۰۱ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۷

مردم ليبي و بند‌هاي جديد استعماري

کد خبر : ۲۹۶۵۵
از چند روز قبل كه آهنگ عمليات‌هاي مردمي به سمت طرابلس شرق شدت گرفت، تا يك‌شنبه ‌شب كه فروپاشي حكومت قذافي شمارش معكوس به‌خود گرفت، زمان زيادي طول نكشيد و صد‌ها نفر از مردم و انقلابيون به خون كشيده شدند و بسياري از مناطق و منازل مردم ويران شد و زير‌ساخت‌هاي نفتي، اقتصادي و نظامي در بمباران‌هاي ناتو كه گاهي با هوشمندي نابود مي‌شدند، تقريباً از بين رفته‌اند. قذافي و دستگيري يا فرار وي به سوي مرز‌هاي الجزاير و حتي پنهان‌شدن يا پناهندگي و متواري شدنش، ماجرايي ويژه است كه تقريباً از سرنوشت مردم ليبي جدا مي‌شود. مردم اين كشور كه ده‌ها سال را با ديكتاتوري و قبل از آن را با انواع ديكتاتوري و استعمار ايتاليا پشت‌سر گذاشته‌اند، اراده خود را براي كنار‌زدن نظام ديكتاتوري نشان داده‌اند و با شكل‌گيري هسته‌هاي انقلابي و مبارز در شهر‌هاي ليبي و تشكيل حكومت‌ملي موقت به رهبري عبدالجليل، بايد براي ساختن حكومت جديد و دوران جديد سياسي، دست به‌كار شوند .
ولي ناتو، غرب و به‌شكل طبيعي ساختار‌هاي بين‌المللي اسير دست آنها، اين اجازه را به مردم ليبي نمي‌دهند تا آنچه براي خود مي‌خواهند بسازند. جالب اينكه امريكا در اولين واكنش به ساقط شدن قذافي، از انقلابيون خواسته تا دموكراسي را رعايت كنند، يعني اينكه اگر با خواسته‌هاي امريكا و غرب موافقت نكنند، متهم به رويكرد غير دموكراتيك و ضدمردمي خواهند شد. ناتو هم در موضعگيري خود به بسياري‌ها تفهيم كرده كه اگر منافع غرب رعايت نشود، اين سازمان نظامي، همچنان با نام سازمان ملل به مأموريت خود در ليبي ادامه خواهد داد، معني اين موضع اين نيست كه حكومت مردمي و انقلابي ليبي اگر در مسيري باشد كه سهمي از كيك غارتگري در ليبي را براي آنها كنار نگذارد، چماق ناتو با اين حكومت هم تحت عنوان حمايت از مردم وارد عمل مي‌شود.
درست است كه كابوس قذافي و فرزندان نادان وي در ليبي پايان يافته ولي كابوسي بزرگ‌تر دامن مردم ليبي را گرفته كه بايد غرب را در زندگي و ثروت ملي خود شريك و بلكه حاكم بدانند. وزير خارجه ايتاليا با ذوق‌زدگي، دوران جديد در ليبي را با حضور ايتاليا در بخش‌هاي بهداشت و مسكن توصيف مي‌كند كه در واقع خط‌كشي براي سهم ايتاليا در ليبي است. انگليس و امريكا هم حتماً نفت و بخش‌هاي نظامي و امنيتي حكومت در ليبي را مي‌‌خواهند و فرانسوي‌ها هم از بازمانده‌هاي اين كيك، بهره خود را مي‌گيرند.
اگر قذافي يك ديكتاتور محلي و از قبايل ليبي بود، شايد مرزي براي چپاول و سركوب مردم اعمال مي‌كرد ولي امروز ديكتاتور‌هاي پيشرفته‌تر و وحشي‌تر بر آنها حاكم مي‌شوند و بند‌هاي جديد استعماري بر گردن آنها كشيده مي‌شود. امريكا و غرب كه با مشاركت ناتو در تحولات ليبي مداخله كردند در شش ماه گذشته، اهرم‌هاي گوناگوني را در جامعه، احزاب، شخصيت‌ها، نخبگان و دستگاه‌هاي حكومتي و حتي در درون قبايل و هسته‌هاي انقلابي كه قذافي را ساقط كردند دست و پا كرده‌اند كه گاهي احساس مي‌شود، اعضايي از حكومت موقت انتقالي ليبي هم، پيشاپيش به غربي‌ها تعهداتي داده‌اند تا از حمايت‌ مالي يا عملياتي و نظامي ناتو و غرب استفاده كرده و امكان كسب مشروعيت بين‌المللي داشته يا بتوانند در مسير ساقط كردن قذافي گامي بردارند. مردم ليبي از حاكميت ديكتاتوري قذافي نجات پيدا كردند ولي اكنون در مقابل امتحان بزرگ‌تر و مسئوليت‌هاي جديد و بزرگ‌تري قرار گرفته‌اند كه اين يك مسير تكاملي براي مردم ليبي است. يا اين مردم در مسئوليت جديد با هوشمندي، چهره‌هاي استعماري و غربي و اهر‌م‌هاي غرب را كنار خواهند زد و با مقاومت، به راه آزادي و دوران جديد ادامه مي‌دهند يا خون هزاران ليبيايي كه در شش ماه مبارزات اخير جان باختند و حاصل سه دهه ديكتاتوري قذافي به بار نمي‌نشيند.

هادي محمدي