۲۵ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۴

داشته های مظلوم و خواسته های مسموم

اگر خواسته های تحمیلی و غیر قابل اجرا، بر سر زبان مسئولین بیافتد، این نه تنها کام مردم را شیرین نمی کند، بلکه مسموم تر از کمبودها و نانداشته ها ، دست توانمند نظام را در انظار مردمی و افکار عمومی، زیر ساتور ناکارامدی می برد.
کد خبر : ۳۹۳۵۵۸
صراط: متن یادداشت امین رضا رستمیان با عنوان "داشته های مظلوم و خواسته های مسموم" به شرح ذیل می باشد:

دو ابزار پیش روی هر کشور برای به زانو در اوردن دشمن، بازی با داشته ها و خواسته های طرف مقابل است.

منظور از داشته ها در این نوشتار چیزی فراتر از مفهوم دستاورد و شامل هرگونه توانمندی اعم از نیروی انسانی ، منابع مالی، توانایی اقتصادی، علمی و یا دارایی های طبیعی مانند منابع زیر زمینی و ... می شود .

اولویت اول در کشور حفظ داشته ها  و در صورت امکان ارتقای کمی و کیفی آنهاست. این داشته ها بنا به ضرورت و نیازمندی کشور به آنها، اولویت بندی و درجه بندی می گردند و دشمنان درصددند در گام نخست کشور مورد نظر خود را از داشته های اولویت دار محروم نمایند. 

کشور عزیز ایران نیز طبعا دارای داشته های مادی و معنوی مهم و باارزشی است که دور از چشم دستیازی دشمنان نمانده و از 13 آبان 1358 که دست آهنی و متجاوز آمریکا به عنوان ابر دشمن ایران، برای محدود سازی، کاهش و نابودی داشته های کشورمان، از آستین در آمده به آستینش برنگشته است.

اگرچه محدودسازی داشته های ایران در طول خصومت بیش از 4 دهه آمریکا ، ملت عزیز را با مشکلاتی مواجه ساخت اما هیچگاه نتوانست زانوی قدرتمند کشورمان را به زمین برساند. 

آنروز که ریگان، پریزیدنت بازیگر آمریکا باطراحی سناریوهای سینمایی گونه خود، برای به زانو دراودرن دشمن اصلیش (شوروی)،طراحی سیاست جنگ ستاره گان را درپیش گرفت با آگاهی تمام به عدم امکان اجرایی طرح، حمله به داشته های شوروری را هدف قرار داد به خوبی می دانست کشاندن جنگ به فضا نه ممکن است و نه سبب صفر شدن احتمال درگیری قدرتها می شود. او فقط می خواست با اینکار دشمن را به وادی رقابت تسلیحاتی بکشاند.

اگرچه شوروی با گرفتار شدن در این دام رقیب،روز به روز داشته های ملی اش را کمتر کرد و امریکا توانست با فشارهای این چنینی تاحدودی راه نفس کشیدن بر مردم شوروی را تنگ و اندام عریض و طویل جغرافیایی اش را با مشکلاتی مواجه سازد اما نتوانست این کشور را از پای در اورد.

 آری نداشتن داشته ها، در کنار عرق ملی یا غیرت دینی، اگرچه شاید بتواند جراحتی بر پیکره کشور مقابل بگذارد اما نخواهد توانست او را از پای در آورد،همانگونه که در جنگ جهانی دوم ژاپن ثابت کرد در کنار عرق ملی، با 16 ساعت کار و دریافت فقط 8 ساعت دستمزد، می‌توان از حداقل داشته ها به حداکثرها رسید.

کشورهایی بعد از جنگ جهانی دوم در نهایت ضعف داشته ، با اکتفا به پوره سیب زمینی در تغذیه و مشارکت خانگی خانواده ها در اهدای طلا و جواهرات به حکومت برای بهبودی اقتصاد مملکت، گواه بر این ادعایند.

 برخی از افتخارات ابرمعجزه توام شدن عرق ملی با غیرت دینی در برش هایی از تاریخ مردم مسلمان ایران، برای همیشه در تارک تاریخ می درخشد.نه آنزمانی که فتنه پیر و متجاوز انگلیس دست در دست طاعون و وبا، از سال 1296 تا1298 به جنگ با میهنمان آمد و با کشتار حدود 10میلیونی و قتل عام بیش از 40 درصد کشور، روی مغول را سفید و هولوکاست ایرانی آفرید را فراموش کرده ایم که در داشتن حداقل داشته ها، مانند گندم و دارو به چیزی نزدیک به صفر رسیده بود و نه جنگ 8 ساله تحمیلی و تحریم های رنگارنگ  را از یاد برده ایم ،که با گرفتن بیش از 213000 شهید، به جنگ با داشته های انسانی و اقتصادی ایران آمد و هنوز 267 روز از انقلاب اسلامی ایران و تولد نظام مقدس جمهوری اسلامی نگذشته بود دست جنایتکاری از آستین آمریکا علیه ایران در امد از ان زمان تاکنون، هر روز با یک شیوه و ترفند ایران اسلامی را آماج اهداف شوم و پلیدش می کند.

توام شدن عرق ملی با غیرت دینی در اوج کمبود داشته ها همانگونه که در هولوکاست ایرانی ، زانوی دلیرمردان نهضت جنگل را نتوانست با خاک آشنا سازد، در دوران جنگ تحمیلی نیز با اهدای تخم مرغ خانگی پیزنی (تمام دارایی خود)،در اوج نداشته ها غیرتمندان دلیرمان را نتوانست به زانو در آورد.

در زمانی که برخی از شهرهای ایران، چنان در زمان هولوکاست ایرانی به درد نداشته ها مبتلا بودند که بنابر گزارشات مضبوط، دعوای بین سگان و کودکان بر سر جسد یا بدست آوردن زباله در خیابان ها عجیب نبود اما جنگلیان هیچ گاه تسلیم نشدند.

آری دیروز وقتی ریگان نتوانست با حمله به داشته های شوروی و کاهش نزدیک به صفر داشته هایش ، او را از پای درآورد، رسما هدف قرار دادن خواسته های مردم شوروی را در دستور کار خود قرار داد و پای رسانه هایی را به میدان جنگ باز نمود تا مدام به مقایسه زندگی مردم شوروی با بلوک غرب بپردازند و با تغییر ذائقه مردم شوروی، خواسته هایی را مطرح و با اینکار خود دست کمونیست را زیر تیغ ناکارامدی ببرد.

بگونه ای که تحلیلگران تاریخی یکی از دلایل فروپاشی شوروی را تعداد نابرابر الفاظ ردو بدل شده در رسانه های امریکا علیه حکومت شوروی می خوانند.

اینجا بود که وعده های مسموم رادیو ها و کانال های آمریکایی در دل کشورهای جماهیر شوروی ،دست به  مقایسه زندگی مردم شوروی با غرب می زد و راه را برای باز شدن سیاستمداران طرفدار غرب، در عرصه تصمیم سازی بهتر،هموار می کرد و عملا ناکارامدی شوروی از اداره حکومت بهینه را تلقین می نمود.

القای ناامیدی به حکومت داخل و چشم دوختن به آمریکا و روش های تقلیدی در ورود ساندویچ مک دونالد آمریکایی به شوروی کاملا مشهود است که باصف های چند کیلومتری برای خوردن یک ساندویچ آمریکایی لکه ننگ پاک نشدنی را بر پیشانی تاریخ سیاسی شوروی زمان گذاشت.

آری، اگر خواسته ها برگرفته از نیاز واقعی سطح مردم باشد، همت به براورده شدنش آنهم در قالب اتکا به اقتصاد مقاومتی و توانمندی داخلی بسیار تحسین بر انگیز است.

اما اگر خواسته های تحمیلی و غیر قابل اجرا، بر سر زبان مسیولین بیافتد، این نه تنها کام مردم را شیرین نمی کند، بلکه مسموم تر از کمبودها و نانداشته ها ، دست توانمند نظام را در انظار مردمی و افکار عمومی، زیر ساتور ناکارامدی می برد و نتیجه را به غلط، به سمت تلقین ناتوانی نظام سوق می دهد.

دولتمردان کاش بجای پرداختن به برخی از وعده های توخالی،نیم نگاهی به سند بیست ساله می انداختند تا بدانند تاکید بر برخی وعده های پوچ و بی ثمر مانند پاسداشت روز جهانی کوروش و ... نیازی از مردم را حل نمی کند و هدفی از هدفهای مندرج در سند را در 8 سال باقیمانده براورده نمی کند.این وعده های تبلیغاتی در حکم خواسته های مسمومی هستند که ضررشان از نبودشان بیشتر خواهد بود.

تنها راه مبارزه با این درد رایج در مسولین، مطالبه گر شدن مردم است که نسبت به وعده های مسولین، مطالبه گر باشند و آنان را از زنگ انشاء و شعار ، به وادی پاسخگویی و زنگ حساب و عمل بکشنانند.

یادمان باشد که سناریوی نوشته شده ریگان ،پریزیدنت آکتور آمریکا، قسمت پایانی ندارد و امروز کسانی دیگر نقش این بازیگر سینمایی را علیه ایران اجرا می کنند.


منبع: تسنیم