۱۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۲

روایتی متفاوت از هم اتاقی تختی در المپیک ۱۹۶۴

روایتی متفاوت از هم اتاقی تختی در المپیک ۱۹۶۴
علی اکبر حیدری هم تیمی و هم اتاقی تختی در آخرین المپیک زندگی‌اش از شب‌هایی که جهان پهلوان تختی در رم بعد از شکست سپری کرده بود، می‌گوید.
کد خبر : ۵۳۹۹۱۲
در المپیک ۱۹۶۴ توکیو که جهان پهلوان غلامرضا تختی چهارمین و آخرین المپیک زندگی‌اش را تجربه می‌کرد، علی اکبر حیدری برای اولین بار ملی‌پوش سبک وزن ایران شد. حیدری در این رقابت‌ها به مدال برنز رسید و تختی با عنوان چهارمی به کارش خاتمه داد. علی اکبر حیدری، هم تیمی ۸۰ ساله جهان پهلوان تختی روایتی متفاوت از آن المپیک و صحبت‌های او بعد از شکست در رم، دارد.

*با راهنمایی تختی قهرمان جهان را بُردم

به گزارش تسنیم، دارنده مدال برنز المپیک ۱۹۶۴ توکیو درخصوص غلامرضا تختی گفت: ابتدا پنجاه و سومین سال درگذشت این مرد را تسلیت می‌گویم و افتخار می‌کنم که در معیت شادروان تختی در المپیک ۶۴ حضور داشتم. من چیز‌های زیادی از این مرد یاد گرفتم. او سنگین وزن کشتی می‌گرفت، اما بدون آنکه در کار مربی دخالت کند، به لحاظ فنی چیز‌های زیادی به ما یاد می‌داد. یادم هست وقتی در المپیک توکیو خودمان را گرم می‌کردیم، او ما را ماساژ داده و برای مان صحبت می‌کرد که «شما درهرصورت اینجا آمدید و نماینده یک کشورید. همه منتظرند که شما برای شان افتخار بیاورید. پس با همه توان تان مبارزه کنید تا دست‌تان مقابل حریف‌تان بالا برود. اینجا کسی باشید که پرچم ایران را بالا می‌برید و سرود کشور را بخوانند.» از نظر روحی و روانی حرف‌هایش برای ما یک نوع دوپینگ بود. من وقتی روی تشک می‌رفتم فقط به حرف‌های او فکر می‌کردم و همین هم شد که قهرمانان بزرگ دنیا را آنجا شکست دادم. کسی که سال ۱۹۶۳ طلای جهان گرفته بود، را با راهنمایی‌های تختی با امتیاز بالا بردم.

*تختی به نیت طلا به المپیک رم آمد

وی در مورد اینکه جهان پهلوان تختی پیش از المپیک ناآماده بود، اضافه کرد: مرد بزرگی بود، یک قهرمان مردمی. البته مدتی بود که تمرین نمی‌کرد، کشتی را تقریبا کنار گذاشته بود، اما به خاطر دل مردم و اینکه کادرفنی از او خواسته بود، به تیم ملی برگشت. وقت زیادی نداشتیم، شاید یک ماه و نیم و آماده هم شد. عباس زندی سرمربی تیم بود. چند نفر را گذاشته بود کنارش که با او تمرین کنند و آماده شود. تختی با آمادگی به رم آمد، اصلا تمام فکرش طلای المپیک بود، اما با احمد آییک ترک مسابقه داشت، چون آییک با مدوید شوروی مساوی کرده بود، تختی قبل از اینکه با آییک کشتی بگیرد، گفت اگر بخواهم اول شوم، باید آییک را ببرم و در این کشتی هم زیاد حمله کرد، در لحظات آخر، در یکی از زیرگیری‌هایش، در برگشت امتیاز از دست داد و باخت. کسی باورش نمی‌شد که او باخته باشد.

*تختی دیرتر به ایران آمد، اما فرودگاه برای او شلوغ‌تر از مدال آوران شد

علی اکبر حیدری با اشاره به اینکه در این مسابقات با جهان پهلوان تختی و منصور مهدیزاده هم اتاق بوده، در مورد وضعیت روحی تختی بعد از ناکامی در المپیک رم خاطرنشان کرد: من وزن بدنم بالا بود و باید سر وزن می‌رسیدم، به خاطر همین من را با تختی و مهدیزاده هم اتاق کردند که آرام و پیشکسوت بودند و من راحت‌تر سر وزن برسم. تختی بعد از باخت نمی‌توانست بخوابد. شب‌ها چند بار از خواب می‌پرید و می‌گفت جواب ملت را چه بدهم، آمده بودم که برای شان مدال بگیرم. روی برگشتن به ایران را نداشت، گفت بلیتش را جوری گرفتند که چند روز بعد از تیم برگردد. جالب بود که او چند روز با تاخیر به ایران برگشت و برای ما که مدال گرفته بودیم اینقدر جمعیت به فرودگاه نیامده بودند که برای تختی آمد. جمعیت حاضر در فرودگاه برای این یک نفر، خیلی بیشتر از آن‌هایی بود که برای یک تیم آمده بودند. تختی همیشه احساس می‌کرد که وظیفه سنگینی روی دوشش دارد. خیلی با مردم بود و مردم دوستش داشتند.

*همه در اردو تختی را دوست داشتند

این پیشکسوت کشتی در پاسخ به این سوال که آیا در مسابقات جهانی ۱۹۶۶ تولیدو دستور بود که کسی با او تمرین نکند؟، گفت: من در اردوی تولیدو نبودم، اما تا جایی که من می‌دانم همه او را در اردو دوست داشتند و احترامش می‌گذاشتند. حرف زیاد زده می‌شود. تا جایی که من دیده‌ام همه با او تمرین می‌کردند، رابطه‌اش با عباس زندی هم خوب بود. تختی کاپیتان و پیشکسوت تیم بود، همه به او احترام می‌گذاشتند. رابطه همه بچه‌ها با او خوب بود و از تختی حرف شنوی داشتند. عباس زندی با اینکه مدتی بود خودش کشتی را کنار گذاشته بود، اما به خاطر اینکه تختی به آمادگی برسد، خودش هم با او تمرین می‌کرد. خیلی‌ها حرف‌های بی خود زیاد می‌زنند.

*در عملش به تازه وارد‌ها قوانین اردویی را یاد می‌داد

علی اکبر حیدری در مورد شخصیت اردویی جهان پهلوان تختی عنوان کرد: تختی خودش قوانین اردویی را خیلی رعایت می‌کرد، حتی در همین سال‌های آخر که بزرگِ تیم بود. اگر می‌خواست دو ساعت اردو را ترک کند، اجازه می‌گرفت. این کار‌ها را می‌کرد که ما جوانتر‌ها و تازه وارد‌ها یاد بگیریم. اینکه سر وقت در تمرین و غذاخوری حاضر شویم، لباس مان و اتاق‌مان مرتب باشد. مثلا بچه‌ها اتاق و تخت شان را مرتب نمی‌کردند، تختی حرفی به آن‌ها نمی‌زد، بلند می‌شد و خودش اتاق و تختش را مرتب می‌کرد تا در عمل از او یاد بگیرند.

*جوری روی تشک می‌آمد که رقیبش احساس ناراحتی نکند

«من را عمو حیدر صدا می‌کرد»، قهرمان سابق کشتی ایران با بیان این جمله تاکید کرد: رفتار تختی با همه اعضای تیم دوستانه بود. من جز احترام از او ندیدم. متقابلا هم همه به او احترام می‌گذاشتند. اینقدر این مرد بزرگ و خوب بود که وقتی روی تشک می‌آمد، سالن را روی سرشان می‌گذاشتند، اما تختی یک کاری می‌کرد که حریفش فکر کند مردم او را هم تشویق می‌کنند. هیچ وقت زودتر از حریفش و یا دیرتر از او روی تشک نمی‌آمد که مردم او را تشویق کنند، همزمان با رقیب روی تشک می‌آمد درحالیکه دست به دست با حریفش بود که وقتی مردم یکصدا او را تشویق می‌کنند، رقیبش هم فکر کند که این تشویق‌ها متعلق به او هم هست و احساس ناراحتی نکند. او مرد بزرگی بود.