۱۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۰:۳۴

عابدزاده: در نوروز کتک مفصلی از پدرم خوردم

شاید در تمام سال‌های فوتبالی ایران دروازه‌بانان بزرگی وجود داشتند اما شخصیتی مثل احمدرضا عابدزاده بدون شک در فوتبال ما استثناست. با او خاطرات زیادی در ذهن فوتبالدوستان و حتی کسانی که علاقه‌ای به فوتبال ندارند نقش بسته است.
کد خبر : ۳۵۲۳۱۳

صراط: شاید در تمام سال‌های فوتبالی ایران دروازه‌بانان بزرگی وجود داشتند اما شخصیتی مثل احمدرضا عابدزاده بدون شک در فوتبال ما استثناست. با او خاطرات زیادی در ذهن فوتبالدوستان و حتی کسانی که علاقه‌ای به فوتبال ندارند نقش بسته است.

به گزارش فارس، او اما این روزها فارغ از دنیای پرهیاهو و پرحاشیه فوتبال کشورمان در شمال کشور مشغول رستوران داری خود است و به تمرینات ورزشی و اختصاصی خود می‌پردازد.

در روزهای پایانی سال 1395 فرصتی فراهم شد تا دروازه‌بان بدون تکرار فوتبال کشورمان ساعاتی را میهمان ما باشد تا با او از هر موضوعی به گفت‌وگو بپردازیم و عابدزاده هم مثل همیشه با خنده‌های مثال زدنی خود پاسخگوی این سؤالات شد.

بخش‌هایی از صحبت‌های عابدزاده را می‌خوانید:

* پسرم در ایران چوب اسم من را می‌خورد

* با این نوع مدیریتی که وجود دارد من در فوتبال نباشم راحت‌ترم

* توپ، زمین، محیط ورزشی و مدیریت ورزشی ما مناسب نیست

* داور فوتبال در هر بازی 3 میلیون بگیرد دیگر اشتباه نمی‌کند

* به دلیل مشکلات متعدد در فوتبال ما آن را تعطیل کنیم بهتر است

* اگر روزی ورزش نکنم، شب خوابم نمی‌برد

* تا دلتان بخواهد از شایعاتی که برایم ساختند، ضربه خوردم

* کسی که بوی سیگار می‌دهد جرات نمی‌کند به من نزدیک شود

* فوتبالیستی که سراغ دود برود خانواده درستی نداشته است

* تا پدر مرحومم اجازه نمی‌داد ما جرات نمی‌کردیم سر سفره بنشینیم

* خوب نیست کسی برای انجام کار خیر با خود 4 دوربین همراه داشته باشد

* بازیکنی که آرایش می‌کند چنین رفتارهای عجیبی هم با مربی‌اش انجام می‌دهد

* جنبه نداشتن بازیکنان ما به مدیریت باشگاه‌ها برمی‌گردد

* تا حدودی شخصیت مرحوم پورحیدری شبیه به شخصیت مرحوم دهداری بود

* فلان مسئول استقلال 3 هزار دروغ به من گفت

* من در تیم ملی عقاب آسیا شدم نه استقلال

* با لباس تیم ملی که به تن داشتم شیشه خانه را تمیز کردم ولی مردم به من می‌خندیدند

* من با صورت خونی فوتبال بازی کردم اما بازیکن یک میلیاردی با یک تکل مصدوم می‌شود

* برای کمک به همسرم در خانه ظرف می‌شورم

* نمی‌دانستم سال 96 سال خروس است

* روزی که نوه‌دار شوم بیشتر احساس جوانی می‌کنم

در زیر مشروح گفت‌وگوی ویژه و عیدانه را با احمدرضا عابدزاده را می‌خوانیم.

آقای عابدزاده! از امیر چه خبر و این روزها چه می‌کند؟

پسرم خوب است و این روزها در پرتغال مشغول تمرین است و خوشبختانه بازی هم می‌کند. آنجا شرایط خوب و عالی دارد. او در تیم دوم 11 بازی انجام داده بود و به خاطر عملکرد خوبش توسط مربی به تیم اصلی برده شد اما کمی بدشانسی آورد چون پایش دچار کشیدگی شده است. آنجا مثل ایران نیست که بازیکنی که مصدوم می‌شود را خیلی زود بازی می‌دهند بلکه به بازیکن مصدوم اجازه می‌دهند تا کامل خوب شود. امیر قرارداد 4 ساله با این تیم دارد و آنها بازیکن را برای یک روز نمی‌خواهند. 

دوست نداشتید در ایران پسرتان فوتبال بازی کند و دیده شود؟

در ایران نمی‌گذارند امیر موفق باشد چرا که اینجا مسائلی پیش آمده که اجازه نمی‌دهد افراد اسم و رسم‌دار کار کنند. شاید اینجا چوب اسم من را بخورد اما در پرتغال این اتفاق رخ نمی‌دهد. آنجا هر کسی بر اساس توانایی‌هایش موفق می‌شود. او در آن 11 بازی که انجام داده بود عملکرد خیلی خوبی داشت و در حالی که این تیم در رده 15 قرار داشت با عملکرد خوب امیر رتبه این تیم به رده ششم رسید. در یک بازی تیم امیر باید 6 بر 2 بازنده می‌شد اما به خاطر عملکرد خوب او آنها 2 بر صفر برنده شدند. او در آن بازی ستاره بود و بعد از بازی او را به هوا پرتاب می‌کردند. او در این بازی یک پنالتی را در دو مرحله گرفت. این موارد را در صفحات شخصی خودم منتشر کرده‌ام تا مردم آن را ببینند. 

در روزهای پایانی سال 95 هستیم. خودتان بگویید سال 95 برای شما چطور گذشت؟

در سال 95 برای من هم اتفاقات خوب افتاد و هم اتفاقات بد. اتفاق خوب این بود که رستورانی به راه انداختم و ارتباط مستقیمی با مردم برقرار کردم که این مسئله واقعا برایم خوشایند است. آنها را از نزدیک می‌بینم و خیلی از مردم زود متوجه این مسئله شدند و استقبال خوبی از این کار کردند. موضوع بد هم برای من بحث بدهی‌های مالیاتی است که در رابطه بادوران ورزشی به جا مانده است. فضای ورزشی در سال 95 برای من خوب نبود و هر روز پیغام‌هایی برای دادن مالیات به من داده می‌شد. مالیات‌ها را باشگاه از حساب من و امیر کم کرده بود اما آنها را ندادند و دوباره مجبور شدم مالیات بدهم. به خاطر همین مسائل تصمیم گرفتم با این مدیریت‌ها در فوتبال نباشم چون راحت‌ترم. 

حیف نیست نام بزرگی مثل احمدرضا عابدزاده در فوتبال ایران مشغول کار نباشد؟

چه بگویم؟ من در آمریکا با بچه‌هایی در سنین پایین تمرین می‌کنم. هم خودم یاد می‌گیرم هم خودم سعی می‌کنم به آنها چیزی یاد بدهم. این مسائل در فوتبال تاثیرگذار است اما در ایران اینطور نیست. شما نه امکانات خوبی دارید و نه هوای مناسبی. توپ، زمین، محیط ورزشی و مدیریت ورزشی ما خوب نیست و فقط حرف، حرف و حرف می‌شنوید. من هم حوصله این مسائل را ندارم و سرم را به کاسبی خودم گرم می‌کنم. مطمئنا در این شرایط بهتر می‌توانم برای زندگی‌ام تصمیم بگیرم.

امسال اتفاق ویژه‌ای رخ داد و همه دیدند که شما و علی دایی چه رابطه و برخورد گرمی با هم دارید و حتی اخیرا جشن تولدی برای دایی ترتیب دادید.

من نه فقط با علی دایی بلکه با هیچ بازیکنی مشکل ندارم. فرشاد پیوس، ناصر محمدخانی و حتی به پیشکسوتان دیگر پرسپولیس و استقلال همواره احترام می‌گذارم و در مغازه‌ام میزبان آنها هم بوده‌ام. تا به حال هیچ حرف بدی از من علیه کسی در رسانه‌ها ندیدید. هرگز چنین کاری نکرده و نخواهم کرد. فوتبال روزی تمام می‌شود و همین دوستی‌هاست که می‌ماند.اگر در خیابان از بازیکنان قدیمی کسی را ببینم مطمئن باشید او را صدا می‌زنم و حتما او را می‌بوسم. فوتبال تمام می‌شود و این عمر است که می‌ماند. خود من اشتباهی کردم و آن این است که فوتبال روزی تمام می‌شود اما وقتی فردی درس می‌خواند تا آخر عمر و تا زمان مرگ این موضوع در کنار او قرار دارد. چرا باید با علی دایی مشکل داشته باشم؟ محمد رجبی (مدیربرنامه‌های احمدرضا عابدزاده) به من گفت پیش دایی برویم و من هم از این موضوع استقبال کردم. ما که با هم دعوا نداریم. حتی چند روز پیش به افشین پیروانی زنگ زدم و گفتم به خانه ما بیاید. کریم باقری هم همینطور. همه ما هم دور هم که جمع می‌شویم می‌خندیم و این مسائل بد نیست. مطمئنا اگر کاری بتوانیم برای هم انجام دهیم حتما انجام خواهیم داد. عمر یک روز تمام می‌شود و همین خوبی‌هاست که می‌ماند. مطمئنا بزرگان فوتبال که با هم خوب باشند این مسائل روی تماشاگران هم تاثیر می‌گذارد. در این شرایط هواداران دیگر فحاشی نمی‌کنند چون مردم دیگر از این داستان‌ها خسته‌ شده‌اند. ما فوتبال را کنار گذاشتیم و دیگر مردم تنش‌ها را از ما نمی‌پذیرند. روزی که با کیک به تمرین نفت رفتیم خود بازیکنان این تیم هم شارژ بودند و همه چیز خوب بود.

البته گاهی مردم فحاشی‌هایی هم نسبت به همین اسطوره‌های فوتبال انجام می‌دهند.

من در صفحه اینستاگرام خودم می‌بینم گاهی مردم متاسفانه به بزرگان فوتبال فحاشی می‌کنند که واقعا این فحاشی‌ها باعث خجالت خودم می‌شود. با خودم می‌گویم چرا مردم باید فحاشی کنند و مجبور می‌شوم این نظرها و کامنت‌ها را پاک کنم. مردم فکر کنند که این افراد هم جزو خانواده‌های خودشان هستند و نباید به آنها فحاشی کنند. مردم خودشان را جای همین افراد بگذارند و حس کنند یک نفر به خودشان چنین فحش‌هایی می‌دهد. آیا این کار خوب است؟ آیا عصبانی نمی‌شوید؟ علی کامنت‌هایش را می‌خواند و هم همینطور و واقعا این مسائل زشت است. با فحش دادن که چیزی درست نمی‌شود. چرا باید فضا به گونه‌ای باشد که پدری فقط فرزند خردسالش را به استادیوم می‌آورد باید گوش پسرش را بگیرد تا فحش‌های درون استادیوم را نشنود؟ 

پس از چند سال بالاخره امسال به صورت رسمی وارد مقوله تبلیغات و تجارت در این زمینه شدید. در این خصوص هم توضیح می‌دهید؟

حضور من در تبلیغات برای الان نیست چرا که سال‌های قبل هم کارهایی در این زمینه انجام داده بودم. به هر حال من مدیر برنامه دارم و خودم را درگیر این مسائل نمی‌کنم. هر پیشنهادی که باشد از طریق مدیر برنامه‌هایم این مسائل انجام می‌شود. خوب و بد حضور من در تبلیغات بر گردن مدیر برنامه‌هایم است و او باید در این زمینه پاسخ بگوید! (در این لحظه مدیر برنامه‌های عابدزاده با خنده عنوان کرد اگر حضور او در تبلیغات خوب نبود الان من سالم کنار شما ننشسته بودم!)

مدت‌هاست که بحث طلب شما از باشگاه پرسپولیس و مالیات‌تان در رسانه‌ها منعکس می‌شود. این موضوع در نهایت به کجا رسید؟

امیر پسرم قراردادی در حدود 130 میلیون با باشگاه پرسپولیس داشت و حتی مالیات او را خود من دادم. 18 میلیون و 177 هزار و 700 تومان مالیات امیر بود که من پرداخت کردم. اداره مالیات حالا نامه داده که ما را جریمه می‌کند و این برای من سؤال است که چرا روی چه حسابی باید جریمه شویم؟ حالا شما حساب کنید باشگاه پرسپولیس قرارداد 130 میلیون تومانی امیر را 30 میلیون کرد و 7 میلیون آن را من به عنوان مالیات دادم اما الان این مسائل رخ داده است. حالا آقایان که خودشان را در متن کار می‌بینند باید در این زمینه پاسخگو باشند چون بار دیگر به باشگاه می‌روم و مدارک را ارائه می‌کنم. خود من با راه‌آهن قرارداد 250 میلیون تومانی داشتم و به من فقط 100 میلیون پول دادند اما ااره مالیات از من مالیات کل 250 میلیون تومان را طلب کرد. من 250 میلیون را نگرفتم اما باید مالیات آن را می‌پرداختم. این چه قانونی است که باید آن را انجام دهیم چون تمام پول را نگرفتیم اما باید مالیات کل آن را بپردازیم؟ اگر شرایط اینطور باشد هیچ بازیکنی نمی‌توان مالیاتش را به صورت کامل پرداخت کند.

 در روزهایی که تیم‌هایی مثل استقلال و پرسپولیس قصد داشتند برای بازی‌های آسیایی به خارج از کشور بروند خیلی از بازیکنان آنها مشکلات ممنوع‌الخروجی داشتند و حتی مسعود سلطانی‌فر وزیر ورزش و جوانان در این زمینه جلساتی برگزار و راهکارهایی ارائه کرد. شاید بهتر باشد در این زمینه افراد بزرگ فوتبال نظیر شما، علی دایی و بازیکنان محبوب نسل شما عزم راسخی برای حل این مشکل داشته باشند. 

خب ما این حرف‌ها را به چه کسی باید بزنیم؟

 وزیر ورزش! 

وزیر ورزش مگر چیزی می‌داند؟ شما به من بگویید مگر وزیر ورزش این قوانین را می‌داند و آیا می‌تواند دستی در این قوانین ببرد؟ 

 شاید اگر بزرگان فوتبال نظیر شما و سایرین در این زمینه قدمی بردارند وزیر ورزش هم متوجه وخامت این موضوع بشود و اقدامات خوبی صورت بگیرد. 

الان شما چند بازی از لیگ قهرمانان آسیا دیده‌اید. یک داور را مثال بزنید که در این بازی‌ها اشتباهی کرده باشد. یک بار برخورد بدی از سوی بازیکنان اگر دیده‌اید به من نشان دهید. به نظر شما مقصر کیست که این اتفاقات در ایران رخ می‌دهد؟ فدراسیون فوتبال باید این مسائل را بداند. شما صحبت از وزارت ورزش می‌کنید. مگر همین وزارتخانه الان بالای سر ورزش نیست؟ چرا در فوتبال ما در لیگ‌های پایین‌تر می‌بینیم دنبال داور می‌دوند تا او را کتک بزنند؟ این به این خاطر است که برخورد جدی با خطا کار انجام نمی‌شود. داور فوتبال ما که 300 هزار تومان بابت هر بازی حقوق می‌گیرد اگر به جای این مبلغ ناچیز برای هر بازی 3 میلیون بگیرد اشتباهی صورت نمی‌دهد چون می‌داند اگر اشتباه کند از قضاوت محروم می‌شود و دیگر پولی به دست نمی‌آورد. این مسائل باعث می‌شود تا داوران ما بهترین قضاوت‌ها را انجام دهند. شما فکر می‌کنید الان در فوتبال ما چند باشگاه وجود دارند که مشکلات مالی ندارند؟ 

 شاید بتوان گفت پرسپولیس، استقلال و یکی دو تیم دیگر به دلیل داشتن اسپانسر مشکل مالی ندارند.

30 میلیارد تومان به نظر شما پولی است؟ 

 به قول شما 30 میلیارد پولی نیست اما تیم‌های زیادی داریم مثل استقلال خوزستان، سیاه‌جامگان، پدیده، نفت تهران، صبای قم و ... که مشکلات مالی دارند.

پرسپولیس و استقلال، سپاهان و فولاد خوزستان شاید تیم‌هایی باشند که مشکلات مالی ندارند. الان شما باشگاهی را بگویید که مشکل نداشته باشد؟ ذوب‌آهن پولش کجاست؟ به نظر من به خاطر این مشکلات مالی فوتبال را ببندند تا خیال همه راحت شود. چند روز پیش فوتبال سالنی 2 تیم مطرح را می‌دیدم که تماشاگران انواع و اقسام فحاشی‌ها را کنار زمین انجام می‌دادند و صندلی داخل زمین می‌انداختند. متاسفانه می‌دیدم به بازیکن فحش‌های آنچنانی می‌دادند. دار و ندار هر کسی در زندگی‌اش مادرش است اما متاسفانه فحاشی‌های زیادی را شاهد هستیم. در این شرایط که بازیکنی فحاشی‌های تندی علیه‌اش می‌شود چطور می‌تواند عکس‌العملی از خود نشان ندهد؟

در زمانی که شما فوتبال بازی می‌کردید خیلی کمتر شاهد فحاشی‌های امروزی بودید. فکر می‌کنید دلیل این مسئله چه بوده است؟ 

آن زمان فحاشی بود اما نه اینقدر که این روزها در هر استادیومی انجام می‌شود. اگر من مسئول بودم در کنار ورزشگاه آزادی یک استادیوم 20 هزار نفری می‌ساختم نه اینکه لیدر بیاورم و کار را دست آنها بسپارم. بلیت را 50 هزار تومان می‌فروختم تا هر کسی نتواند به استادیوم بیاید. در این شرایط دیگر کسی نمی‌تواند خودش را پسر فلان مسئول یا پسرخاله فدراسیون فوتبال عنوان کند و کارهایش را پیش ببرد. با این کارها قطعا وضعیت استادیوم‌ها درست می‌شود. الان اما متاسفانه شاهد هستیم که تماشاگر به استادیوم می‌آید آن هم در حالی که ترقه یا چاقو همراه خود دارد. خب در این شرایط تماشاگر به ورزشگاه نیاید، بهتر است. در انگلیس وقتی شما به ورزشگاه می‌روید شاید 10 هزار نفر به استادیوم بیاید اما بلیت‌ها گران است اما هر کسی نمی‌تواند به ورزشگاه بیاید و فحاشی کند. در این شرایط باشگاه‌ها بلیت یک سال اخیرشان را می‌فروشند و از آن سود می‌برند و هوادار هم می‌داند در کدام بازی‌ها می‌تواند به ورزشگاه برود. در جایگاه ویژه قیمت بلیت حدود 2 هزار و 500 پوند است و هر کسی نمی‌تواند به آنجا برود. با این شرایط کلاس کاری ورزشگاه هم حفظ می‌شود. در استادیوم‌های ایران البته طرف لباس موجه هم می‌پوشد اما به استادیوم رفته و فحش می‌دهد. خب در این شرایط این هوادار به ورزشگاه نرود بهتر است. 

 فیلم‌هایی در صفحات شخصی شما منتشر می‌شود که نشاندهنده تمرینات سنگین و پرفشار شماست. هنوز از تمرین کردن خسته نشده‌اید؟ رمز این خسته نشدن چیست؟

عشق! من عاشق ورزش کردن هستم و از آن لذت می‌برم. آیا شما که در خبرگزاری فارس کار می‌کنید از کارتان لذت نمی‌برید؟ هر کسی در زندگی‌اش عشقی دارد. من نمی‌توانم ورزش نکنم چون اگر روزی ورزش نکنم آن شب خوابم نمی‌برد. انرژی من زیاد است و باید آن را خالی کنم و به همین دلیل ورزش کردن برای من لذت‌بخش است. همیشه غذایم را کنترل می‌کنم و خوابم سر موقع است. همیشه به خانواده‌ام هم رسیدگی می‌کنم و تمام وقتم برای خانواده‌ام است. هر شب در ساعت 9 و 30 دقیقه می‌خوابم و 6 هر روز صبح بیدار می‌شوم. حتی زمانی که در آمریکا هم هستم ساعت 9 شب می‌خوابم. روزی 5 ساعت در باشگاه تمرین می‌کنم.همه زندگی من وقف ورزش است.

 کمی از ورزش فاصله بگیریم. شما متولد آبادان هستید. آیا از وضعیت این شهر مطلعید؟

بله از شهرم اطلاع دارم و خوشبختانه بازرگانی و تجارت خوبی در این شهر انجام می‌شود. آبادان منطقه آزاد تجاری شده و خوشبختانه روز به روز بهتر می‌شود. با دوستانم در آبادان ارتباط دارم و به صورت تلفنی با آنها در تماس هستم.

 به تیم نفت آبادان علاقمندی؟

بله چرا دوست نداشته باشم؟ آبادان شهر من است و چه کسی است که نفت آبادان را دوست نداشته باشد؟

 چند سال در آبادان زندگی کردی؟

تا 14 سالگی در آبادان به همراه خانواده‌ام زندگی می‌کردم. محله ما نزدیکی پلی بود که به سمت خرمشهر راه داشت. آنجا 2 قطعه زمین داشتیم که یکی را ساخته بودیم و دیگری در حال ساخت بود که جنگ شده بود و پدرم آنجا را فروخت. من الان 4 رگه هستم! آبادان، اصفهان، تهران و شمال! 

چند روز دیگر سالگرد روزی است که در اواخر سال 80 دچار ضایعه مغزی شدید و در بستر بیماری افتادید اما در این بین مردم نشان دادند که فارغ از رنگ‌ها چقدر به شما علاقمند هستند و حضور پرشمار آنها مقابل بیمارستانی که شما آنجا بستری بودید این مسئله را به خوبی نشان داد.

به هر حال همه چیز دست خداست و شاید به دلیل دعای مردم بود که من دوباره به زندگی برگشتم. آن شب شروین حمیدی از دوستانم مرا به عروسی دعوت کرد.من آن روز در باشگاه هدف مشغول تمرین کردن بودم. آن روز سردرد زیادی داشتم و فشارهای زیادی روی من بود. آن موقع از افراد زیادی طلب داشتم و چک‌هایی در دست من بود و این مسئله فشار زیادی روی من ایجاد کرد. 15 سال پیش در حدود 100 میلیون تومان طلب داشتم. فشار و استرس زیادی روی من بود به طوری که شب‌ها از خواب می‌پریدم و همسرم نگران حال من بود. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم برای ادامه درمان به سوئد رفتم. برای خودم جالب بود که من که این همه تمرین می‌کنم چرا باید دچار چنین مشکلی شوم. در آنجا دکتر متخصص با عکس‌هایی که گرفت به من نشان داد که یک رگ مغز من به خاطر ارث و ژنتیک مسدود است که پزشک به من گفت در هر 10 میلیون نفر یک نفر دچار چنین ضایعه‌ای می‌شود. چون یک رگ من بسته بود و آن هم ارثی بود. به هر حال اتفاقی بود که رخ داد. هر چند شایعاتی هم از همان زمان درباره من درست شد.یکی از ایرادهای بد در جامعه ما این است که اینقدر شایعه می‌سازند و حتی رسانه‌ها هم به آن دامن می‌زنند. چیزی که وجود ندارد را اعلام می‌کنند. 

از این حاشیه‌ها و شایعات آسیب هم دیدی؟

تا دلتان بخواهد! چندی پیش علی رضوانی مجری تلویزیون برای برنامه بدون تعارف پیش ما بود و همسر من هم آنجا بود. او از من پرسید که گفته می‌شود شما زن دوم و زن سوم دارید! من به او گفتم که اصلی‌ترین و تنها همسر من همین خانمی است که کنار من ایستاده و او صاحب اختیار من است! بقیه مسائل شایعه است. رضوانی این سؤال را از من پرسید و یک سؤال دیگر در مورد بیماری از من پرسید و شایعاتی که در باره آن وجود داشت اما من به او گفتم دوستان صمیمی دارم که سیگار می‌کشند اما جرات نمی‌کنند نزدیک من شوند. اگر هم بخواهند به من نزدیک شوند آدامس می‌خورند و عطر وادکلن به خودشان می‌زنند. باز هم به من که نزدیک می‌شوند برای اینکه تحقیرشان کنم به آنها می‌گویم بوی قهوه‌خانه می‌دهید! 

 در حالی شما صحبت از این می‌کنید بوی سیگار می‌دهد جرات نمی‌کند به شما نزدیک شود اما این روزها متاسفانه برخی از فوتبالیست‌ها نه تنها از سیگار و قلیان استفاده می‌کنند بلکه شایعاتی درباره استفاده از مواد مخدر و صنعتی هم درباره آنها به گوش می‌رسد.

به نظرم فوتبالیستی که سراغ این مسائل می‌رود خانواده و پدر و مادر درست حسابی نداشته است. اگر خانواده درستی بالای سر آدم باشد کسی سراغ این مسائل نمی‌رود. پدر خدا بیامرز من وقتی می‌خواست غذا بخورد ما یک فاصله یک متری او سر پا می‌ایستادیم و تا اجازه نمی‌داد سر سفره نمی‌نشستیم. الان پدر و مادر غذا را در دهان فرزندانشان می‌گذارد خب معلوم است در این شرایط بچه خوب بزرگ نمی‌شود. امیر که کلاس پنجمش تمام شد به او گفتم به انگلیس برو تا روی پای خودش بایستد و همه چیز را یاد بگیرد. الان کاملا به زبان انگلیسی و پرتغالی مسلط است. دخترم هم کاملا به زبان ایتالیایی و انگلیسی صحبت می‌کند و آنها را که می‌بینم لذت می‌برم. این مسائل برای پدر و مادر لذت‌بخش است. من خودساخته بودم و می‌خواستم فرزندانم هم روی پای خودشان بزرگ شوند. خانواده من وضع‌شان خوب بود اما چیزی به من ندادند اما خودم با استفاده از ذهن و توانایی‌ خودم رو به جلو حرکت کردم و به پیشرفت رسیدم. در سفرهای متعددی که به کشورهای مختلف داشتم نوع زندگی آدم‌ها را می‌بینم و از آنها تجربه می‌گیرم. همیشه سعی می‌کردم خوبی‌های مردم را ببینم و به بدی‌ها توجه نداشته باشم. الان بهترین ماشین‌ها را پدر و مادر برای بچه‌هایشان می‌خرند اما باور کنید امیر تا مدت‌ها برایش اتومبیل نخریدم و به او می‌گفتم با مترو در شهر تردد کند. او 3 ساعت زودتر سر تمرین حاضر می‌شد. 

 این روزها که مشغول رستوران‌داری هستید روزگار برایت چطور می‌گذرد؟

خدا را شکر همه چیز خوب است. آنجا دیگر مالیات را خودم می‌دهم! باور کنید رو در رو شدن با مردم به من حال خوبی می‌دهد.

 خودت آشپزی هم بلد هستی؟

بله! در پخت پیتزا، همبرگر و غذاهای دیگر وارد هستم و نظر می‌دهم. حدود 15 سال است این کارها را یاد گرفتم و قبلا هم در خیابان شریعتی فست فود داشتم. خوشبختانه مردم از رستوران من استقبال خوبی کردند و همیشه آنجا شلوغ است. 

 شما در حدود 15 سال است فوتبال را کنار گذاشته‌ای. هم نسلان شما در آن روزهای فوتبال ایران با اینکه سال‌هاست بازی نمی‌کنند اما واقعا محبوبیتی بیشتر از بازیکنان حال حاضر فوتبال دارند. به نظر شما رمز این محبوبیت ماندگار فارغ از کری‌های قرمز و آبی چیست؟

شما برای محبویت و ماندگاری با مردم باید ارتباط خوبی داشته باشید. وقتی مردم از شما محبت ببینند این مسائل در ذهن‌شان باقی می‌ماند. باید کار خیر انجام دهید نه اینکه برای انجام دادن کار خیر با خودتان 4 دوربین ببرید. مطمئنا وقتی این کارها در خفا انجام می‌شود خدا بیشتر از قبل دست تو را می‌گیرد اما اگر هر روز به تلویزیون بروید و یا مصاحبه کنید این درست نیست. برخورد با مردم باید واقعی باشد و باید شما خودتان باشید نه اینکه نقش بازی کنید. 

 اهالی فوتبال شما را عقاب آسیا می‌نامند.

به نظرم همه زحمت‌کشان در فوتبال و گلرها عقاب آسیا هستند. مردم به من لطف دارند اما همه برایم عزیز هستند. من کسی نیستم و هر چه دارم از مردم است. 

 شاید اگر زمانی که شما فوتبال بازی می‌‌کردید این همه تبلیغات برای بازیکنان در رسانه‌ها و صفحات مجازی انجام می‌شد شما کولاک می‌کردید! 

آن موقع‌ها این امکانات نبود. اگر قرار باشد من هم از طریق واتس‌آپ، تلگرام و ... فعالیت کنم باید هر روز تمام وقت خودم را صرف این مسائل کنم.

 امسال شما به همراه برخی از پیشکسوتان مثل علی کریمی، ادموند بزیک، مهرداد میناوند و ... حمایت ویژه‌ای از پرسپولیس کردید و هر زمان که فرصت بود به استادیوم رفتید. تیم پرسپولیس را امسال چطور می‌بینید؟

خوشبختانه امسال شرایط پرسپولیس خوب است و تماشاگران این مسئله را می‌فهمند و استقبال خوبی از تیم خواهند کرد. برانکو به همراه بازیکنانش تیم خوبی ساخته و نتایج خوبی هم می‌گیرد. از نظر تکنیک و تاکتیک پرسپولیس شرایط خوبی دارد و این موضوع باعث شده تا تماشاگران استقبال خوبی انجام دهند. پیش از این پرسپولیس در هر بازی چند تغییر داشت و ترکیب اصلی مشخص نبود اما در این نزدیک به یک سال و نیم همه چیز مشخص است و حتی در هر بازی در دقیقه 65 تا 70 پرسپولیس تعویض انجام می‌دهد. این مسائل باعث می‌شود بازیکنان در زمین خیلی خوب همدیگر را پیدا کنند. 

شما جزو بازیکنانی بودید که تیم را دچار حاشیه نمی‌کردید اما اخیرا در اردوی پرسپولیس در امارات 2 بازیکن با یکدیگر درگیر شدند و حتی توسط برانکو از تیم کنار گذاشته شدند. به نظر شما چرا چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد؟ 

جواب این سؤال را پیش از این دادم و به شما گفتم ببینید بازیکنان در چه خانواده‌ای رشد می‌کنند. باید به این فکر کرد که بازیکن از کجا آمده و به پرسپولیس رسیده است. باشگاهی مثل پرسپولیس و یا حتی استقلال متعلق به ملت هستند و تیم‌های بزرگی هستند. بازیکن اگر نتوانست خودش را جمع کند به اینجا می‌رسد. اسمی از کسی نمی‌آورم ولی برخی بازیکنان اشتباهاتی انجام دادند که تاوان سنگینی برای آنها داشت. همانطور که گفتم ما برای سر سفره نشستن باید از پدرمان اجازه می‌گرفتیم. هر چیزی عکس‌العملی دارد. وقتی بازیکن یک روز ریشش را بلند می‌کند و یک روز صورتش را آرایش می‌کند یا ژل می‌زند این مسائل رخ می‌دهد. این مسائل باعث می‌شود این اتفاقات رخ دهد. 

به نظر می‌رسد برخی از بازیکنان جنبه شهرت ندارند که چنین اقداماتی انجام می‌دهند.

این مسائل به مربی و کارهای فنی ارتباط ندارد. جنبه نداشتن بازیکنان مسائلی است که به مدیریت ارتباط پیدا می‌کند. شاید یک مربی بازیکنی را از نظر فنی تائید کند اما مدیر باید مسائل انضباطی او را تائید کند و اگر مسئله‌ای رخ دهد مدیر زیر سؤال می‌رود. یک بازیکن قبل از اینکه بخواهد با پیراهن پرسپولیس عکس بگیرد باید آئین‌نامه انضباطی را بخواند و بداند که به چه باشگاهی آمده است. چون پای دلال در میان است بازیکن بدون توجه به مسائل انضباطی جذب باشگاه می‌شود. به هر حال در این موارد پول خوبی به جیب دلال می‌رود. همه ما از مرحوم دهداری احترام گذاشتن و نظم و انضباط را یاد گرفتیم. تا مرحوم دهداری اجازه غذا خوردن نمی‌‌داد هیچ بازیکنی غذا نمی‌خورد. اگر کسی غذای اضافه می‌خواست بخورد باید از مرحوم دهداری اجازه می‌گرفت. زمان مرحوم دهداری بازیکنان حق نداشتند کلید در اتاق را در داخل اتاق داشته باشند و باید کلید بیرون در قرار داشت. اگر الان شرایط اینطور نیست به خاطر ضعف در مدیریت ورزش ماست. در فوتبال ما این طور شده که سرپرست فکر این است که پولش را بگیرد و برود اما سرپرست همه کاره است و تمام تیم برای اوست. او مسئول برخورد با بازیکن خاطی است و حتی اگر بازیکنی خطا کرد و مربی گفت که من او را نیاز دارم سرپرست می‌تواند آن بازیکن را کنار بگذارد. وظیفه سرپرست است که اگر می‌بیند بازیکنی به هواداری توهین می‌کند باید با او برخورد کند. فکر می‌کنید مرحوم دهداری چرا نامش ماندگار شد؟ 

لحظه سال تحویل کجا هستید؟

شمال هستم تا 20 فروردین در شمال کشور خواهم بود. 

 خاطره ماندگاری از دوران کودکی یا عید نوروز دارید؟

سؤال سختی پرسیدید. الان چیز خاصی در ذهنم نیست و باید فکر کنم اما یادم می‌آید زمانی که آبادان بودیم در تعطیلات نوروز بود که یک خاطره ماندگار برایم ثبت شد. پدر من در کار نفت بود و در حوالی میدان گمرک آبادان کارهای انتقال نفت به لنج‌ها را انجام می‌داد. فکر می‌کنم 8 ساله بودم که شکلات‌های جدیدی به بازار آمده بود و من تعداد زیادی از آنها را در جیب داشتم. یادم می‌آید هوا خیلی گرم بود و در آن شرایط به داخل آب پریدم تا شنا کنم. این بی‌خبری باعث شد تا پدرم یک ساعت به دنبالم بگردد. وقتی من را در آب دید پرسید تا حالا کجا بودی؟ بعد از آن کتکی از پدرم خوردم که هیچ وقت یادم نمی‌رود. با کمربندش تا خانه من را کتک زد و این خاطره همیشه در ذهن من ثبت شد. 

 در این سا‌ل‌ها جای چه کسی و یا کسانی را در زندگی‌تان خالی حس می‌کنید؟

پدرم، مادرم و پدر همسرم جایشان خالی است و خاطرات شیرینی از آنها در ذهن دارم. 

امسال اولین سالی است که مرحوم منصور پورحیدری در قید حیات نیست و در سال نو یاد و خاطره او برای اهالی فوتبال زنده است. آیا خاطره خاصی از این مرحوم دارید؟

به نظرم آقای پورحیدری شخصیت بزرگی داشت و بسیار انسان مؤدبی بود. تا حدودی شخصیت مرحوم پورحیدری نزدیک به شخصیت مرحوم دهداری بود. افرادی مثل مرحوم پورحیدری را هیچ گاه نباید فراموش کنیم. همچنین مرحوم ناصر حجازی که او هم دقیقا به این صورت است. همین آقای ناصر ابراهیمی که ان‌شاالله 120 سال زنده باشد شخصیت بزرگی دارد. آقای حسین چرخابی و رسول کربکندی از افراد بزرگ فوتبال ما هستند. خیلی دوست داشتم نام مربی‌ام در تیم جم آبادان را هم یادم بود. آنها هم انسان‌های بزرگی بودند و شخصیت خاص خودشان را داشتند و ما همیشه از آنها یاد می‌گرفتیم. 

 به نظر می‌رسد رفتاری که در اوایل دهه 70از سوی استقلالی‌ها با شما انجام شد باعث شد تا کمی آسیب ببینید؟

همه اینها به ضعف مدیریت برمی‌گردد. 

 هواداران استقلال هنوز هم از کاظم اولیایی مدیرعامل وقت استقلال ناراحت هستند که با شما رفتار درستی انجام نداد و در نهایت از تیم جدا شدی. 

آقای ... که در آن جلسه حضور داشت 3 هزار دروغ به من گفت. من به او گفتم شما نیازی ندارید که نماز بخوانید. همین که به ما دروغ نگویید برای ما کافی است. به آنها گفتم فقط به بازیکنان دروغ نگویید. 

 هواداران استقلال معتقدند که شما در استقلال به لقب عقاب آسیا رسیدید.قبول داری این موضوع را؟

نه! من از سال 64 به تیم ملی رفتم. زمانی که به استقلال پیوستم سال 69 چهل و پنج بازی ملی داشتم. اصلا این حرف را قبول ندارم که من در استقلال عقاب آسیا شدم. اولین بازی ملی من مقابل رومانی بود و دومین بازی ملی من مقابل کویت بود و بعد از آن مقابل تیم‌های دیگری بازی‌های زیادی انجام دادم. در آلمان شرقی برای تیم ملی بازی کردم و بعد از آن در چین و برخی کشورهای دیگر برای تیم ملی به میدان رفتم. حتی همراه تیم ملی در مشهد به مصاف تیم منتخب استان خراسان رفتیم. ‌آن موقع ما مربی دروازه‌بان نداشتیم و خودم تمرین می‌کردم. آن زمان شوماخر دروازه‌بان تیم ملی آلمان بود و من او را همواره الگوی خودم قرار می‌دادم. هر روز در اصفهان که بودم ساعت 5 صبح به کوه صفه می‌رفتم و تمرین می‌کردم. از دیوار با پنجه‌هایم بالا می‌رفتم و اصلا این حرف را قبول ندارم که من در استقلال عقاب آسیا شدم. 

در پرسپولیس هم همین طور؟

بازی‌های من در تیم ملی کاری به استقلال و پرسپولیس نداشت.

لقب عقاب آسیا را برای اولین بار چه کسی برای شما گذاشت؟

تماشاگران و مردم که به من محبت داشتند این عنوان را روی من گذاشتند. هیچ گاه هواداران استقلال و پرسپولیس به من توهین نکردند. چون می‌دانستند من دروازه‌بان تیم ملی هم هستم. من با کتف شکسته برای تیم ملی بازی کردم. هر دو کتف من شکسته است. اما به خاطر مملکت و مردم بازی کردم. من با همه وجود تمرین می‌کردم و لقب‌هایی که مردم به من می‌دادند به خاطر لطف آنها بود و ربطی به هیچ تیمی نداشت. من همیشه دعا می‌کنم همه بازیکنان به این درجه برسند که مورد محبت مردم قرار بگیرند. خاطره‌ای به ذهنم رسید. سال 65 من دروازه‌بان تیم ملی بودم و لباس سبز رنگی را به تن داشتم. پدر و مادرم به من گفتند شیشه‌های خانه را تمیز کن و من هم که بازیکن ملی‌پوش بودم مشغول تمیز کردن شیشه‌های خانه شدم. مردمی که می‌دیدند می‌خندیدند و می‌گفتند بازیکن تیم ملی را ببینید که شیشه تمیز می‌کند. مگر ما جرات می‌کردیم روی حرف پدر و مادرمان حرف بزنیم. الان اینطور نیست. بازیکن باید پیراهن تیم ملی را شب تا صبح به تن کند و آن را ببوسد. چون پرچم کشور بر تن تو است. در یک بازی، بازیکن حریف تکلی زد و پای او به زیر چشم من خورد و باعث شد 8 بخیه به صورت بزنم اما بازی کردم. آنهم در حالی که همان بازیکن حریف فریاد می‌زد صورت عابدزاده خونی شده اما به او گفتم بلند شد و مسخره بازی درنیاور! در یک بازی که در پرسپولیس بودم توپ سمت راست من آمد و شیرجه زدم. صورت من به دلیل برخورد با بازیکن حریف باز هم پاره شد  و هنوز جای آن روی صورتم مشخص است. دکتر تیم که بالای سرم آمد به دلیل جراحت صورت من حالش بد شد اما من با آن وضعیت باز هم بازی کردم. الان شرایط به‌گونه‌ای است که بازیکن تا یک تکلی می‌زند 60 بار دور خودش غلت می‌خورد و حتی بعد از مصدومیت گریه می‌کند. بازیکنی که مصدوم شده می‌گوید نمی‌توانم بازی کنم، آن‌هم در حالی که یک‌ونیم میلیارد تومان پول گرفته است. 

در فوتبال ایران دروازه‌بانی داریم که شما را یاد خودتان بیندازد؟

این را که من نباید بگویم، خود شما رسانه‌ها باید درباره آن صحبت کنید. از نظر من همه خوب هستند.

بعد از تجربه‌ای که در بازی در سینما داشتید، آیا پیشنهاد دیگری هم برای بازیگری به شما رسید؟

آن فیلمی که بازی کردم، فیلم خوبی نبود چون مدیریت خوبی در آن انجام نشد. آن فیلم می‌توانست فیلم خوبی باشد، اما به خاطر رفتارهای نادرستی که انجام شد، کار به جایی نرسید. البته دو، سه پیشنهاد به من رسیده و حتی کارگردان‌های بنام مستندساز هم سراغ من آمده‌اند اما می‌خواهم اگر قرار است کاری انجام شود، کار ماندگاری باشد.

تا به حال پیش آمده همسرتان از شما عصبانی بشود؟ 

همسرم سختی‌های زیادی کشیده اما واقعا در خانه به او کمک می‌کنم. غذا را همسرم آماده می‌کند و همیشه در خانه من ظرف می‌شورم! مگر می‌شود انسان به همسرش کمک نکند؟ همسرم دستور می‌دهد و لیست او را من تهیه می‌کنم. 

با این شرایط باید شما را جزو مردان زن ذلیل حساب کنیم؟

نه! من زن ذلیل نیستم. همسرم می‌داند که من متعلق به همه مردم ایران هستم. من برای همه مردم وقت می‌گذارم. زمانی که شما به اینجا می‌رسید باید برای همه مردم وقت بگذارید. 

سال 96 سال خروس است. می‌دانید ویژگی‌های این سال چیست؟

خود من هم خروس هستم چون همیشه صبح زود از خواب بیدار می‌شوم! از همان ابتدا من صبح زود بیدار می‌شدم. چه آمریکا باشم و چه ایران صبح زود بیدار می‌شوم و صبحانه را تهیه می‌کنم. 

اگر روزی نوه‌دار شوید احساس پیری می‌کنید؟

به هیچ عنوان. اتفاقا نوه‌دار شوم جوانتر هم می‌شوم. من خیلی خانواده‌ دوست هستم. 

شما اخیرا برند HO را وارد کشور کرده‌اید که محصولات دستکش‌های دروازه‌بانی دارد. در این باره هم توضیحاتی بدهید.

دستکش HO یکی از بهترین برندهای دروازه‌بانی در سطح اروپاست و در سراسر دنیا حدود 40 کشور از محصولات آن استفاده می‌کنند و از آن راضی هستند. فرق آن با بقیه محصولات مشابه این است که در هواهای خشک و مرطوب شرایطش فرق می‌کند و باید دستکش مرتبط با آن استفاده شود. این دستکش‌ها به راحتی خراب نمی‌شوند و کیفیت عملکرد دروازه‌بان را خیلی بیشتر می‌کند. من نمایندگی این برند را در ایران انحصاری گرفتم و کسی جز من نمی‌تواند آن را وارد کشور کند. قیمت آن را هم ما نمی‌توانیم تعیین کنیم و حق نداریم قیمت آن را افزایش دهیم. ما دقیقا همان قیمت اصلی را به مشتریان می‌دهیم و اگر بخواهیم قیمت را افزایش دهیم 30 هزار یورو جریمه می‌شویم. دستکش‌های تمرین و دستکش‌های بازی هم با هم فرق می‌کند و این هم یکی دیگر از فرق‌های دستکش برند HO با محصولات مشابه است. 

آیا شعبه‌ای هم برای این برند باکیفیت در ایران زده‌اید؟

باید چند عکس تبلیغاتی در این باره بگیریم و قرار است در تبریز، اصفهان، مشهد، شمال و چند شهر دیگر هم نمایندگی داده شود. موضوع مهم این است که ما نمی‌توانیم قیمت این دستکش‌ها را بالا ببریم و به همان قیمتی به مشتری بدهیم که قیمت اصلی آن است. البته ما با 15 درصد تخفیف این دستکش‌ها را در اختیار مردم قرار می‌دهیم. این یکی از بهترین برندهاست.

اگر بخواهید در آستانه سال نو برای مردم دعا کنید چه دعایی انجام می‌دهید؟

دعا می‌کنم که این سال یکی از شیرین‌ترین سال‌های مردم ایران باشد. همچنین دعا می‌کنم هوای تهران پاک شود. همچنین امیدوارم مردم اهواز و استان خوزستان از هوایی مناسب بهره ببرند و دولت بتواند سرویس مناسبی به مردم بدهد. دولتمردان باید بدانند خوزستان‌ها هم انسان و ایرانی‌ هستند و حق دارند زندگی سالمی داشته باشند. در خوزستان خون‌های زیادی ریخته شد تا کشور پابرجا بماند. سوسنگرد، اندیمشک، خرمشهر، دزفول، تبریز، مشهد، اصفهان و همه جای ایران باید امکانات خوبی در اختیار مردم قرار بگیرد.