
صراط: محمدرضا خاتمی، برادر رئیس دولت اصلاحات و نایب رئیس مستعفی مجلس ششم اخیراً در بخشی از گفتوگوی خود با سایت جماران با بیان اینکه باید بپذیریم که مردم ناراضی هستند! اظهار کرده است:
مردم صبح که از خواب بیدار میشوند یکباره میبینند اجناس گرانتر شده، امیدی به آینده بچههایشان ندارند، سیل مهاجرت را ببینید، این همه متخصص بیکار و تحصیل کرده بیکار داریم، سرمایهگذاری میکنند، کار میکنند، یکشبه همه چیز به هم میریزد. با دنیا روابط خوبی نداریم ما با دنیا یک جوری شدیم که به حق یا ناحق ما یک طرفیم همه دنیا یک طرف دیگر است، این برای مردم عادی که میخواهند زندگی کنند پیام امیدبخشی ندارد که در آینده سرنوشتشان بهتر از این خواهد بود. برای همین ناراضی هستند نارضایتیشان را هم بین همه جناحها تقسیم و سرشکن میکنند. مردم به زلف و ابروی کسی دل نبستهاند؛ این اصلاحطلب است، او محافظهکار است، مردم در نهایت یک زندگی آرام و سعادتمند و شرافتمندانهای میخواهند که عزیز و محترم باشند چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور. متأسفانه این افق برای مردم ما امروز روشن نیست مردم ثبات را حس نمی کنند چه برسد به بیشرفت و بهبود اوضاع!
*خودخواندگی چهرههای جریان خاص برای نمایندگی مردم و قشرهای مختلف جامعه تبدیل به یک بلیّه در فضای جمهوری اسلامی ایران شده است.
هادی خانیکی به نمایندگی از تمام زنان کشور اعلام میکند که مطالبات آنها بر زمین مانده است، سعید لیلاز به مردم اعلام میکند که اوضاع اقتصادی و دیپلماتیک دولت مناسب است و اکنون نیز خاتمی با نگاهی بحران زده به اوضاع کشور اعلام میکند که حتی وضعیت ثبات کشور نیز در برخی شعوبش در خطر قرار دارد و مردم ناراضیاند!
صحبتهای خاتمی حتی در مابهاِزای یک کلمه هم درست نیستند و در قبال آنها بیان نکات زیر لازم است:
یکم: امنیت مقدم بر معیشت و اقتصاد است که خاتمی به آن اشاره نکرده است. سرنوشت کشورهای ناامنی همچون سوریه و اوکراین و پاکستان و ایضاً کشورهای ناامن ولی با ماسک امنیت نظیر آمریکا که سالیانه بیش از 30 هزار نفر در آنها با سلاح گرم کشته میشوند در مقابل دیدگان افکار عمومی قرار دارد.
اکنون باید قضاوت کرد که آیا یک شهروند در جمهوری اسلامی ایران حاضر است امنیت عمومی موجود در جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیرد و بگوید از این امنیت ناراضی است؟!
آیا تجربههایی همچون غرق شدن کودکی سوری در دریا، سوزانده شدن نوزاد فلسطینی به همراه پدر و مادرش، انفجارهای روزانه در عراق و پاکستان، رژهی همجنسبازها در خیابانهای انگلیس، ناامنیهای هرروزه در ترکیه، به رگبار بستن حاضران سینما در آمریکا و کشتار روزمره دانشآموزان در مدارس آمریکا توسط مجانین مسلح قابل انکار است که کسی بخواهد در مقابل امنیت پایدار خاک جمهوری اسلامی ایران و آسمان و دریای امن آن سر ناسازگاری بردارد و بگوید ناراضی است؟!
صدالبته پس از امنیت فیزیکی، ابعاد دیگری از امنیت همچون امنیت اخلاقی، امنیت روانی و ... نیز مطرح میشود که باز هم باید دانست اولاً این قبیل نگرانیها در تمام کشورهای شمال و جنوب دنیا وجود دارد و ثانیاً جمهوری اسلامی ایران در این زمینه هم اثباتاً نمره بالایی را دریافت میکند.
دوم: در مبحث اقتصاد و معیشت باید دانست که مشکل اقتصاد در تمام کشورهای دنیا الیالابد وجود دارد و حتی در آمریکا بعنوان کدخدای ذهنی یک جریان خاص در ایران هم بیش از 40 میلیون نفر محتاج نان شب وجود دارد.
در آمریکا هزینههای پزشکی به حدی بالاست که برخی افراد فاقد بیمه مجبورند بر اثر یک بیماری بمیرند زیرا هیچ پول و حمایتی برای درمان ندارند.
اوضاع بیکاری در یونان و اسپانیا به حدی رسیده است که اعتراضات مردمی تبدیل به یک رویه در این کشورها شده است.
و قس علی هذا...
جدای از این مسئله وجود مشکل اقتصادی حادّ به معنی قحطی، رؤیت گرسنگی، فقر گسترده و بیکاری فراگیر، بسته شدن بانکها، انحلال کابینه و مقولاتی از این دست است. (نظیر آنچه هماکنون در سومالی و سودان دیده میشود و پیش از این در اوایل قرن بیستم در آمریکا و در ایران دیده شد)
کدامیک از این مشاکل هماکنون در ایران اسلامی وجود دارد؟!
چرا جریان سیاسی خاص بیهیچ دلیل و مدرکی مصرحاً تأکید میکند که «فقرا در ایران زیادند»! و در ادامه اصرار دارد با اوکراینیزه کردن فضای جمهوری اسلامی ایران، به دروغی به نام نارضایتی مردم دامن بزند؟!
آنها همواره از سه مقوله فساد، مشکلات اقتصادی و تحریمها سه مترسک ساختهاند در حالیکه حاضر نشدهاند به مردم بگویند این مترسکها از کاه ساخته شدهاند.
فساد در کدام جامعه وجود ندارد که جمهوری اسلامی ایران دومینش باشد و مگر فساد در دولت امیرالمؤمنین(ع) هم وجود نداشت؟!
همهگیری و شیوع فساد نیز دروغ بزرگی است که هیچ دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد و از طرفی باید دانست تأکید جمهوری اسلامی ایران بر مبارزه با فساد نه به دلیل شیوع آن که به این دلیل است که فساد کم نیز زیاد است!
درباره مشاکل اقتصادی هم جریان سیاسی خاص هیچگاه در طول 36 سال گذشته حاضر نشد توضیح دهد مشکل اقتصادی دقیقا چیست؟!
آنها زمانی کالابرگ یا همان کوپن که امروزه در آمریکا نیز همچنان توزیع میشود را نماد مشکل اقتصادی و بیکفایتی جمهوری اسلامی! عنوان میکردند و اکنون که 36 سال از انقلاب اسلامی میگذرد نیز به گواه تقریرات محمود سریعالقلم (از استادان اصلاحطلب و از چهرههای نزدیک به دولت) از نبود ویزای شینگن و چرایی نبود امکان عکاسی از زیر دریا برای همه برای مینالند!
درباره مسئله تحریمها نیز اولاً جریان خاص بصورتی عمومی حاضر نیست به مردم بگوید که اثر تحریمها بر اقتصاد ایران هیچگاه بیش از 30 درصد نبوده است و ثانیاً امروز کمتر کسی در ایران وجود دارد که بتواند اثر یک تحریم اقتصادی را با انگشت اشاره نشان دهد. (به این معنی که تأثیرات تحریمها در همان 30 درصد نیز بر معیشت مردم فشار چندانی وارد نمیآورد و مقولاتی دیگر را دچار تکانه میکند)
و سوم: آیا هماکنون واقعاً امکان زندگی آرام، سعادتمند و شرافتمندانه در ایران اسلامی وجود ندارد؟!
و چرا جریان خاص اصرار دارد با القای این تفکرات تماماً ناصحیح به جامعه ایرانی، آنچه را که سعید حجاریان پروژهی ناموفق اصلاحطلبی مینامد به سرانجام برساند و شرایط اوکراین و سوریه را در ایران جاری کند؟!
تاریخ یقیناً به این سؤالات پاسخ خواهد داد.
گفتنیست، مقام معظم رهبری در بخشی از دیدار اخیر خود با اعضای مجلس خبرگان، طی سخنانی با تأکید بر اینکه پیشرفتهای فراوانی در انتظار جمهوری اسلامی است، فرمودند:مسئولین کشور، شخصیّتهای مؤثّر و دارای منبر در فضای عمومی -چه در مطبوعات، چه در مراکز نطق و بیان- آن کسانی که میتوانند حرف بزنند، میتوانند اثر بگذارند، بایستی این آینده را هرچه بیشتر تشریح بکنند، [دلها را] بهسمت این آینده سوق بدهند، دلها را امیدوار کنند، آرامش و سکینهی لازم را در دلهای مؤمنین بهوجود بیاورند تا پیش برویم؛ ما بحمدالله در حال پیشرفتیم.
مردم صبح که از خواب بیدار میشوند یکباره میبینند اجناس گرانتر شده، امیدی به آینده بچههایشان ندارند، سیل مهاجرت را ببینید، این همه متخصص بیکار و تحصیل کرده بیکار داریم، سرمایهگذاری میکنند، کار میکنند، یکشبه همه چیز به هم میریزد. با دنیا روابط خوبی نداریم ما با دنیا یک جوری شدیم که به حق یا ناحق ما یک طرفیم همه دنیا یک طرف دیگر است، این برای مردم عادی که میخواهند زندگی کنند پیام امیدبخشی ندارد که در آینده سرنوشتشان بهتر از این خواهد بود. برای همین ناراضی هستند نارضایتیشان را هم بین همه جناحها تقسیم و سرشکن میکنند. مردم به زلف و ابروی کسی دل نبستهاند؛ این اصلاحطلب است، او محافظهکار است، مردم در نهایت یک زندگی آرام و سعادتمند و شرافتمندانهای میخواهند که عزیز و محترم باشند چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور. متأسفانه این افق برای مردم ما امروز روشن نیست مردم ثبات را حس نمی کنند چه برسد به بیشرفت و بهبود اوضاع!
*خودخواندگی چهرههای جریان خاص برای نمایندگی مردم و قشرهای مختلف جامعه تبدیل به یک بلیّه در فضای جمهوری اسلامی ایران شده است.
هادی خانیکی به نمایندگی از تمام زنان کشور اعلام میکند که مطالبات آنها بر زمین مانده است، سعید لیلاز به مردم اعلام میکند که اوضاع اقتصادی و دیپلماتیک دولت مناسب است و اکنون نیز خاتمی با نگاهی بحران زده به اوضاع کشور اعلام میکند که حتی وضعیت ثبات کشور نیز در برخی شعوبش در خطر قرار دارد و مردم ناراضیاند!
صحبتهای خاتمی حتی در مابهاِزای یک کلمه هم درست نیستند و در قبال آنها بیان نکات زیر لازم است:
یکم: امنیت مقدم بر معیشت و اقتصاد است که خاتمی به آن اشاره نکرده است. سرنوشت کشورهای ناامنی همچون سوریه و اوکراین و پاکستان و ایضاً کشورهای ناامن ولی با ماسک امنیت نظیر آمریکا که سالیانه بیش از 30 هزار نفر در آنها با سلاح گرم کشته میشوند در مقابل دیدگان افکار عمومی قرار دارد.
اکنون باید قضاوت کرد که آیا یک شهروند در جمهوری اسلامی ایران حاضر است امنیت عمومی موجود در جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیرد و بگوید از این امنیت ناراضی است؟!
آیا تجربههایی همچون غرق شدن کودکی سوری در دریا، سوزانده شدن نوزاد فلسطینی به همراه پدر و مادرش، انفجارهای روزانه در عراق و پاکستان، رژهی همجنسبازها در خیابانهای انگلیس، ناامنیهای هرروزه در ترکیه، به رگبار بستن حاضران سینما در آمریکا و کشتار روزمره دانشآموزان در مدارس آمریکا توسط مجانین مسلح قابل انکار است که کسی بخواهد در مقابل امنیت پایدار خاک جمهوری اسلامی ایران و آسمان و دریای امن آن سر ناسازگاری بردارد و بگوید ناراضی است؟!
صدالبته پس از امنیت فیزیکی، ابعاد دیگری از امنیت همچون امنیت اخلاقی، امنیت روانی و ... نیز مطرح میشود که باز هم باید دانست اولاً این قبیل نگرانیها در تمام کشورهای شمال و جنوب دنیا وجود دارد و ثانیاً جمهوری اسلامی ایران در این زمینه هم اثباتاً نمره بالایی را دریافت میکند.
دوم: در مبحث اقتصاد و معیشت باید دانست که مشکل اقتصاد در تمام کشورهای دنیا الیالابد وجود دارد و حتی در آمریکا بعنوان کدخدای ذهنی یک جریان خاص در ایران هم بیش از 40 میلیون نفر محتاج نان شب وجود دارد.
در آمریکا هزینههای پزشکی به حدی بالاست که برخی افراد فاقد بیمه مجبورند بر اثر یک بیماری بمیرند زیرا هیچ پول و حمایتی برای درمان ندارند.
اوضاع بیکاری در یونان و اسپانیا به حدی رسیده است که اعتراضات مردمی تبدیل به یک رویه در این کشورها شده است.
و قس علی هذا...
جدای از این مسئله وجود مشکل اقتصادی حادّ به معنی قحطی، رؤیت گرسنگی، فقر گسترده و بیکاری فراگیر، بسته شدن بانکها، انحلال کابینه و مقولاتی از این دست است. (نظیر آنچه هماکنون در سومالی و سودان دیده میشود و پیش از این در اوایل قرن بیستم در آمریکا و در ایران دیده شد)
کدامیک از این مشاکل هماکنون در ایران اسلامی وجود دارد؟!
چرا جریان سیاسی خاص بیهیچ دلیل و مدرکی مصرحاً تأکید میکند که «فقرا در ایران زیادند»! و در ادامه اصرار دارد با اوکراینیزه کردن فضای جمهوری اسلامی ایران، به دروغی به نام نارضایتی مردم دامن بزند؟!
آنها همواره از سه مقوله فساد، مشکلات اقتصادی و تحریمها سه مترسک ساختهاند در حالیکه حاضر نشدهاند به مردم بگویند این مترسکها از کاه ساخته شدهاند.
فساد در کدام جامعه وجود ندارد که جمهوری اسلامی ایران دومینش باشد و مگر فساد در دولت امیرالمؤمنین(ع) هم وجود نداشت؟!
همهگیری و شیوع فساد نیز دروغ بزرگی است که هیچ دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد و از طرفی باید دانست تأکید جمهوری اسلامی ایران بر مبارزه با فساد نه به دلیل شیوع آن که به این دلیل است که فساد کم نیز زیاد است!
درباره مشاکل اقتصادی هم جریان سیاسی خاص هیچگاه در طول 36 سال گذشته حاضر نشد توضیح دهد مشکل اقتصادی دقیقا چیست؟!
آنها زمانی کالابرگ یا همان کوپن که امروزه در آمریکا نیز همچنان توزیع میشود را نماد مشکل اقتصادی و بیکفایتی جمهوری اسلامی! عنوان میکردند و اکنون که 36 سال از انقلاب اسلامی میگذرد نیز به گواه تقریرات محمود سریعالقلم (از استادان اصلاحطلب و از چهرههای نزدیک به دولت) از نبود ویزای شینگن و چرایی نبود امکان عکاسی از زیر دریا برای همه برای مینالند!
درباره مسئله تحریمها نیز اولاً جریان خاص بصورتی عمومی حاضر نیست به مردم بگوید که اثر تحریمها بر اقتصاد ایران هیچگاه بیش از 30 درصد نبوده است و ثانیاً امروز کمتر کسی در ایران وجود دارد که بتواند اثر یک تحریم اقتصادی را با انگشت اشاره نشان دهد. (به این معنی که تأثیرات تحریمها در همان 30 درصد نیز بر معیشت مردم فشار چندانی وارد نمیآورد و مقولاتی دیگر را دچار تکانه میکند)
و سوم: آیا هماکنون واقعاً امکان زندگی آرام، سعادتمند و شرافتمندانه در ایران اسلامی وجود ندارد؟!
و چرا جریان خاص اصرار دارد با القای این تفکرات تماماً ناصحیح به جامعه ایرانی، آنچه را که سعید حجاریان پروژهی ناموفق اصلاحطلبی مینامد به سرانجام برساند و شرایط اوکراین و سوریه را در ایران جاری کند؟!
تاریخ یقیناً به این سؤالات پاسخ خواهد داد.
گفتنیست، مقام معظم رهبری در بخشی از دیدار اخیر خود با اعضای مجلس خبرگان، طی سخنانی با تأکید بر اینکه پیشرفتهای فراوانی در انتظار جمهوری اسلامی است، فرمودند:مسئولین کشور، شخصیّتهای مؤثّر و دارای منبر در فضای عمومی -چه در مطبوعات، چه در مراکز نطق و بیان- آن کسانی که میتوانند حرف بزنند، میتوانند اثر بگذارند، بایستی این آینده را هرچه بیشتر تشریح بکنند، [دلها را] بهسمت این آینده سوق بدهند، دلها را امیدوار کنند، آرامش و سکینهی لازم را در دلهای مؤمنین بهوجود بیاورند تا پیش برویم؛ ما بحمدالله در حال پیشرفتیم.