۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۴

نحوه مدیریت منافقین توسط موساد

با توجه به اخبار اخیر رسانه هایی همچون آسوشیتدپرس که صراحتا به جاسوسی منافقین در ایران طبق اهداف اسرائیل اشاره شده است جای دارد که با بازخوانی مطالب مربوط به ارتباط منافقین با موساد و سیا مشی جاسوسی و تروریستی ابزارگونه منافقین را بهتر تبیین کرد.
کد خبر : ۲۰۲۵۶۱

صراط: استفاده سازمان سیا و دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل از گروهک تروریستی منافقین بعنوان یک ابزار امری انکار نشدنی است، چرا که منافقین نشان داده‌اند چه در اهداف تروریستی و چه تبلیغاتی سیاست‌های آنها را دنبال می کنند.

فاکتور‌های ارتباط منافقین با موساد و سیا همواره در برهه‌های مختلف نمایان شده است اما متاسفانه سیر مناسبی را در انتشار آنها شاهد نبوده ایم.

با این وجود در برخی موارد اتفاق جالبی که رخ داده است نمایان شدن ارتباط منافقین و موساد از جانب رسانه های مرتبط با دستگاه امنیتی اسرائیل و آمریکا بوده است.

با توجه به اخبار اخیر رسانه هایی همچون آسوشیتدپرس که صراحتا به جاسوسی منافقین در ایران طبق اهداف اسرائیل اشاره شده است جای دارد که با بازخوانی مطالب مربوط به ارتباط منافقین با موساد و سیا مشی جاسوسی و تروریستی ابزارگونه منافقین را بهتر تبیین کرد.

چندی پیش یک روزنامه نگار دفاعی اسراییل که روابط نزدیکی با شاباک دارد اطلاعاتی را به یکی از نویسنده های غربی جهت بزرگ نمایی قدرت دستگاه امنیتی اسرائیل می دهد که بخشی از آن به رابطه موساد و سازمان منافقین اشاره دارد.
با گذر از تعریف های نویسنده غربی در متن زیر به موارد مربوط به ارتباط موساد و منافقین اشاره می کنیم:


روشن است که موساد، مجاهدین را کاملا در اختیار دارد و آن را به دلخواه کنترل میکند و بر آن تأثیر میگذارد. گرچه این کنترل اهداف تبلیغاتی مؤثری دارد، تشخیص اهداف اطلاعاتی اسراییل از این رابطه، در میان مدت یا بلندمدت دشوار است. برای مجاهدین، جذب داوطلبانه توسط سرویسهای اطلاعاتی اسراییلی را قطعا باید به عنوان یک نزول هولناک به اعماق فاحشه گری سیاسی رده بندی کرد که حتی آنها هم نمیتوانند توجیه کنند.

سرویس اطلاعاتی اسراییل، تا آنجا که به نفوذ و تأثیرگذاری مربوط میشود، با سازمانهای دوست و دشمن به طور یکسان رفتار میکند.


در مورد سازمان مجاهدین خلق که از سال 1996 رابطه نزدیکی را با اطلاعات اسراییل حفظ کرده، به طور خاص دو شیوه کنترل مورد استفاده قرار میگیرند. اولی جذب فعال هواداران سازمان است. در اکثر موارد سازمان از جذب این افراد بی اطلاع است. به عبارتی، اسراییلیها به صورت محرمانه این افراد را جذب می کنند تا در داخل سازمان جاسوسی کنند. دومین شیوه، پیرامون مدیریت ارتباطات با سازمان از طریق افسران موساد در صحنه، دور میزند.

جذب خبرچینها در داخل سازمان، از سال 1997 به صورت مؤثر به کار گرفته شده است.

موساد تعداد زیادی از چنین "منابعی" را در داخل سازمان دارد. در اکثر موارد، جذب این منابع بدون اطلاع سازمان صورت میگیرند. دلیلش هم ساده است؛ "موساد به اطلاعاتی که از طریق سازمان دریافت میکند اعتماد ندارد و در نتیجه به دسترسی مستقیم به اطلاعات نیازمند است". اکثر این "منابع" در اروپای مستقر هستند، با این وجود، حضور حداقل یک عامل موساد در شعبه امریکای شمالی سازمان محرز است. "رامش سپهرراد" که در ناحیه واشنگتن ساکن است در اوایل سال 1997 توسط دوست پسرش که یک امریکایی یهودی تبار است جذب موساد شد.

سپهرراد ثابت کرده که یک حلقه کلیدی در اتصال موساد- مجاهدین در سالهای اخیر بوده است. آژانسهای اسراییلی از طریق وی اطلاعات دروغ را به خورد "علیرضا جعفرزاده" می دهند ، وی یکی از اعضای قدیمی گروهک رجوی است که توانسته به عنوان کارمند در رسانه فاکس نیوز نفوذ کند تا برای پیشبرد اهداف سازمان منافقین از توان رسانه‌های غربی استفاده نماید، ماموریت جذب نیرو در آمریکا را نیز بر عهده داشته است

سپهرراد دائما به اسراییل سفر می کند و یک عامل کهنه کار موساد محسوب می شود. در واقع گفته می شود که وی عملیاتهای جاسوسی هدایت شده ای از جانب موساد را انجام داده است که کلا ربطی به مجاهدین و ایران نداشته اند. بعضی از این عملیاتها به جاسوسی در گردهمایی های فمینیستی عرب و طرفدار فلسطین، در ایالات متحده مربوط میشود.

شیوه دوم، کنترل از طریق رابط مستقیم موساد در سازمان است. در این مورد مجاهدین کاملا از معامله با افسران و عوامل موساد آگاه هستند. از تابستان 1996 موساد اغلب دو مأمور در صحنه را در رده های سازمان قرار داده است. تیم امنیتی سازمان اغلب این افسران را به عنوان هواداران "خارجی" سازمان معرفی میکنند. این پوشش معمولا برای کاستن از ترس و سوء ظن اعضاء و هواداران، کافی است. این مأموران صحنه اغلب، اما نه همیشه، افسران معتبر موساد هستند و دارای شهروندی اسراییل هستند.


این حضور در داخل رده های سازمان، پوششی مناسب برای انتقال دوجانبه اطلاعات فراهم میکند و در ضمن موساد را قادر میسازد تا بر سازمان اشراف مستقیم و آزاد داشته باشد.


یکی از این عوامل صحنه موساد، یک هلندی به نام "ادوین جونکیر" بود. جونکیر که در اواخر دهه سی سالگی اش میباشد و ظاهرا ریشه های یهودی دوری دارد، در اواخر دهه 1980 در هلند جذب موساد شد. در نگاه اول به جونکیر، مأمور بودنش غیرمحتمل به نظر میرسد، چرا که آرام، از نظر جسمانی ترسو و از نظر اجتماعی ناشی است. با وجود این در زیر این لایه بی کفایتی، جاسوسی بسیار باانگیزه و ماهر با حافظه ای قوی و چشمانی بی عیب برای ثبت جزئیات قرار دارد. جونکیر به خاطر این واقعیت که اسراییلی نیست هیچوقت نمیتواند یک افسر موساد بشود، اما با این همه در وفاداری اش به اسراییل هرگز تردیدی وجود نداشته است. در اوایل تا اواسط دهه 1990، جونکیر در سازمانها و جوامع عربی در لاهه و آمستردام برای موساد جاسوسی میکرد. سرویس اطلاعاتی هلند از هر نظر از فعالیتهای وی آگاه بود. در واقع بی.وی.دی (سرویس اطلاعاتی هلند) رابطه جونکیر با موساد را تحمل میکرد چون فعالیتهای وی تهدیدی برای امنیت ملی هلند نبودند.

جونکیر در سال 1998 به عنوان یک هوادار "خارجی" در شبکه هواداران مجاهدین در هلند جای داده شد. در اوج فعالیتهای تروریستی مجاهدین در تهران و دیگر شهرهای اصلی، جونکیر مأموریت یافت با هیأتی به تهران سفر کند تا تأثیر واقعی حملات تروریستی اخیر مجاهدین را ارزیابی کند. این هلندی قرار بود با دوست دختر ایرانی اش که ظاهرا وظیفه ای مشابه اما جداگانه از طرف مجاهدین داشت، سفر کند. سرویس اطلاعاتی هلند (بی.وی.دی) که احتمالا توسط همتایان بریتانیایی شان مطلع شده بودند، فهمیدند که سرویسهای امنیتی ایرانی از مأموریت جونکیر با خبر هستند و به احتمال زیاد دستگیری او و دوست دخترش در پرواز برگشت به آمستردام را طراحی کرده اند.

گفتنی است در پایان متن نگارنده آمده است ، این اطلاعات توسط یک روزنامه نگار دفاعی اسراییل که روابط نزدیکی با شاباک دارد به نگارنده ارائه شده است، این گزارش با عنوان NDBATUR1437 بایگانی شده است،نگارنده یک نسخه ویرایش شده از گزارش را مشاهده کرده است، آر. تاملینسون، شکاف بزرگ: داخل دنیای محرمانه ام.آی.شش، ادینبرگ 2003، صص 186-185

منبع: دیده بان