۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۸
مسعود نیلی

واکسیناسیون؛ چالش کیفیت حکمرانی

متخصصان پزشکی از ابتدا پیش‌بینی می‌کردندکه نحوه گسترش بیماری کرونا و قابلیت کنترل آن، به دو مقطع قبل از ساخته شدن واکسن و پس از آن، قابل تفکیک حیاتی است.
کد خبر : ۵۵۴۸۹۵

مرحله اول، دورانی مرارت‌بار و سخت است که در آن، نقش اصلی را بیش از دولت‌ها، آحاد مردم ایفا می‌کنند؛ به‌طوری‌که همه چیز وابسته به میزان رعایت پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری اجتماعی توسط آنان است. نقش دولت در این مرحله، هرچند بسیار با ارزش، اما محدود به اطلاع‌رسانی، اعمال محدودیت‌ها و پشتیبانی‌های درمانی و حمایت‌های مقطعی معیشتی است. در این مرحله، بیماری گاه آرام می‌گیرد و غرور و سرمستی می‌آفریند و گاه عصیان می‌کند و بی‌رحمانه کشته می‌گیرد. اما در مرحله دوم، برنامه واکسیناسیون و اجرای آن، فعالیتی به غایت پیچیده است. به‌گونه‌ای‌که بخش صنعتی تولید انبوه واکسن، بسیار بزرگ‌تر از بخش پزشکی، بخش سازماندهی اجتماعی و نهادی آن به مراتب پیچیده‌تر از بخش صنعتی و بالاخره، بخش اجرایی آن، به‌عنوان فعالیتی برخوردار از دقت فنی بالا که باید در مقیاس‌های بزرگ چند ده میلیونی و حتی چند صد میلیونی ظرف مدت کوتاهی به اجرا درآید، بسیار بسیار دشوارتر از بقیه ابعاد است که از قضا، به‌طورکامل با تصدی کامل دولت‌ها انجام می‌شود. از این رو است که کیفیت نهادهای اداره‌کننده کشورها، تعیین‌کننده چگونگی پایان موفقیت‌آمیز یا فاجعه‌بار این طغیان رخ‌نمایانه طبیعت خواهد بود. طبیعی است که رعایت‌های فردی و محدودیت‌های مقرراتی مرحله اول، تابع عوامل متعدد رفتاری، روحی و شرایط معیشتی مردم است و در نتیجه در جوامع مختلف الگوهایی متفاوت دارد. کاربرد اعمال محدودیت‌ها و اثربخشی شعارهایی از قبیل «ما در خانه می‌مانیم» برای مدتی محدود است. اگر این مرحله از مدتی طولانی‌تر شود و جامعه احساس کند که رخت بربستن کرونا از کشور به این سادگی‌ها نیست و این بیماری در کشور ما، مانند بسیاری مشکلات دیگر، وقتی می‌آید دیگر ماندگار می‌شود، آن‌گاه رفتارها در مقابل بیماری از زمانی به بعد ناسازگار با کنترل بیماری و غیر‌قابل‌مدیریت می‌شود و نکوهش مردم و بازگرداندن آنها به یک نظم مهارپذیر، نشدنی خواهد بود. شکل‌گیری یک چشم‌انداز مثبت یا منفی نسبت به چگونگی حل مساله، نقشی بسیار مهم در سرنوشت این بلای بزرگ دارد. شاید فاجعه‌ای که به‌دنبال تعطیلات نوروز امسال رخ داد و در پی آن، امروز هرکس در محیط اطراف خود، خبر فوت عزیزی را دریافت می‌کند، ناشی از شکل‌گیری این چشم‌انداز باشد. گویی یک جمع‌بندی فراگیر شکل گرفت که ظاهرا این محدودیت‌ها تمام‌شدنی نیست و کرونا در میان مشکلات عدیده کشور گم است و چشم‌انداز مشخصی برای پایان مساله متصور نیست. درنتیجه، ظرفیت روحی جامعه، محدودیت از این بیشتر را برنتابید.

الگوی جغرافیایی جهانی گسترش کرونا و شدت آسیب‌های آن، در مرحله تا قبل از تولید انبوه واکسن، به‌جز دیر و زود بودن خسارات، کم و بیش در کشورهای مختلف مشابه بود. هرچند در ابتدا عمدتا این کشورهای پیشرفته بودند که درصد ابتلای بالا و نرخ مرگ‌و‌میر زیاد را به نمایش گذاشتند. اما امروز با گذشت حدود ۱۴ ماه از آغاز آن و ورود به مرحله تولید واکسن، به‌تدریج الگویی متفاوت در حال شکل‌گیری است. در شماری از کشورهای پیشرفته تا پایان ماه قبل میلادی، گروه‌های قابل توجهی از جامعه، شامل جامعه پزشکی، بیماران خاص و گروه‌های سنی بالای ۶۵ سال و حتی در برخی موارد، درصد قابل توجهی از جمعیت در سنین پایین‌تر هم توانسته‌اند واکسن دریافت کنند و روزانه در مقیاس‌های بعضا میلیونی، کار واکسیناسیون در حال انجام است و درنتیجه، آمار خسارات در این کشورها، با سرعت نسبتا زیادی در حال کاهش است. آنچه امروز در کشورهای مختلف جهان مشاهده می‌کنیم، شکل‌گیری تکاپویی ویژه برای تامین واکسن از سوی دولت‌ها است. آمارها نشان می‌دهد که به‌عنوان مثال، دولت کانادا حدود ۵‌برابر، دولت آمریکا حدود ۲‌برابر و تعداد دیگری از کشورهای اروپایی تا چند برابر جمعیت کشورشان واکسن پیش‌خرید کرده‌اند. گزارش‌های مختلف بین‌المللی نشان می‌دهد که تکاپویی زیاد از سوی دولت‌های دیگر کشورهای جهان نیز برای واکسیناسیون مردمشان از مدت‌ها پیش آغاز شده و همه درصدد بوده‌اند که بتوانند در صف طولانی سفارش خرید، در جایی جلوتر قرار گیرند. شدت این تکاپو به‌گونه‌ای است که کلیدواژه‌ای جدید تحت‌عنوان «دیپلماسی واکسن» با محوریت این موضوع که تامین واکسن، محور تعاملات میان کشورها شده، ابداع شده است. خلاصه آنکه امروز در سطح جهان، واکسن کرونا، یک دغدغه قطعی به مقیاس یک‌یک مردم کره زمین است. بنابراین به‌نظر می‌رسد ظرف یک‌سال آینده، چگونگی تامین و تزریق واکسن درکشورهای مختلف جهان، به آزمون مهمی برای ارزیابی کیفیت حکمرانی آنها بدل خواهد شد.

در کشور ما هنوز برنامه مشخصی برای واکسیناسیون اعلام نشده است و نمی‌توان فهمید که موضوع واکسن، در صف متراکم مسائل متعدد ریز و درشت، جایگاه چندم را دارد. حتی مشخص نیست که هدف از واکسیناسیون تامین «ایمنی فردی» است که با تزریق شخصی و پراکنده واکسن از طریق بخش خصوصی حاصل می‌شود یا هدف، تامین «ایمنی فراگیر» است که فقط با محوریت دولت و در مقیاس انبوه قابل انجام است. درست مانند این است که امنیت جامعه را به‌جای آنکه به پلیس بسپاریم، مجوز استخدام محافظ شخصی صادر کنیم. بنابراین تعجب ندارد که در دنیای امروز، هرچند تولید واکسن خصوصی است، اما به‌کارگیری آن در انحصار دولت‌ها است. آنچه در مورد کشورمان ذکر شد، نشانه‌هایی نگران‌کننده حتی از مرحله ادراکی آن است که نگرانی‌های بعدی در مورد چگونگی پیشبرد کار در ماه‌های آینده را به‌دنبال دارد. تا به امروز، هیچ‌کس نمی‌داند که «در چه تاریخی» امکان دریافت واکسن را خواهد داشت وعلاوه بر آن، مشخص نیست که احیانا حق انتخابی برای نوع واکسن، البته از میان انواع مجاز، وجود خواهد داشت یا خیر؟ توجه داشته باشیم که به موازات تلاش‌های زیاد برای واکسیناسیون، همچنان پدیده مهم میزان تمایل به دریافت واکسن در جوامع مختلف، از جمله جامعه ما هم وجود دارد. به‌عنوان مثال، نظرسنجی‌های به‌عمل‌آمده از فرانسه و ژاپن، نشان می‌دهد که حدود نیمی از مردم این دو کشور، تمایل به واکسیناسیون ندارند. بنابراین اطمینان نسبی به نوع واکسن، برتمایل مردم به دریافت واکسن هم اثر می‌گذارد و این تمایل، خود بر قدرت مهار بیماری در زمان حال، اثر تعیین‌کننده دارد. آنچه از دور می‌توان مشاهده کرد این است که هر از چندی خبری می‌رسد که چند ده هزار واکسن از کشوری وارد کشورمان شده است. مشخص نیست که این میزان واکسن چه بخشی از برنامه چند ده میلیونی و چه بسا فراتر از صد میلیونی واکسن مورد نیاز کشور را قرار است تامین کند و علاوه بر آن، آیا اگر حد تنوع واکسن‌های مورد استفاده از میزانی فراتر رود، با توجه به عدم‌قطعیت‌هایی که در درجه موثر بودن هر واکسن وجود دارد، آیا این حد از تنوع، می‌تواند دستیابی به «ایمنی عمومی» را محقق سازد و آیا می‌توان به ارزیابی اثر بخشی هر واکسن امیدوار بود یا خیر؟

در مورد واکسن‌های ساخت داخل که ظاهرا قرار است بار اصلی برنامه ایمنی عمومی را به‌دوش کشد، تنها اطلاعاتی بسیار پراکنده و آن هم از طریق مصاحبه‌های مختلف افرادی که معلوم نیست چقدر به‌لحاظ اداری یا حرفه‌ای معتبر هستند، از صدا و سیما پخش می‌شود که نمی‌توان تشخیص داد چقدر اغراق‌آمیز و چقدر واقعی است. بعضا حتی در مصاحبه‌ها اعلام می‌شود که ما قرار است صادرات واکسن به کشورهای دیگر، حتی کشورهای اروپایی هم داشته باشیم یا تعجب‌آورتر آنکه سفیر ما در یک کشور ناگاه اعلام می‌کند که قرار است شصت میلیون واکسن از طریق کشوری که در آن ماموریت دارد، تامین شود. اطلاعی که به هیچ وجه مرجع اعلام آن، سفیر نیست. بنابراین مشخص نیست حد اعتبار خبر چه میزان است. از همه اینها می‌توان به این واقعیت تلخ توجهی مجدد کرد که طبیعتا رویکرد به کرونا نمی‌تواند جزیره‌ای جدا از شیوه مواجهه با دیگر مسائل باشد.

در کنار عدم‌قطعیت‌های بسیار زیاد اقتصادی و مالی که داشتن یک چشم‌انداز حتی معیشتی را هم دشوار کرده، عدم‌قطعیت سلامت، ناشی از نامشخص بودن برنامه واکسیناسیون به‌طور آزاردهنده فشار به جامعه را افزون کرده است. انتشار یک برنامه اطمینان‌بخش که مشخص کند قرار است از «چه تاریخی»، با «چه سرعتی» و با «چه برنامه‌ای از نظر گروه‌های هدف»، واکسیناسیون انجام شود، مطمئنا می‌تواند بر شدت پایبندی جامعه به پروتکل‌های بهداشتی به مقدار قابل توجهی اثرگذار باشد. اگر گروهی از جامعه بداند که مثلا قرار است در ماه مشخصی از سال جاری یا حتی سال آینده، موفق به دریافت واکسن شود، یک امید موثر بر رفتار امروز خود پیدا خواهد کرد و این بر شدت گسترش بیماری و خروج از شرایط وخیم موجود اثر مثبت خواهد گذاشت و در مقابل، چنانچه به‌عنوان مثال، مشخص شود که برنامه جامع واکسیناسیون، حداقل تا نیمه دوم سال ۱۴۰۱ اجرا نخواهد شد، چگونگی گذران امور درفاصله زمان حال تا مقطع ذکر شده، بسیار متفاوت از دوره طی شده از گذشته تا حال خواهد بود. اینکه هیچ اطلاع متعهدانه‌ای درمورد برنامه واکسیناسیون به مردم داده نمی‌شود، بسیار آزاردهنده است.

با توجه به موارد نگران‌کننده مطرح‌شده، اجرای پیشنهادهای ذیل را در شرایط وخیم موجود بیماری توصیه می‌کنم:

۱- دولت محترم به‌جای بیان وعده‌های گوناگون شفاهی، در اسرع وقت در قالب یک «بیانیه رسمی»، «برنامه جامع واکسیناسیون» را از نظر نوع واکسن‌های مجاز، جدول زمانی تعداد، تاریخ و گروه هدف، همراه با پایبندی دقیق و کامل خود به آن اعلام کند. اعلام برنامه نشان‌دهنده وجود آن خواهد بود (چنانچه واقعا وجود داشته باشد) و انتشار آن در قالب بیانیه رسمی دولت، منعکس‌کننده اهمیت موضوع از منظر دولت است.

۲- زمان‌بندی مشخص شده در این برنامه مشخص خواهد کرد که خسارات و تلفات کرونا در ابعاد معادل میانگین ۱۴ ماه گذشته تا چه زمانی استمرار خواهد داشت. می‌توان حدس زد که این دوره کوتاه نخواهد بود. اگر چنین باشد، برخی کسب‌وکارها و گروه‌های وسیعی از جامعه نخواهند توانست برای یک دوره طولانی دیگر همراه با استمرار فشارهای اقتصادی ادامه حیات دهند. بنابراین چنانچه بازه دستیابی به ایمنی عمومی فراتر از بازه سال ۱۴۰۰ است، لازم خواهد بود که تهمیدات ویژه حمایتی در نظر گرفته شود. به‌عنوان مثال، اگر مذاکرات وین به سرانجام می‌رسد و گشایشی در امکان صادرات نفت حاصل می‌شود، به‌جای پخش کردن این منابع در پروژه‌های متعدد که هیچ نفع عمومی بر آنها متصور نیست، یک برنامه حمایتی برای جلوگیری از سقوط بخش بزرگی از جامعه به قعر فقر، در پی یک دهه رشد متوسط اقتصادی صفر، تورم مزمن فزاینده و بختک کرونا در نظر گرفته شود.

۳- چنانچه اقدامات پیشنهادی ذکرشده به هر دلیل امکان‌پذیر نباشد، شاید این رویکردی واقع‌بینانه باشد که در مباحثاتی که میان نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری درمی‌گیرد، به‌جای شعارهایی که به‌طور معمول، در ارتفاعات چندهزارپایی تخیلی نسبت به مسائل واقعی مردم از یک طرف و امکان‌پذیری تحقق آنها از طرف دیگر، قرار دارد، توقعات را در این حد تنزل دهیم که هر کدام از نامزدها به‌طور مشخص، خود را در برابر یک برنامه واکسیناسیون عمومی مشخص متعهد کنند و بگویند که برای گذران معیشتی تا زمان نسبتا زیاد دستیابی به ایمنی عمومی چه برنامه غیرتورمی را می‌توانند به اجرا درآورند و اساسا، دوگانه واکسن/ معیشت به موضوع اصلی انتخابات تبدیل شود. بنابراین شکل گرفتن چنین مطالبه انتخاباتی از جانب فضای رسانه‌ای کشور، شاید بتواند، نفع حداقلی حفظ حیات را متوجه مردم سازد.

۴- به‌عنوان یک اقدام مستقل درجهت تقویت سرمایه اجتماعی، سامانه مشخصی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی راه‌اندازی شود و در آن، اطلاعات اجرای واکسیناسیون به‌طور دقیق و به واحد افراد، شامل شغل، سن، جنسیت، شماره کد اولویت (مثلا گروه اولویت ۱، ۲، ۳، و...) دردسترس عموم مردم قرار گیرد. ذکر این نکته مهم است که اهمیت شفافیت در اطلاعات واکسیناسیون به‌تدریج بالا خواهد رفت؛ چرا که هم‌اکنون شایعات مربوط به اینکه چه کسانی موفق به دریافت واکسن از چه نوعی و در چه زمانی شده‌اند به یک عامل دیگر منعکس‌کننده ضعف شدید سرمایه اجتماعی تبدیل شده است.