۲۲ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۱۵

ماجرای درختی که به فرمان پیامبر (ص) دو نیم شد

سران قریش خطاب به پیامبر (ص) گفتند این درخت را صدا کن تا از ریشه کنده شود و در برابر تو بایستد. پیامبر فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست.
کد خبر : ۵۲۶۸۹۰

یکی از جلوه‌های شگفت‌انگیز زندگانی پیامبر (ص) و اهل بیت وحی علیهم‌السلام، اعجاز و کرامت‌هایی است که از این انوار مقدس الهی صادر شد. این معجزات به قدری است که علمای شیعه کتبی در این باره جمع‌آوری کردند که از جمله آن‌ها کتاب «مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر» سید هاشم بحرانی، «جلوه‌‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام» ‏ قطب راوندی و «إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات‏» شیخ حر عاملی است.

به گزارش تسنیم اما معجزه، از مصدر «اعجاز» به معناى درماندگى، ناتوانى و نیز پایان هر چیز است. (معجم مقاییس اللّغة، ج ۲، ص ۲۲۱) اعجاز، به معناى ناتوان کردن یا ناتوان یافتن دیگرى است؛ بنابراین در اصطلاح، عملی است که از سوی برگزیدگان الهی صادر می‌شود، به گونه‌ای که سایرین از انجام چنین عملی عاجزند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بخشی از خطبه مشهور به قاصعه به معجزه‌ای از پیامبر گرامی اسلام (ص) اشاره می‌کنند. حضرت فرمود:

من با پیامبر بودم آنگاه که سران قریش نزد او آمدند و گفتند: «اى محمد، تو ادعاى بزرگى کردى که هیچ یک از پدران و خاندانت نکردند، ما از تو معجزه‌‏اى مى‌‏خواهیم، اگر پاسخ مثبت و انجام دهى، مى‌‏دانیم که تو پیامبر و فرستاده خدایى و اگر از انجام آن سرباز زنى، خواهیم دانست که ساحر و دروغگویى»؛ پس پیامبر فرمود «چه مى‏‌خواهید؟» گفتند: «این درخت را صدا کن تا از ریشه کنده شود و در برابر تو بایستد». پیامبر فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست. حال اگر خداوند این کار را بکند آیا ایمان مى‏‌آورید و به حق شهادت مى‏‌دهید؟ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ فَإِنْ فَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ ذَلِکَ أَتُؤْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَق‏. گفتند بله.

پیامبر فرمود: من به زودى نشانتان مى‏‌دهم آنچه را که درخواست کردید و بهتر از هر کس مى‏‌دانم که شما به خیر و نیکى باز نخواهید گشت، زیرا در میان شما کسى است که کشته و در چاه «بدر» دفن خواهد شد و کسی است که جنگ احزاب را تدارک خواهد کرد. سپس به درخت اشاره کرد و فرمود: «اى درخت، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارى، و مى‏‌دانى من رسول خدایم، از زمین با ریشه‌‏هایت در آى و به فرمان خدا در پیش روى من قرار گیر». یَا أَیَّتُهَا الشَّجَرَةُ إِنْ کُنْتِ تُؤْمِنِینَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ تَعْلَمِینَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ فَانْقَلِعِی بِعُرُوقِکِ حَتَّى تَقِفِی بَیْنَ یَدَیَّ بِإِذْنِ اللَّه‏.

سوگند به پیامبرى که خدا او را به حق مبعوث کرد، درخت با ریشه‏‌هایش از زمین کنده شده و پیش آمد که با صداى شدید چونان به هم خوردن بال پرندگان، یا به هم خوردن شاخه‏‌هاى درختان، جلو آمد و در پیش روى رسول الله ایستاد که برخى از شاخه‌‏هاى بلند خود را روى رسول‌الله و بعضى دیگر را روى من انداخت و من در طرف راست رسول‌الله ایستاده بودم.

وقتى سران قریش این منظره را مشاهده کردند، با کبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان بده، نصفش جلوتر آید، و نصف دیگر در جاى خود بماند» رسول‌الله فرمان داد. نیمى از درخت با وضعى شگفت‌‏آور و صدایى سخت به رسول‌الله نزدیک شد؛ گویا مى‏‌خواست دور آن حضرت بپیچد، اما سران قریش از روى کفر و سرکشى گفتند: «فرمان بده این نصف باز گردد و به نیم دیگر ملحق شود و به صورت اول در آید». رسول‌الله دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الا اللّه، اى رسول خدا من نخستین کسى هستم که به تو ایمان آوردم و نخستین فردى هستم اقرار مى‏‌کنم که درخت با فرمان خدا براى تصدیق نبوّت و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستى انجام داد. اما سران قریش همگى گفتند: «او ساحرى است دروغگو، که سحرى شگفت‌آور دارد، و سخت با مهارت است.»