۰۲ دی ۱۳۹۷ - ۲۳:۳۰

قصه فرار بانویی که اسیر آل‌سعود بود

کتاب «راهی برای رفتن» قصه بکری است درباره بتول خورشاهی؛ بانویی که در دوران دفاع مقدس در نقش امدادگر فعال بود و زمانی که در سال ۶۶ به خانه خدا تشرف می‌یابد اسیر آل سعود می‌گردد و به صورت معجزه‌آسایی فرار می‌کند.
کد خبر : ۴۴۵۳۰۰
«راهی برای رفتن» قصه بتول خورشاهی پرستاری است که با طاغوت مبارزه می‌کند و بعد از شهادت برادرش راهی جبهه‌های نبرد می‌شود. این پرستار که در نقش امدادگر به منطقه جنگی می‌رود و در عملیات خیبر در جزیره مجنون شرکت می‌کند، در سال ۱۳۶۶ به حج مشرف می‌شود و در مراسم برائت از مشرکین توسط آل‌سعود اسیر می‌شود. از جذاب‌ترین بخش‌های این کتاب اسیر شدن بانوی قصه، توسط آل‌سعود و نحوه فرار کردن اوست که قطعاً برای مخاطبان جذاب و خواندنی است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «خانمی تقریباً هیکلی نیز همراه ما بود که پشت سر من ایستاده بود و نیرو‌های آل سعود می‌توانستند به‌راحتی او را ببینند. شرطه‌ها با اسلحه به سوی ما نشانه گرفتند. تا خواستیم بازگردیم، به سمت ما شلیک کردند. گلوله‌ای به خانم همراه ما اصابت کرد. گلوله‌هایشان طوری بود که وقتی به بدن کسی می‌خورد، داخل بدن منفجر می‌شد، مثل گلوله‌های معمولی نبود. گلوله درون بدن زن منفجر و شکمش دریده شد. روده‌هایش بیرون ریخت!... سر برگرداندم، یکی از ایرانیان مُحرم بود که مدام فریاد می‌زد: «داخل هیچ خانه‌ای نرین... داخل هیچ خانه‌ای نرین.» تازه فهمیدم آل سعود پنجره خانه‌ها و در‌های حیاط‌ها را باز گذاشته بود تا حین فرار به منازل پناه ببریم و همان جا ماجرای زندگی‌مان تمام شود.»