۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۴

چرا کودکم بازی های خیالی می کند؟

چرا کودکم بازی های خیالی می کند؟
سنین بین ۲ تا ۶ سالگی به عنوان سال‌های بازی خیالی یا وانمودسازی شناخته می‌شود. این بازی‌ها از حدود یک و نیم تا دو سالگی آغاز و در ۶ سالگی به اوج و تا ۹ سالگی دوام دارد. در واقع این بازی از آن جایی آغاز می‌شود که کودک آرام آرام زبان بازی می‌کند و موقعی به سراغ این نوع بازی‌ها می‌رود که امکان واقع گرایی ندارد و ابزار و اسباب بازی مورد دلخواه کودک وجود واقعی نداشته یا حتی الامکان در دسترسش قرار ندارد.
کد خبر : ۴۸۰۹۵۵

سنین بین ۲ تا ۶ سالگی به عنوان سال‌های بازی خیالی یا وانمودسازی شناخته می‌شود. این بازی‌ها از حدود یک و نیم تا دو سالگی آغاز و در ۶ سالگی به اوج و تا ۹ سالگی دوام دارد. در واقع این بازی از آن جایی آغاز می‌شود که کودک آرام آرام زبان بازی می‌کند و موقعی به سراغ این نوع بازی‌ها می‌رود که امکان واقع گرایی ندارد و ابزار و اسباب بازی مورد دلخواه کودک وجود واقعی نداشته یا حتی الامکان در دسترسش قرار ندارد.

معمولا کودکان در این بازه سنی اشیاء و افراد واقعی را به‌طور نمادی، ذهنی و تخیلی در می‌آورند و گاهی وجود اشیایی به وسیله اشیاء دیگر به نمایش در می‌آید. برای مثال کودک ممکن است تصور کند که یک بشقاب خالی پر از غذاست و دائم قاشقش را پر کند و در دهانش بگذارد. یا وقت‌هایی که کودک از مداد یا یک تکه چوب به عنوان یک اسلحه استفاده می‌کند‎.‎

اگر بخواهیم بیشتر در مورد این بازی توضیح دهیم باید گفت که بازی نمادین یا خیالی اولین بار در سال دوم زندگی کودک پدیدار می‌شود و معمولا پیدایش آن به صورت ناگهانی است‎.‎

سه عنصر اصلی در بررسی رشد بازی کودک چیست؟‎ ‎بهترین راه برای بررسی رشد بازی نمادین توجه به رشد سه عنصر زیربنایی آن است:‏

‏۱- میان واگرایی
‎ ‎در این مرحله کودک از توجه و تمرکز بر خود عبور می‌کند و بیشترین توجه را به محیط اطرافش می‌کند‎.‎
نکته قابل توجه این است که کودکان در ابتدا میان‌گرا ( توجه به خود) و به تدریج میان واگرا (توجه به محیط و دیگران) می‌شوند، به‌عبارتی پیشرفت طبیعی رشد، از تمرکز بر خود به سمت تمرکز بر دیگران است‎.‎در حدود ۱۲ ماهگی اولین بازی خیالی بروز می‌کند که شامل حرکات و اعمال وانمودسازی معطوف به خود کودک است. کودک معمولا وقتی که تنها می‌شود، شروع به انجام رویدادهای آشنا از وقایع و تجربه‌های زندگی می‌کند.
مثلا وانمود می‌کند در حال خوردن است در حالیکه واقعا گرسنه نیست و البته در آن هنگام چیزی هم نمی‌خورد. یا مثال دیگری که زیاد دیده‌ایم این است که کودک طوری روی زمین دراز می‌کشد که انگار خواب است با اینکه در آن لحظه حتی خسته و خواب آلود نیست. در واقع کودک هم آغازگر بازی وانمودی و هم موضوع آن است‎.‎
در حدود ۲۴ ماهگی کودک با وارد کردن اشیاء بی‌جان به بازی‌های خیالی خود، وانمودسازی را شروع می‌کند. کودک در اینجا آغازگر بازی‌ست ولی این بار «اشیاء» موضوع بازی هستند. برای مثال کودک این بار به عروسک خود غذا می‌دهد‎.‎
در ۲۴ ماهگی اشیاء بی‌جان شروع کننده بازی و نیز دریافت کننده موضوع بازی خیالی هستند. به‌طور مثال کودک عروسک‌هایش را کنار هم می‌چیند و وسایل پذیرایی را جلوی آنها قرار می‌دهد و به آنها اجازه می‌دهد تا از خودشان پذیرایی کنند‎. ‎

‏۲- ناموقعیت‌گرایی
‎ ‎استفاده از یک شی به عنوان جانشینی برای شی دیگر‎.‎
در حدود ۱۲ماهگی کودک از اشیاء جانشین واقعی به شیوه واقع بینانه و مناسب استفاده می‌کند. برای مثال از یک تکه پارچه بعنوان ملافه خود هنگام خواب استفاده می‌کند‎.‎
با بزرگتر شدن کودک جانشین‌های مورد استفاده‌اش کم‌کم از واقعیت دور می‌شوند. ممکن است شی جانشین هیچ شباهتی به شی واقعی نداشته باشد و روش بازی خیالی ممکن است با کاربرد مناسب آن شی بسیار متفاوت باشد. برای مثال کودک ۳ ساله می‌تواند خیال کند بالش او یک سفینه فضایی است، در حالیکه برای کودک دو ساله بالش، بالش است و برای خوابیدن از آن استفاده می‌کند‎.‎

‏۳- یکپارچگی‏
سازمان‌دهی بازی به شکل الگوهای خاص‎.‎
در اواخر سال دوم شاهد تکرار ساده فعالیت‌های مرتبط هستیم. برای مثال خرس عروسکی از برج ساخته شده با قطعات خانه سازی بالا می‌رود و به طرف دیگر می‌پرد، سپس بقیه عروسک‌ها نیز همین کار را تکرار می‌کنند‎.‎
در پایان دو سالگی تعداد و تنوع فعالیت‌ها افزایش می‌یابد. برای مثال عروسک‌ها باید ابتدا از برج بپرند و سپس سوار ماشین شوند و حرکت کنند‎.‎کودکان ۳ ساله معمولا از تخیل بسیار قوی برخوردار هستند. خیال پردازی‌های آنها بسیار گسترش می‌یابد که این امر آنها را برای بازی تخیلی آماده می‌سازد و از جنبه منفی، می‌تواند نشانگر پدیدار شدن ترس‌های کودک باشد مانند ترس از تاریکی، ترس از صداهای بلند و هیولا‎.‎
بازی وانمودسازی در میان کودکان تمام سنین دیده می‌شود. با وجود این، از سن ۵ سالگی میزان این نوع بازی تا حد زیادی کاهش می‌یابد. زمانی که کودکان بزرگتر می‌شوند بیشتر تلاش می‌کنند تا خود را با واقعیت وفق دهند و برای برآورده شدن نیازهایشان احتیاجی به وانمودسازی ندارند‎.‎
در آخر اینکه مشاهده بازی کودکان می‌تواند در ارزیابی رشد شناختی، حرکتی، کلامی و اجتماعی کودکان ابزار مناسبی باشد. لازم است در هنگام ارزیابی کودک به سن کودک، تاریخچه رشدی، بافت فرهنگی اجتماعی خانواده و غنی بودن محیط آموزشی وی توجه شود‎