۱۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۰

بیانیه خوانی سیاسی با ژست سینمایی در دفاع از زنان / نگاهی به تصویر کنونی زن در سینما ایران

بیانیه خوانی سیاسی با ژست سینمایی در دفاع از زنان / نگاهی به تصویر کنونی زن در سینما ایران
اگر در مورد گرایش های فمینیستی بخواهیم به فیلسازی اشاره کنیم تهمینه میلانی از کارگردان هایی است که در دهه هفتاد با ساخت «دو زن» و در ادامه مسیرش در دهه هشتاد با ساخت فیلم های «واکنش پنجم»، «زن زیادی»، «یکی از ما دو نفر» و «ملی و راه های نرفته» که تازگی اکران بوده به دنبال حق خواهی و گرفتن حق پایمال شده زنان است و معمولا با افراط در شخصیت پردازی هایش در ارائه تصویر واقعی زنان چندان موفق نمی شود.
کد خبر : ۴۰۶۲۲۱

صراط: اگر در مورد گرایش های فمینیستی بخواهیم به فیلسازی اشاره کنیم تهمینه میلانی از کارگردان هایی است که در دهه هفتاد با ساخت «دو زن» و در ادامه مسیرش در دهه هشتاد با ساخت فیلم های «واکنش پنجم»، «زن زیادی»، «یکی از ما دو نفر» و «ملی و راه های نرفته» که تازگی اکران بوده به دنبال حق خواهی و گرفتن حق پایمال شده زنان است و معمولا با افراط در شخصیت پردازی هایش در ارائه تصویر واقعی زنان چندان موفق نمی شود.

به گزارش تبیان معمولا هر زمان اثری با شعار دفاع از زنان وارد میدان شده نتیجه ای معکوس داشته و بیشتر از اینکه روایتی واقعی و ملموس داشته باشد یا گرفتار احساس ترحم و شعارزدگی نسبت به زن شده و یا آنقدر در دفاعش افراط کرده که اثر عکس گذاشته. با این وجود فیلم های موفقی هم بودند که روایت زنانه شان موفق به نمایش در آمده است.

مرور سینمای ایران و شخصیت های زنی که تا به امروز در سینما نمایش داده شده به ویژه در سال های اخیر تصاویر متقاوتی را یادآوری می کند که برخلاف آثار قدیمی شخصیت هایی پیچیده، کنش مند و متفاوت از زنان ارائه می دهد. نمونه هایی که معمولا بازیگرانی مطرح داشته:  لیلا حاتمی با فیلم های «لیلا»، «من» و «رگ خواب»/ ترانه علیدوستی با فیلم های «پذیرایی ساده»، «آسمان زرد کم عمق» / فاطمه معتمد آریا در فیلم های «گیلانه» و «اینجا بدون من» و.... .

چه میزان از شخصیت های زن تصویری واقعی داشتند؟
اینکه حضور بازیگران زن در موقعیت های زنانه با نقش آفرینی در شخصیت های مختلف چه قدر در سینمای ایران واقعی بوده است در طی دوره های مختلف متفاوت است. در مرور آثار سینمایی بعد از انقلاب آنچه در دهه 60 مخصوصا در سال های ابتدایی آن از زنان دیدیم به جهت تازگی شاید همان زمان تصویر واقعی گروهی از زنان تلقی می شد. شخصیت های زنی که در فیلم های قالب آن زمان یعنی آثار دفاع مقدس نقش مادر و همسران شهدا را داشتند و با موقعیت جامعه همخوانی داشت. این همخوانی نزدیک با جامعه حتی اگر کوتاه بود در زمان خودش اما واقعیت داشت حتی اگر به مرور تکراری شد.

با شروع دهه هفتاد شخصیت های تعریف شده برای زنان تنوع بیشتری پیدا کرد و فیلم های سینمایی با دور شدن از نمایش رایج شخصیت های زن سراغ موقعیت های جدیدی درباره زنان رفتند. تصاویری که هرچند به مرور افراطی و شعاری شد اما شروعش تصویری واقعی از بخشی از زنان جامعه بود که تا آنموقع در سینما خبری از آن ها نبود.

سال 68 علی حاتمی با ساخت فیلم «مادر» توانست تصویر قابل باوری از یک مادر ارائه دهد که همچنان مورد توجه است. نمونه دیگرش «لیلا»ی داریوش مهرجویی در سال 75 است. با وجود اینکه داستان در مورد زنی است که بچه دار نمی شود اما تصویر تکراری نیست؛ در واقع لیلا کلیشه را بازتولید نمی کند. و یا «به همین سادگی» میرکریمی، او سال 86 سراغ داستان زنی خانه دار می رود و با وجود نمونه های مشابه نمایش داده شده از زنان خانه دار در سال های قبل، تصویری ارائه می دهد که غیر قابل باور نیست. در واقع «به همین سادگی» یک زن خانه دار را که جایگاه اجتماعی خاصی برایش تعریف نشده در قالب یک قهرمان معرفی می کند.

اما در سال های اخیر یکی از اتفاقات خوب سینمای ایران در نمایش تصویر واقعی از زنان در حوزه فیلم های دفاع مقدس اتفاق افتاده است. «بوسیدن روی ماه» به کارگردانی همایون اسعدیان، «شیار 143» ساخته نرگس آبیار و «ویلایی ها» به کارگردانی منیر قیدی از نمونه های موفق این دوره است.


چه میزان از شخصیت های زن تصویری کلیشه ای داشتند؟
با نزدیک شدن به اواخر دهه شصت و رسیدن به دهه هفتاد همان تصویرهای واقعی و البته کم تاثیر از زنان به مرور آنقدر تکرار شد که خیلی زود شکل کلیشه ای به خود گرفت و باعث شد تصویری که از زنان در فیلم های سینمایی می بینیم محدود به چند نقش فرعی و کمرنگ باشد. زنانی در حاشیه که معمولا عدم حضورشان خللی در سیر داستان ایجاد نمی کرد. زنانی که بیشتر در نقش حامی و پشتیبان مردان بودند.

اواخر دهه هفتاد نمایش شخصیت های تکراری از زنان کم کم شروع شد. از تعداد زنان خانه دار کم و بر تعداد زنان شاغل افزوده شد. شخصیت هایی که بیشتر با سوژه های تلخ اجتماعی سروکار داشتند در صدر قرار گرفتند. در این سال ها فیلم هایی با موضوع خشونت علیه زنان، بهانه ای برای تکرار زنانی در موقعیت ها مشابه شد تا هر آنچه از تصویر زن می بینیم تلخی و سیاهی باشد. این روند ادامه داشت و در دهه هشتاد ادامه پیدا کرد. خیانت بارها در آثار مختلف تکرار شد و هربار با کمی تغییر، زنانِ داستان در نقش زنی که مورد خیانت قرار گرفته یا همسر دوم حاضر شدند.

اواخر دهه هشتاد این از این تصویر نخ نما نشده کاسته شد و با شروع دهه نود به مرور با اضافه شدن کارگردان های زن در عرصه فیلمسازی با شخصیت هایی تازه ای از زنان مواجه شدیم. اما به دلیل تولید بالای فیلم های مشابه در سال های ابتدایی این دهه با شخصیت هایی از زنان طرف هستیم که در عین کلیشه بودن معمولا کاراکترهایی بی هویت هستند.

از طرفی یکی دیگر از دلایلی که شخصیت های زن را سمت کلیشه شدن می برد نگاه فیلم ساز است؛ اگر فیلم ساز نگاه عمیق نداشته باشد و سوار بر موج های پیش آمده حرکت کند تنها تصاویری را بازنمایی می کند که در جای دیگر دیده و درگیر کلیشه هایی می شود که ذهن اش ساخته. از میان کارگردان هایی که به سمت موضوعات زنانه رفتند کارهای رخشان بنی اعتماد با وجود اینکه از زنان صحبت می کند اما معمولا شخصیت های واقعی و دور از کلیشه هستند. برخلاف تهمینه میلانی که نگاه حق خواهی در آثارش از همان ابتدا با شعار و بیانیه همراه است.

چه میزان از شخصیت های زن، تصویری فمینیستی و شعاری داشتند؟
برای تعریف سینمای شعاری یا فمینیستی نگاه های متفاوتی وجود دارد. در مورد آثاری که وجه شعاری آن ها غالب بر اصل داستان بوده شاید بتوان نمونه های بیشتری پیدا کرد اما در مورد آثاری که با نگاه فمینیستی ساخته شدند اینطور نیست. در واقع در مرور آثار سینمایی نمی توان از هیچ دوره ای به عنوان دوره تسلط فیلم های فمینستی یاد کرد اگرچه ممکن است اثر یا آثاری رگه هایی از این نگاه داشته باشند.

اگر در مورد گرایش های فمینیستی بخواهیم به فیلسازی اشاره کنیم تهمینه میلانی از کارگردان هایی است که در دهه هفتاد با ساخت «دو زن» و در ادامه مسیرش در دهه هشتاد با ساخت فیلم های «واکنش پنجم»، «زن زیادی»، «یکی از ما دو نفر» و «ملی و راه های نرفته» که تازگی اکران بوده به دنبال حق خواهی و گرفتن حق پایمال شده زنان است و معمولا با افراط در شخصیت پردازی هایش در ارائه تصویر واقعی زنان چندان موفق نمی شود.

اینکه میان تصویر واقعی و کلیشه ای از زنان چه نسبتی وجود دارد نمی شود خیلی دقیق نظر داد. اما آنچه مسلم است پررنگ کردن بعضی سوژه ها و غفلت از تعدادی دیگر است. نکته قابل توجه اینکه بیشتر این آثار تولید شده چه با نگاه کاملا زنانه و چه زمانی که اشاره ای از یک داستان بودند هرچند موفق اما برخلاف انتظاری که از زنانه بودن یک اثر و شخصیت می رود در مضمون فضایی تلخ و نا امید داشتند. (منظور از زنانه بودن درگیر احساسات بی اساس و دور از منطق شدن نیست.)

در کنار نمایش واقعیت ها و آسیب های اجتماعی تلخ، سمت روشن و امیدواری هم وجود دارد. در واقع آنچه در شعار از زنان گفته می شود در تصویر چندان نمایان نیست. سینمای ایران هنوز جای خالی زیادی برای نمایش مهربانی های مادرانه، ، احساسات زنانه، عاشقانه های همسرانه و لطافت های دخترانه دارد.