طیف سیاسی اصلاحطلبان، انتخابات پُرچالشی را برای مجلس شورای اسلامی در پیش رو دارد. انتخاباتی که معلوم نیست نتیجه حرکت سیاسی اصلاحطلبان در آن چگونه باشد و مردم تا چه اندازه در سپردن صندلیهای مجلس شورای اسلامی به آنان، اعتماد کنند.
طیف اصلاحطلبان تحقیقاً پس از خودزنی سیاسی دستهجمعی که در سال ۸۸ و با ایفای نقش فعال در جریان فتنه صورت داد دیگر امید چندانی به حیات سیاسی خود لااقل در یک دوره چند ساله ندارد و لذا تنفس مصنوعی را تنها چاره پیش روی خود تا دوره نوزایی مجدد میداند.
تنفسی مصنوعی که برخورداری از چند کرسی مجلس حداقل لازمه آن خواهد بود.
وقتی تنفس مصنوعی کلید خورد
آغاز ماجرای تنفس مصنوعی دادن به جان نحیف شده اصلاحات را باید در پرونده "شرط گذاری سیدمحمد خاتمی"! جستجو کرد.
او بود که در دیماه سال گذشته و در دیدار با جمعی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس دو شرط را برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم بیان کرد. نخست آزادی زندانیان سیاسی و دوم فراهم شدن زمینه برگزاری انتخابات سالم و آزاد!.
در واقع خاتمی برای بازگشت شروطی را مطرح کرد که روی دیگر آنها دادن تنفس مصنوعی به اصلاحطلبان و جریان فتنه بود. خاتمی گویا از یاد برده بود کسی در حال طرح این شروط است که در جریان فتنه، رسانههای دوم خردادی از او خبری را به تیتر اول تبدیل کردند که معترضان خیابانی را همچنان به "مقاومت"!!! فرا میخواند.
شرط گذاری خاتمی واکنشهای متفاوتی را در پی داشت. این عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت خاتمی بود که تأکید داشت خاتمی به هیچ وجه برای نظام شرط گذاری نکرده است.
او با بیان اینکه شرایط برگزاری انتخابات مشخص است، در همین رابطه گفته بود: انتخابات خود به خود شرایطی دارد؛ چه اصلاحطلبان بگویند و چه نگویند برای انتخابات شرایطی در نظر گرفته شده است.
و اما از اظهار نظر خاتمی و واکنشهای صریح خطاب به آن نزدیک به ۹ ماه گذشت.
فضای سیاسی کشور هم اکنون و قریب به ۴ مانده به موعد برگزاری انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی، اکسیژن ویژهای را تنفس میکند. در این فضای ویژه اما فعالیتهای انتخاباتی اصلاحطلبان رنگ و بوی خاصی دارد.
نه بازتعریف، نه برائت، فقط حضور در انتخابات
آنها از یک سو در نزد مردم با پرونده فتنه ۸۸ مواجهاند و از سوی دیگر به بازتعریف طیفی و مقوله برائت از چهرههای اصلاح طلب مؤثر در فتنه نیز هیچ اعتقادی ندارند.
باید گفت اصلاح طلبان هنوز و با این همه تغییر در پرونده سیاسی خود همچنان سوداهای گذشته خود را در سر میپرورانند.
این محمدرضا خاتمی، متخصص نفرولوژی! و نایب رئیس مجلس ششم بود که چندی قبل در حاشیه یک مراسم ختم در جمع خبرنگاران اظهار نظر جالبی را پیرامون حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس مطرح کرده بود.
خاتمی در این مراسم ختم تأکید کرده بود که اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نخواهند کرد!.
او در اظهار نظر دیگری نیز در گفتوگو با یکی از رسانهها از این گفته بود که هیچ اصلاحطلبی بدون اجازه برادرش! (سیدمحمد) حق حضور در انتخابات را ندارد.
البته این تمام تحرک جبهه اصلاح طلبان نیست. در واقع اصلاحطلبان با رعایت سیاستی نانوشته، همیشه برخی چهرههای خود را به صورت مهرههای سفید و خاکستری نگه میدارند.
نگاهی به برخی نیروهای آنان در اقلیت مجلس و یا در جاهایی مثل شوراهای شهر مؤید همین مدعاست.
باید اذعان داشت که برخی از آنان که به عنوان کاندیداهای انتخاباتی اصلاحطلبان برای مجلس نهم آنها را میشناسیم و یا خواهیم شناخت، از ایفای نقش قهرمان اصلی! در فتنه ۸۸ و فرآیندهای قبل و بعد آن خودداری کرده و بازی در حاشیه را ترجیح دادهاند.
این بازی در حاشیه، چهرههایی از نیروهای سیاسی اصلاحطلب را در حوزههای انتخابیه سرتاسر کشور با برند "استاندارد" نگه داشته است که میتوانند بدون محدودیت در رقابتهای انتخاباتی شرکت کرده و در رنک رأیآوری شرکت کنند.
اما این مهرههای سفید و بازیکنان همیشه زمین اصلاحات، با تمام جوانب احتیاطی که نگه داشتهاند هماکنون در فضایی قرار گرفتهاند که آسیبهای عملکرد بد اصلاحطلبان در جریان فتنه دامان آنها را نیز گرفته است.
به سخن دیگر اینکه، آنان مجبورند در فضای مانور فرضی خود، معادلات جدیدی از همان دست که به آن اشاره شد را نیز اضافه کنند و بازی جدید برای آنها شرایط جدیدی خواهد داشت که مجبورند برای رعایت قوانین آن راهبردهای ویژهتری را به منصه اجرا دربیاورند.
راهبرد نخست: من همانم!
اصلاحطلبان سفید و خاکستری برای حضور در رقابتهای انتخاباتی بر گذشتههای دور تأکید زیادی خواهند داشت. آنان طی قریب به ۱۶ سال حاکمیت کارگزاران و اصلاحات در اکثر مناصب مدیریتی و اجرایی حضور داشتهاند و بیان خاطرات بعضاً خوب آن سالها برای مخاطبان انتخاباتی یک راهبرد اصلی برای اصلاح طلبان خواهد بود.
در همین زمینه و به طور خاص، بیان خدماتی که احتمالاً این افراد در دورانهایی مثل استانداری، نمایندگی مجلس، وزارت، معاونتهای استانداری و ... داشتهاند یک اتفاق حتمی است.
راهبرد دوم: پوپولیسم، راه همیشگی!
اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات آتی مجلس، به مقوله "پوپولیسم" نظر ویژهای از هم اکنون افکندهاند. آنها با به راهاندازی کمپینها، روایتهای احساسی از دوران بر مسند بودن خود و برگزاری همایشهایی با حضور جوانان و نوجوانان رأی اولی؛ کارهای پوپولیستی را به صورت ویژه دنبال خواهند کرد.
در واقع نگاهی به تبلیغات تیم اصلاحات در دورانهایی همچون انتخابات ریاستجمهوری در سالهای ۸۴ و ۸۸ و سایر دورهها میتوان پر رنگی مقولهای به نام "پوپولیسم" را به روشنی در پرونده آنان دید.
(مهمترین) راهبرد سوم: سواری گرفتن از ضعفهای دولت
اخبار موجود حکایت از آن دارد که اصلاحطلبان برای زورآزمایی در رقابتهای انتخاباتی؛ ضعفهای دولت محمود احمدی نژاد را به صورت ویژهای نشانه رفتهاند. ضعفهایی که همه از آن باخبرند بهترین محمل در پازل راهبردی اصلاح طلبان خواهد بود تا بتوانند ضمن پنهان سازی خود در ورای آن، از همافزایی نارضایتیهای ضمنی در قبال این ضعفها به نفع خود استفاده کنند.
این مقوله یکی از مهمترین کانالهایی خواهد بود که اصلاحطلبان در حوزههای انتخابیه مجلس در سراسر کشور و برای رسیدن به کرسیهای مجلس به آن چشم دوخته و از هم اکنون به آن امید بستهاند.
راهبرد چهارم: تئوری بادکش ماهیها
بادکش ماهیها، ماهیهایی هستند که به بدن ماهیهای بزرگتر میچسبند و بدون زحمت شنا کردن و یا تلاش برای تهیه غذا، به همراه آن ماهیهای بزرگتر به هر سو میروند و از ته مانده غذای آنان نیز تناول میکنند.
اصلاحطلبان در رقابتهای انتخاباتی مجلس نهم از چهرههای مقبول و مذهبی در حوزههای انتخاباتی، شخصیتهایی همچون آقای هاشمی رفسنجانی و سوابق جنگ و خدمت برخی کاندیداهای خود استفاده اکمل را خواهند برد.
باید دانست که شرایط ویژهای که انتخابات پیش رو به واسطه حمایت قاطبه اصلاحطلبان از فتنه در مقابل آنان قرار داده شرایطی است که کاندیداهای اصلاحطلب را وا میدارد تا بیشترین استفاده را حتی از امکانات و ظرفیتهای محدود طیف سیاسی خود داشته باشند.
راهبرد پنجم: خدمت از ماست
در طول دوران عمر دولت رئیس جمهور احمدی نژاد، چهرههای اصلاحطلب در استانهای مختلف کشور، بعضا از سمتهایی برخوردار بودهاند. شهرداری، عضویت در شورای شهر و نمایندگی مجلس عمدهترین سمتهایی بودهاند که برخی اصلاحطلبان در شهرهای مختلف، طی این ۶ سال از آنها متمتع بودهاند.
آنها در تمام ۶ سال اخیر به فعالیتهایی مشغول بودهاند که بسیاری از آنها شاید خدمت محسوب شود. در رقابتهای انتخابات مجلس نهم، این کارنامه به صورت جدی دستگیر اصلاحطلبان خواهد شد و آنها نیز به خوبی به این حقیقت واقفند. آنچه که در این رابطه باید به آن توجه داشت، غلوّ و بزرگنمایی در قبال کارهای انجام شده است که بخشی زیادی از جبهه اصلاحات حتما برای مانور در افکار عمومی به آن دست خواهد یازید.
این در حالیستکه باید در نظر داشت عمده این خدمات مدیون سیاستهای دولتهای نهم و دهم در زمینه ضرورت خدمتگزاری به مردم و ارائه اعتبارات و همکاریهای قانونی لازم در این زمینه بوده است.
و راهبرد ششم: این رسانههای اصلاحطلب
اصلاحطلبان بیشترین حجم رسانههای مکتوب ملی و محلی کشور را به خود اختصاص دادهاند. این ظرفیت مهم برای انتخابات مجلس نهم حتما در اختیار اصلاحطلبان خواهد بود.
آنان میدانند که مانور رسانهای بر روی ضعفهای دولت و طرح بیشتر کاندیداهای اصلاحات در پایتخت و مراکز استانها، سببساز نسبتاً خوبی برای امید بیشتر آنها به رسیدن به کرسیهای مجلس است.
طیف اصلاحطلبان تحقیقاً پس از خودزنی سیاسی دستهجمعی که در سال ۸۸ و با ایفای نقش فعال در جریان فتنه صورت داد دیگر امید چندانی به حیات سیاسی خود لااقل در یک دوره چند ساله ندارد و لذا تنفس مصنوعی را تنها چاره پیش روی خود تا دوره نوزایی مجدد میداند.
تنفسی مصنوعی که برخورداری از چند کرسی مجلس حداقل لازمه آن خواهد بود.
وقتی تنفس مصنوعی کلید خورد
آغاز ماجرای تنفس مصنوعی دادن به جان نحیف شده اصلاحات را باید در پرونده "شرط گذاری سیدمحمد خاتمی"! جستجو کرد.
او بود که در دیماه سال گذشته و در دیدار با جمعی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس دو شرط را برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم بیان کرد. نخست آزادی زندانیان سیاسی و دوم فراهم شدن زمینه برگزاری انتخابات سالم و آزاد!.
در واقع خاتمی برای بازگشت شروطی را مطرح کرد که روی دیگر آنها دادن تنفس مصنوعی به اصلاحطلبان و جریان فتنه بود. خاتمی گویا از یاد برده بود کسی در حال طرح این شروط است که در جریان فتنه، رسانههای دوم خردادی از او خبری را به تیتر اول تبدیل کردند که معترضان خیابانی را همچنان به "مقاومت"!!! فرا میخواند.
شرط گذاری خاتمی واکنشهای متفاوتی را در پی داشت. این عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت خاتمی بود که تأکید داشت خاتمی به هیچ وجه برای نظام شرط گذاری نکرده است.
او با بیان اینکه شرایط برگزاری انتخابات مشخص است، در همین رابطه گفته بود: انتخابات خود به خود شرایطی دارد؛ چه اصلاحطلبان بگویند و چه نگویند برای انتخابات شرایطی در نظر گرفته شده است.
و اما از اظهار نظر خاتمی و واکنشهای صریح خطاب به آن نزدیک به ۹ ماه گذشت.
فضای سیاسی کشور هم اکنون و قریب به ۴ مانده به موعد برگزاری انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی، اکسیژن ویژهای را تنفس میکند. در این فضای ویژه اما فعالیتهای انتخاباتی اصلاحطلبان رنگ و بوی خاصی دارد.
نه بازتعریف، نه برائت، فقط حضور در انتخابات
آنها از یک سو در نزد مردم با پرونده فتنه ۸۸ مواجهاند و از سوی دیگر به بازتعریف طیفی و مقوله برائت از چهرههای اصلاح طلب مؤثر در فتنه نیز هیچ اعتقادی ندارند.
باید گفت اصلاح طلبان هنوز و با این همه تغییر در پرونده سیاسی خود همچنان سوداهای گذشته خود را در سر میپرورانند.
این محمدرضا خاتمی، متخصص نفرولوژی! و نایب رئیس مجلس ششم بود که چندی قبل در حاشیه یک مراسم ختم در جمع خبرنگاران اظهار نظر جالبی را پیرامون حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس مطرح کرده بود.
خاتمی در این مراسم ختم تأکید کرده بود که اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نخواهند کرد!.
او در اظهار نظر دیگری نیز در گفتوگو با یکی از رسانهها از این گفته بود که هیچ اصلاحطلبی بدون اجازه برادرش! (سیدمحمد) حق حضور در انتخابات را ندارد.
البته این تمام تحرک جبهه اصلاح طلبان نیست. در واقع اصلاحطلبان با رعایت سیاستی نانوشته، همیشه برخی چهرههای خود را به صورت مهرههای سفید و خاکستری نگه میدارند.
نگاهی به برخی نیروهای آنان در اقلیت مجلس و یا در جاهایی مثل شوراهای شهر مؤید همین مدعاست.
باید اذعان داشت که برخی از آنان که به عنوان کاندیداهای انتخاباتی اصلاحطلبان برای مجلس نهم آنها را میشناسیم و یا خواهیم شناخت، از ایفای نقش قهرمان اصلی! در فتنه ۸۸ و فرآیندهای قبل و بعد آن خودداری کرده و بازی در حاشیه را ترجیح دادهاند.
این بازی در حاشیه، چهرههایی از نیروهای سیاسی اصلاحطلب را در حوزههای انتخابیه سرتاسر کشور با برند "استاندارد" نگه داشته است که میتوانند بدون محدودیت در رقابتهای انتخاباتی شرکت کرده و در رنک رأیآوری شرکت کنند.
اما این مهرههای سفید و بازیکنان همیشه زمین اصلاحات، با تمام جوانب احتیاطی که نگه داشتهاند هماکنون در فضایی قرار گرفتهاند که آسیبهای عملکرد بد اصلاحطلبان در جریان فتنه دامان آنها را نیز گرفته است.
به سخن دیگر اینکه، آنان مجبورند در فضای مانور فرضی خود، معادلات جدیدی از همان دست که به آن اشاره شد را نیز اضافه کنند و بازی جدید برای آنها شرایط جدیدی خواهد داشت که مجبورند برای رعایت قوانین آن راهبردهای ویژهتری را به منصه اجرا دربیاورند.
راهبرد نخست: من همانم!
اصلاحطلبان سفید و خاکستری برای حضور در رقابتهای انتخاباتی بر گذشتههای دور تأکید زیادی خواهند داشت. آنان طی قریب به ۱۶ سال حاکمیت کارگزاران و اصلاحات در اکثر مناصب مدیریتی و اجرایی حضور داشتهاند و بیان خاطرات بعضاً خوب آن سالها برای مخاطبان انتخاباتی یک راهبرد اصلی برای اصلاح طلبان خواهد بود.
در همین زمینه و به طور خاص، بیان خدماتی که احتمالاً این افراد در دورانهایی مثل استانداری، نمایندگی مجلس، وزارت، معاونتهای استانداری و ... داشتهاند یک اتفاق حتمی است.
راهبرد دوم: پوپولیسم، راه همیشگی!
اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات آتی مجلس، به مقوله "پوپولیسم" نظر ویژهای از هم اکنون افکندهاند. آنها با به راهاندازی کمپینها، روایتهای احساسی از دوران بر مسند بودن خود و برگزاری همایشهایی با حضور جوانان و نوجوانان رأی اولی؛ کارهای پوپولیستی را به صورت ویژه دنبال خواهند کرد.
در واقع نگاهی به تبلیغات تیم اصلاحات در دورانهایی همچون انتخابات ریاستجمهوری در سالهای ۸۴ و ۸۸ و سایر دورهها میتوان پر رنگی مقولهای به نام "پوپولیسم" را به روشنی در پرونده آنان دید.
(مهمترین) راهبرد سوم: سواری گرفتن از ضعفهای دولت
اخبار موجود حکایت از آن دارد که اصلاحطلبان برای زورآزمایی در رقابتهای انتخاباتی؛ ضعفهای دولت محمود احمدی نژاد را به صورت ویژهای نشانه رفتهاند. ضعفهایی که همه از آن باخبرند بهترین محمل در پازل راهبردی اصلاح طلبان خواهد بود تا بتوانند ضمن پنهان سازی خود در ورای آن، از همافزایی نارضایتیهای ضمنی در قبال این ضعفها به نفع خود استفاده کنند.
این مقوله یکی از مهمترین کانالهایی خواهد بود که اصلاحطلبان در حوزههای انتخابیه مجلس در سراسر کشور و برای رسیدن به کرسیهای مجلس به آن چشم دوخته و از هم اکنون به آن امید بستهاند.
راهبرد چهارم: تئوری بادکش ماهیها
بادکش ماهیها، ماهیهایی هستند که به بدن ماهیهای بزرگتر میچسبند و بدون زحمت شنا کردن و یا تلاش برای تهیه غذا، به همراه آن ماهیهای بزرگتر به هر سو میروند و از ته مانده غذای آنان نیز تناول میکنند.
اصلاحطلبان در رقابتهای انتخاباتی مجلس نهم از چهرههای مقبول و مذهبی در حوزههای انتخاباتی، شخصیتهایی همچون آقای هاشمی رفسنجانی و سوابق جنگ و خدمت برخی کاندیداهای خود استفاده اکمل را خواهند برد.
باید دانست که شرایط ویژهای که انتخابات پیش رو به واسطه حمایت قاطبه اصلاحطلبان از فتنه در مقابل آنان قرار داده شرایطی است که کاندیداهای اصلاحطلب را وا میدارد تا بیشترین استفاده را حتی از امکانات و ظرفیتهای محدود طیف سیاسی خود داشته باشند.
راهبرد پنجم: خدمت از ماست
در طول دوران عمر دولت رئیس جمهور احمدی نژاد، چهرههای اصلاحطلب در استانهای مختلف کشور، بعضا از سمتهایی برخوردار بودهاند. شهرداری، عضویت در شورای شهر و نمایندگی مجلس عمدهترین سمتهایی بودهاند که برخی اصلاحطلبان در شهرهای مختلف، طی این ۶ سال از آنها متمتع بودهاند.
آنها در تمام ۶ سال اخیر به فعالیتهایی مشغول بودهاند که بسیاری از آنها شاید خدمت محسوب شود. در رقابتهای انتخابات مجلس نهم، این کارنامه به صورت جدی دستگیر اصلاحطلبان خواهد شد و آنها نیز به خوبی به این حقیقت واقفند. آنچه که در این رابطه باید به آن توجه داشت، غلوّ و بزرگنمایی در قبال کارهای انجام شده است که بخشی زیادی از جبهه اصلاحات حتما برای مانور در افکار عمومی به آن دست خواهد یازید.
این در حالیستکه باید در نظر داشت عمده این خدمات مدیون سیاستهای دولتهای نهم و دهم در زمینه ضرورت خدمتگزاری به مردم و ارائه اعتبارات و همکاریهای قانونی لازم در این زمینه بوده است.
و راهبرد ششم: این رسانههای اصلاحطلب
اصلاحطلبان بیشترین حجم رسانههای مکتوب ملی و محلی کشور را به خود اختصاص دادهاند. این ظرفیت مهم برای انتخابات مجلس نهم حتما در اختیار اصلاحطلبان خواهد بود.
آنان میدانند که مانور رسانهای بر روی ضعفهای دولت و طرح بیشتر کاندیداهای اصلاحات در پایتخت و مراکز استانها، سببساز نسبتاً خوبی برای امید بیشتر آنها به رسیدن به کرسیهای مجلس است.