۱۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۹

چگونه به یک کودک بگوییم با چه فرآیندی به دنیا آمده است؟/ فرمول لک‌لک‌ها را فراموش کنید

در پاسخ به سؤالات کودک درباره نحوه تولد یک نوزاد باید حواسمان باشد که هیچ‌وقت به او «برچسب نزنیم»، «دروغ نگوییم» و «اطلاعات بیش‌ ازاندازه» هم به او ندهیم.
کد خبر : ۴۵۴۰۹۳

دنیای سؤالات کودکان تمامی ندارد. آن‌ها بزرگ می‌شوند و اطرافشان را کشف می‌کنند. در این کشفیات هر چیزی را که متوجه نشوند یا دوست داشته باشند درباره آن بیشتر بدانند، تبدیل به سؤالی می‌کنند که پاسخ آن را از پدر و مادر خود می‌خواهند.

یکی از جدی‌ترین مراحل رشد و تربیت کودک زمانی است که او به ابهاماتی درباره نحوه تولد خودش و بچه‌های دیگر می‌رسد. پاسخ این سؤالات در ذهن بزرگ‌ترها اغلب با موضوعات جنسی آمیخته است و به همین خاطر اگر والدین برای این سوالات آمادگی نداشته باشند ممکن است از سؤال کودک خود یکه‌ بخورند، نگران شوند و جواب‌های نامناسبی به او بدهند. درحالی‌که با دانستن چند نکته ساده می‌شود ذهن کودک را تا رسیدن به سن مناسب و درک صحیح موضوعات جنسی، از این سؤالات و دغدغه‌ها رها کرد.

فاطمه محمد صالحی؛ روان‌شناس؛ در این گزارش از ترفندهایی گفته است که به کمک آن‌ها می‌توانید به سؤالات کودکان زیر هفت سال خود، درباره به دنیا آمدن آدم‌ها بهتر و راحت‌تر پاسخ بدهید.


پاسخ به سؤال چگونگی تولد، برای کودکان زیر هفت سال با سنین بالاتر متفاوت است. شروع درگیری ذهن کودکان با این دست سؤالات هم معمولاً از سه‌سالگی است.

تربیت جنسی کودک را جدی بگیرید

بچه‌ها از نظر نوع تربیت جنسی عموماً به دو دسته تقسیم می‌شوند. بچه‌هایی که والدین آن‌ها در پیش چشم کودک، مراقب اعمال و رفتار خود هستند و هم مراقب اینکه فرزندشان از طریق رسانه‌های جمعی، اینترنت یا حتی آشنایان و اطرافیان بیشتر از سن و درکش اطلاعاتی درباره موضوعات جنسی دریافت نکند. این دسته از کودکان خیلی راحت با استدلال‌های علمی در حد فهم خودشان موضوع را می‌پذیرند و پاسخی کافی برای این سؤال دریافت می‌کنند.

از آن‌طرف والدین دیگری هم هستند که به‌اشتباه تصور می‌کنند هرچه کودک زودتر و بیشتر با این مسائل آشنا بشود هم خودشان راحت‌تر هستند و هم اینکه فرزندشان بدون حساسیت و کنجکاوی بزرگ خواهد شد. درحالی‌که عمل به این روش فقط باعث بلوغ زودرس فرزند و مشکلات بعدی ناشی از آن خواهد شد. ضمن اینکه با این کودکان نمی‌توان با رعایت حد حیا و عفت از در بحث‌های علمی وارد شد چون اطلاعاتی بیش از سن خود دریافت کرده‌اند و حتی تصویرسازی‌هایی هم در ذهن خود داشته‌اند. مشکل این کودکان تنها با مشاوره تخصصی برطرف خواهد شد.

ماجرای تولد را از آخر بگوییم

هر بار که بچه‌ها سؤالی تازه را مطرح می‌کنند که پاسخ دادن به آن مهارت خاصی می‌خواهد، ابتدا باید بفهمیم فرزند ما چقدر از آن موضوع اطلاعات دارد. وقتی فرزند ما درباره نحوه تولد کودک پرسید در گام اول باید در فضایی صمیمانه میزان اطلاعات او را بسنجیم. مثلاً بپرسیم «خودت چی فکر می‌کنی؟». اگر میزان اطلاعات او را برآورد نکنیم ممکن است تصمیم بگیریم اطلاعاتی ساده به او بدهیم و بعد با فهمیدن اینکه او خیلی بیشتر از این اطلاعات ساده می‌داند غافلگیر بشویم. برعکس این ماجرا هم با دادن اطلاعات بیش‌ازاندازه که گفتن آن‌ها در آن موقع ضروری نباشد، محتمل است.

شرایطی را در نظر بگیرید که والدین متوجه می‌شوند کودکانشان که امروز درباره اینکه «من چه طور به دنیا آمده‌ام» سؤال کرده است، اطلاعاتش از موضوع در حد صفر است. اینجا بهترین پاسخ یک پاسخ ساده است: «مردادماه بود که من بیمارستان رفتم و تو به دنیا آمدی» «آن سال من به بیمارستان رفتم و خانم دکتر به من کمک کرد تا تو به دنیا بیایی». این پاسخ، شرح آخرین مرحله تولد یک نوزاد است. یعنی بهتر است به‌جای اینکه از اول شروع کنیم از آخر شروع کنیم. خیلی از بچه‌ها در این مرحله چون درگیر ماجرای بیمارستان و خانم دکتر و... می‌شوند این پاسخ برایشان قانع‌کننده است و آن را می‌پذیرند.

 

پاسخ همه سؤالات باید به «خدا» برسد

گاهی بچه‌ها این سؤال را طور دیگری مطرح می‌کنند. مثلاً ممکن است خانمی از اطرافیان را ببیند که پیش‌ از این علائمی از بارداری نداشت ولی الآن شکم برجسته‌ای دارد و بپرسد: «بچه چه طوری توی شکم خاله رفته است؟» در این حالت بهترین پاسخ «خدا»ست. یعنی جدای از مسائل جنسی علت به وجود آمدن یک نوزاد را به‌درستی، خدا معرفی کنیم و این را در ذهن بچه تبدیل به ملکه کنیم. «خاله و عمو از خدا خواسته‌اند به آن‌ها بچه بدهد. خدا هم یک بچه در شکم خاله گذاشته است که هرروز بزرگ‌تر می‌شود. یک روز هم که تاریخ آن را خانم دکتر تعیین می‌کند، خاله به بیمارستان می‌آورد و بچه‌اش به دنیا می‌آید»

جملات دیگری مثل‌اینکه «همه آدم‌هایی که در این دنیا هستند به دعوت خدا به دنیا آمده‌اند» «خدا خواسته که من مامان تو بشوم و بابا، بابای تو باشد» اطلاعات کلی خوبی هستند و اتفاقاً این کلی‌گویی‌ها بهترین پاسخ به این دست سؤالات کودکان  در سن پایین است. چون هرچقدر وارد جزئیات بشویم کودکان حساس‌تر و سؤالات آن‌ها هم ریزتر و جزئی‌تر خواهد شد.

 

چرا من بچه ندارم؟

سؤال دیگری که ممکن است بعد از این‌ها برای کودک پیش بیاید این است که «خب چرا من بچه ندارم؟ من هم از خدا خواستم به من بچه بدهد پس چرا نمی‌دهد؟»

اینجا لازم است که لزوم زوجیت برای بچه‌دار شدن مطرح بشود اما به زبان کودکانه: «هر بچه‌ای هم پدر می‌خواهد هم مادر. ببین تو پدر و مادر داری. دخترعمویت هم پدر و مادر دارد. وقتی در خانه‌ای یک مامان و بابا باشد آن‌وقت خدا قبول می‌کند که به آن‌ها بچه بدهد.»

خط قرمز داشته باشید

وقتی کودک شروع به پرسیدن سؤالاتی از این‌ دست که «من از کجا آمده‌ام؟» یا «بچه چه طور وارد شکم مادرش شده است؟» می‌کند چند نکته هست که باید به‌عنوان خط قرمز در نظر بگیریم و مراقب باشیم که مرتکب آن‌ها نشویم.

برچسب نزنید: این سؤالات از سن سه‌سالگی به بعد کاملاً طبیعی است و والدین نباید تصور کنند که کودک در حال‌ پرسیدن سؤالی بی‌ادبانه است. اگر طبیعی است که کودک در سنی مشخص شروع به راه افتادن کند یا غذا بخورد؛ پرسیدن سؤالاتی درباره اینکه از کجا آمده هم کاملاً طبیعی است. پس نگوییم: «خجالت بکش این حرف‌ها چیه؟»، «از کی شنیدی؟ کسی چیزی بهت گفته؟»، «پرسیدن این سؤال برای تو زود است دیگر تکرارش نکن!»

بچه‌ها معمولاً در این مواقع از ادامه سؤال و جواب با والدین خودداری می‌کنند اما به این معنی نیست که این سؤال را فراموش کرده‌اند. بالاخره یک روز پاسخ این سؤال را احتمالاً از منبعی نامناسب پیدا خواهند کرد.

اطلاعات بیش‌ازحد ندهید: همه والدین می‌دانند که هر غذایی برای کودک مناسب یک سن خاص است. دادن اطلاعات کامل از روند به وجود آمدن و تولد یک نوزاد به کودک مثل این است که کله‌پاچه را در سه‌ماهگی به او بدهیم! همین‌قدر خطرناک و همین‌قدر مضر!

دروغ نگویید: موقع پرسیدن سؤالات جنسی، والدینی که آمادگی‌اش را نداشته باشند معمولاً یکه می‌خورند. بعد ممکن است اولین جوابی که به ذهنشان می‌آید را بگویند: «بابا بچه را از خانم دکتر خریده» یا «مامان سیب خورده، سیب توی دلش به بچه تبدیل‌شده». این‌ها دروغ است و بچه در سن بالاتر وقتی دروغ بودن آن را بفهمد اعتمادش به والدین از دست خواهد رفت.

فارس