغتشاش و ایجاد وحشت عمومی نمی‌رود. از این منظر، علاوه بر این‌که باید اقداماتی برای حل معضل بیکاری، تورم یا عدم تسهیلات‌دهی بانک‌ها به تمام واحد‌های تولیدی انجام شود باید به دنبال تبیین چرایی این مشکلات هم باشیم. ممکن است رویه غلطی در یک وزارتخانه و حوزه مشخص وجود داشته باشد که اتفاقا آن حوزه جای تغییر رویه هم دارد. تعارف نداریم مسئولی که اهل تغییر نیست، باید برکنار شود تا حکمرانی با اجزای هماهنگ پیش برده شود. طرح چنین خواسته‌ای ارتباطی با تخریب عمومی و ضربه زدن به زیرساخت‌ها و ایجاد هزینه برای کشور ندارد. کشور هم با این رویه‌ها به نفع اغتشاشات تغییر رویه نمی‌دهد و پاسخ مشخص خود را هم دارد. کار ما این است که تفاوت میان آشوبگر و اغتشاشگر را با افرادی که مطالبات عادی را طرح می‌کنند، تبیین کنیم. تبیین، کلید گمشده است.

توقف رشد در فضای آشوب

ما در جنگ اقتصادی به سر می‌بریم. اقدامات بسیاری برای جلب رضایت مردم در همین فضای جنگی انجام شده است. تا پایان شش ماه اول ۱۴۰۱ شاهد کاهش تمایلات تورمی هستیم. در نتیجه نوسانات از مسیر پرتلاطم برگشتند. انتظار می‌رفت این سیاست‌گذاری مطلوب در نیمه دوم سال هم ادامه پیدا کند. متاسفانه شاهد نوسان نرخ ارز و سکه در نیمه دوم سال هستیم، در حالی که هنوز نتوانسته‌ایم بر سر بهبود جهت‌های ماهیت کنترلی اقتصاد ایران که لازمه درونی جنگ اقتصادی است، به اتفاق نظر دست یابیم. اگر بنا بر کنترل است، باید در کنترل انتظارت بکوشیم. باید رفتار‌های هیجانی و فرصت‌جو، بروز و ظهور خود را محدود ببینند. متاسفانه برخی فعالان اقتصادی هرگاه سود کمتری از اقتصاد می‌برند، دولت را به رها کردن بازار متهم می‌کنند و هرگاه سودشان افزایش می‌یابد، دیگر اعتراض نمی‌کنند. رفتار ما باید به گونه‌ای باشد که گویی فضای حکمرانی متناسب با جنگ اقتصادی تنظیم شده است. نکته‌ای که وجود دارد این است که قطعا اغتشاشات مسیر روشنی ندارد.

اقدام بی‌هویت‌ها علیه زندگی

در دولت گذشته، فضای حکمرانی به صورت رها در اختیار دشمنان قرار گرفت. به همین دلیل، هزینه‌های زیادی برای اصلاح برخی رویه‌های حکمرانی درست شد. در چنین فضایی نمی‌توان بسته سیاستی موثری طراحی کرد. پس نباید انتظار داشت در یک بازه کوتاه‌مدت اقتصاد مسیر درست خود را پیدا کند. قاعدتا ساختار حکمرانی باید تلاش کند ساختار سیاستگذاری را بهبود دهد. در این فضا، جنس سیاستگذاری با شرایط عادی تفاوت دارد. باید مسیر سیاست‌های خود را تغییر دهیم. در مقابل این وضعیت، عده‌ای بر این باورند که می‌توانند به نام زندگی علیه زندگی دیگران اقدام کنند، اما آن‌ها در مسیر کوری که تعریف کرده‌اند، مانده‌اند و گرفتار خشنونت‌ورزی شده‌اند. اغتشاشات مسیر خود را گم کرده و در مرحله هویت‌یابی است. هویت‌های این‌چنینی از جنس مطالبات واقعی نیستند. این سیاست‌های خبیثانه که علیه زندگی به کار گرفته شده‌اند، در فضای کور خود می‌مانند، اما ما باید به دنبال پاسخ‌های درست برای مطالبات قانونی باشیم. این همان پاسخ‌های معتبر است که آن را هدف گرفته‌اند.