۲۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۹

گزارشی از زندگی حاشیه‌نشینان اطراف تهران

بی پولی،بیکاری،اعتیاد، مهاجران پاکستانی و افغانی و نا امنی بزرگ ترین مشکلات مناطق حاشیه تهران است.
کد خبر : ۱۸۷۰۲۹
صراط: روی تابلوی نسبتا بزرگ کنار خیابان با رنگ قرمز نوشته شده: «به صالحیه شهر اخلاق و فضیلت خوش آمدید». اما پشت تابلو تنها چیزی که نمی توان دید نشانی از شهر است. صالحیه که تا چندی پیش نامش «صالح آباد» بود و شهرکی کوچک در حاشیه اسلامشهر و حدود 25 کیلومتری تهران این روزها نام «شهر» به خود گرفته است.

کل این شهر خیابانی حدود یک کیلومتری است که در دو سوی آن کوچه هایی قرار دارند که انتهای همه آن ها به بیابان ختم می شود و البته انتهای خود خیابان و صالحیه هم به بیابان می رسد. صالحیه از محدودی  تابلوی نصب شده شروع می شود و تا انتهای خیابان که کلانتری است و بعد بیابان پایان می گیرد. شهری با خانه های 45 تا 70 متری که بخش عمده آن ها قدیمی ساز با نماهایی سیمانی است متعلق به خانواده هایی عمدتا کارگر نشین با درآمد پایین بین 400 تا حداکثر 600 هزار تومان. خانه ها معمولا دارای یک حال و یک اتاق خواب کوچک 9 متری است و البته آشپزخانه ای کوچک و سرویس بهداشتی و حمام. خانواده هایی که در این منطقه زندگی می کنند بیشترشان شهرستانی هستند و برای پیدا کردن کار به تهران آمده اند و باتوجه به بالا بودن هزینه زندگی و اجاره خانه در تهران و درآمد پایین در مناطقی مانند صالحیه ساکن شده اند.

اجاره یک خانه 60 تا 70 متری در این منطقه 12 میلیون تومان رهن کامل است و هر متر آپارتمان 600 هزار تومان قیمت دارد.  البته در این منطقه امکانات اولیه زندگی مانند آب، برق، گاز و تلفن وجود دارد و مدرسه، درمانگاه، داروخانه، امکانات محدود ورزشی و انواع مغازه ها و حتی کافی نت هم هست.

علی 24 ساله ساکن خانه ای 52 متری در صالحیه می گوید:« ما از سال 72 در این منطقه زندگی می کنیم، پدرم کارگر پروفیل سازی است و خودم هم یک سال است که در کارخانه کاله کار می کنم. سال اول که به اینجا آمدیم تازه خانه سازی در اینجا شروع شده بود و بین خانه ما تا همسایه یک خرابه بزرگ بود اما خوب الان ساخته شده است. »

او می گوید:« بیشتر ساکنین این جا و مناطق اطراف کارگر های ساده کارخانه های اطراف جاده ساوه و اسلامشهر هستند و البته بخشی هم در تهران کار می کنند اما درآمد چندانی ندارند و مجبور هستند این محله ها را برای زندگی انتخاب کنند. مثلا خودم باوجود اینکه شب کارم 390 هزار تومان حقوق می گیرم و فکر کنید بخواهم با این پول زن هم بگیرم.»

به گفته علی خیلی از کارگران ساکن این منطقه مثل پدر خود او طی ماه های گذشته به دلیل مشکلات اقتصادی کارخانه ها بی کار شده اند و یا چند ماهی است که حقوقی دریافت نکرده اند.

صالحیه تنها یکی از چندین شهر و شهرک اقماری است که از کنار هم قرار گرفتن آن ها شهرستان اسلامشهر؛ بزرگ ترین کلونی جمعیتی حاشیه نشینی شهر تهران شکل می گیرد. به اعتقاد کارشناسان شهر تهران چند میلیون حاشیه نشین را کنار خود جای داده است و بزرگ ترین شهر کشور از این لحاظ محسوب می شود.

اسلامشهر با داشتن بیش از 800 هزار نفر جمعیت به جز بخش مرکزی آن که شامل محدود میدان نماز و اطراف آن مانند خیابان باغ فیض است دارای شهرک ها، روستاها و بخش های کوچکی است که با ادامه جاده تهران ساوه در کنار کارگاه ها و کارخانه های اطراف جاده و در بیابان های اطراف به مرور زمان و با ورود مهاجران جویای کار از شهرهای دیگر شکل گرفته است. مناطقی مثل شهرک امام حسین، ایرین، واوان، اکبرآباد، ضیاآباد، احمد آباد و نسیم شهر.

مثلا نسیم شهر که از چند کیلومتر جلوتر تابلوهای سبز رنگی نوید نزدیک شدن به آن را می دهد، در حاشیه جاده ساوه و رو به روی کارخانه و انبار غله جای گرفته است. ورودی این شهر که آن هم تنها نام شهر به خود گرفته بیابان بزرگی است که پر از زباله و نخاله ساختمانی است و داخل آن پر از تپه های کوتاه و بلند است. از کنار جاده بعد از این بیابان خانه های دو، سه طبقه ای را می توان دید که بی نظم در کنار هم قرار دارند. با وارد شدن به جاده نسیم شهر تنها بو و نسیمی که به مشام می رسد بوی زباله ها و فاضلاب باقی مانده در جوی است. بسیاری از کوچه های این شهر حتی آسفالت ندارند. خانه های این جا هم مانند صالحیه بیشتر 45 تا 70 متری هستند با قیمت متری 500 تا 600 هزار تومان.

پیرمرد صاحب مشاوراملاک در نسیم شهر که از دهه 70 در این منطقه زندگی می کند، در تعریف وضعیت زندگی مردم نسیم شهر با مکث می گوید:« اینجا ضعیف نشین است.»

اسلامشهر را در ابتدا روستاهای کوچکی تشکیل می داد که محوریت اصلی همه آن ها با روستای «ضیاآباد» و «میان آباد» بود که حالا نام آن به «شهرک امام حسین» تغییر پیدا کرده است. اسلامشهر با بزرگ تر شدن شهر تهران از شروع دهه 50 و ساخت کارخانه ها و مراکز صنعتی در اطراف آن به یکباره رشد بسیار کرد و می توان گفت با پایان جنگ و شروع دهه 70 شمسی به یک باره شاهد رشد جمعیت بسیار زیاد مهاجران کرد، لر و ترکی شد که برای کار راهی تهران شده بودند. اسلامشهر به دلیل وجود کارخانه های مهمی مثل بوتان، کیان تایر، سینجرگاز، میهن، ایران خودرو دیزل،کاله و بسیاری از کارخانه ها و کارگاه های صنعتی دیگر به عنوان یکی از مناطق مهم صنعتی حاشیه شهر تهران محسوب می شود و وجود همین مراکز صنعتی و نزدیکی به تهران می تواند دلیلی باشد تا اسلامشهر محل سکونت بیش از 100 هزار خانوار باشد. طبق آخرین سرشماری که در سال 1385 در کشور انجام شد اسلامشهر 91 هزار و 293 خانوار را در خود جای داده بود که کارشناسان معتقدند طی 6 سال گذشته این آمار از مرز 100 هزار خانوار هم عبور کرده است.  بعد از جدا شدن شهر کرج و اطراف آن از تهران و شکل گیری استانی جدید تحت عنوان البرز، اسلامشهر به عنوان بزرگ ترین حاشیه نشین شهر تهران محسوب می شود که دارای جمعیتی جوان است.

بهنود مسئول یکی از دفاتر بیمه تامین اجتماعی در منطقه اسلامشهر که روزانه تعداد زیادی کارگر برای درست کردن کار بیمه خود به دفتر او مراجعه می کنند، می گوید:« از نظر فرهنگی کارگران و خانواده های آن ها مشکلات بسیار دارند، خیلی از کارگران سواد ندارند و تنها خواندن و نوشتن بلد هستند و از هر 10 کارگری که به ما مراجعه می کنند حداقل 2،3 نفر معتاداند.»

او می گوید:« 90 درصد ساکنان اینجا درآمدهای پایین دارند و بیشتر کارگران کارگاه های کوچک اطراف جاده و یا کارگران کارخانه هایی مثل کاله، میهن، الکتروژن و کارخانه های این شکلی هستند که در منطقه وجود دارد. البته آن مابقی 10  درصدی هم کاسب های منطقه هستند که به خصوص در منطقه زرفشان و باغ فیض دکان های گران قیمت دارند اما مابقی حال و روز خوبی ندارند و دنبال یک لقمه نان شب زن و بچه خود هستند.»

اما شرایط زندگی حاشیه نشین های شهر تهران تنها در منطقه اسلامشهر به این شکل نیست بلکه این وضعیت کمی آن طرفتر از اسلامشهر و شهرها و شهرک های اقماری آن با ادامه جاده ساوه در رباط کریم و کمی آن سوتر در شهریار و بخش های وابسطه به آن هم مانند مارلیک، ملارد، اندیشه و سرآسیاب، شهر قدس هم تکرار می شود.

شهریار که دهه 40 و 50 شمسی و پیش از آن روستایی خوش آب و هوا و منطقه ای پر از باغ میوه در کنار تهران بود و جزئی از کرج محسوب می شد حالا به منطقه ای نیمه صنعتی و یکی از بزرگ ترین مناطق حاشینه نشینی و البته تهدیست نشینی حاشیه تهران تبدیل شده است. بخش زیادی از کارگران شهرستانی و مهاجر جویای کار در تهران این روزها به قول حمید کارگر تراشکاری ساکن خانه های «قوطی کبریکی» این منطقه هستند.

او که با زن و سه فرزندش در خانه ای 45 متری در منطقه سرآسیاب شهریار زندگی می کند، می گوید:« 6 سال پیش از درود (یکی از شهرهای استان لرستان) را ول کردم و با زن و بچه ام برای کار به تهران آمدم ، سه ماهی طول کشید تا کار پیدا کردم، اول دو میلیون تومانی پول داشتم که برای پیش خانه دادم و در دولت آباد تهران اجاره نشین شدم اما با افزایش سال به سال کرایه های خانه و پول پیش مجبور شدم از تهران خارج بشوم و الان دو سال است که سرآسیاب می شینم.»

حمید که یک دختر 14 ساله و دو پسر 17 ساله دوقلو دارد، می گوید:« خانه ما یک اتاق کوچک خواب دارد که من و همسرم در آن می خوابیم و دختر و پسرام هم ردیفی در حال 23 متری خانه می خوابند اما چاره ای نداریم، حقوق من با اضافه کاری به زور ماهی 500، 600 تومان است که هم خرج خانه باید از آن بدهیم و هم اجاره و آب و برق؛ بچه ها هم که همگی محصل هستند.»

شهریار در غرب تهران و در فاصله 35 کیلیومتری از تهران جای گرفته است. این شهرستان تا سال 1388 شامل سه بخش شهریار، ملارد و قدس بود اما باتوجه به جمعیت بالای حدود یک میلیون و 300 نفری به سه شهرستان مستقل شهریار، ملارد و قدس تقسیم شد. شهریار در حال حاضر با مساحت 340 کیلیومترمربعی خود حدود 700 هزار نفر جمعیت دارد که  حدود 60 درصد آن ها جوان هستند. شهریار از چند شهر مثل اندیشه و سرآسیاب، 6 دهستان و 39 روستا تشکیل شده است. جمعیت مناطق روستایی شهریاری حدود 150 هزار نفر و جمعیت شهری آن 550 هزار نفر است.

این منطقه هم مانند اسلامشهر محدوده ای کارگر نشین در حاشیه شهر تهران محسوی می شود. از نظر کارشناسان شهریار به دلیل رشد بسیار بالای 8 درصدی جمعیت با معضل مهاجرت بی رویه و رشد جمعیت رو به رو است و همین باعث شده تا از شهریار به عنوان یکی از «سرریزهای مهم جمعیتی تهران» نام برده شود. طبق آمارهای رسمی تنها بین سال های 1365 تا سال 1375 حدود 300 هزار نفر مهاجر در شهریار و اطراف آن ساکن شده اند.

به اعتقاد کارشناسان وجود چنیدن راه دسترسی از شهریار به تهران، وجود کارخانه های صنعتی بسیار مهم در فاصله بین تهران و شهریار، وجود کارخانه ها و کارگاه های صنعتی و معادن شن و ماسه در خود منطقه شهریار و همچنین پایین تر بودن هزینه های زندگی در این منطقه نسیت به تهران باعث شده است تا شهریار با رشد بسیار بالای مهاجر پذیری و جمعیت رو به رو شود.

داوود کاگر 34 ساله کارخانه موتور سازی در نزدیکی شهریار که در یک خانه 47 متری با همسر و دو فرزندش زندگی می کند، می گوید:« 90 درصد مردم منطقه کارگر هستند و 10 درصد هم کارمندهای همین ادارات و معلم های مدارس اطراف هستند که اینجا زندگی می کنند. صبح ها اگر بین پنجم و نیم تا 7 اگر سرجاده بیایید می بینید که کلی کارگر با ساکت و ظرف غذا منتظر اتوبوس و مینی بوس هستند تا سرکار بروند. باور کنید هفته ای یکی دو بار نیست که سر سوارشدن اتوبوس از بس شلوغه دعوا نشود.»

به اعتقاد کارشناسان معمولا نقش مراکز مذهبی و دینی مثل مساجد و پایگاه های بسیج در اداره شهرهای کوچک و مناطق حاشیه نشین بالا است و این نقش را می توان در آمار تعداد مساجد و مراکز مذهبی شهریار هم به خوبی دید. در این شهرستان و اطراف آن 117 مسجد، 651 هیات مذهبی، 65 تکیه و حسینیه و یک حوزه علیمه وجود دارد.

وجود و نفوذ همین مراکز مذهبی باعث شده است تا میزان مشارکت ساکنان شهریار در آخرین انتخابات مجلس هم نسبت به مناطق دیگر کشور بالاتر باشد. طبق آمارها در انتخابات مجلس نهم در شهریار 189 هزار نفر در انتخابات شرکت کردند که 55 درصد واجدید شرایط شرکت در انتخابات بودند.

در شهریار و مناطق اطراف آن امکانات رفاهی و تفریحی اولیه برای زندگی مانند سه بیمارستان، چندین درمانگاه، دانشگاه و مراکز فرهنگی مثل سینما، کتاب خانه، مراکز ورزشی و چندین پارک عمومی وجود دارد. البته تمامی کسانی که در این منطقه زندگی می کنند به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی و همچنین فاصله محل زندگی خود تا این مراکز امکان استفاده از آن ها را ندارند.

مثلا «مرضیه» زن 36 ساله ای که یک دختر 8 ساله و یک پسر 13 ساله دارد، در این باره می گوید:« امکانات منطقه نسبت به جمعیت خیلی کم است، این جا مدارس دو شیفته و حتی سه شیفته هست، بیمارستان ها و مرکزهای بهداشتی پزشک متخصص همیشه ندارند و برای خیلی از چیزها باید به تهران آمد. امکانات تفریحی هم هست مثل پارک و سینما اما محیطشان اصلا خوب نیست.»

او با خنده می گوید:« خیلی از خانواده های اینجا پول ندارند که ماهی یک کیلو گوشت بخورند چه برسه بچه خود را بفرستند شنا، اگر کلاسی هم بفرستند کلاس های ارزان قیمتی است که در مساجد هست. مثلا مسجد نزدیک خانه خود ما کلاس کاراته دارد که در همان مسجد برگزار می شود و پسر خود من همان جا می رود.»

به گفته او بی پولی،بیکاري،اعتیاد، مهاجران پاکستانی و افغانی و نا امنی بزرگ ترین مشکلات منطقه زندگی آن است.

مهدی پسر مرضیه تعریف می کند که در مدرسه آن ها هفته گذشته پدر یکی از دانش آموزان معلمی را با چاقو زده است. او می گوید:« زمان امتحان یکی از دانش آموزان اول راهنمایی با شلوار خانه به جلسه امتحان آمده بود و معلم اجازه نداد تا امتحان بدهد و بیرونش کردند آن هم با پدرش آمده بود و پدرش گفته بود اگر شلوار مناسب داشتند خودشان تنش می کردند و بعد با چاقو معلم را زده بود.»

به اعتقاد کارشناسان مشکلات اقتصادی، اجتماعی و همچنین فشارهای عصبی مختلف که ساکنان مناطق حاشیه نشین با آن ها رو به رو هستند همیشه باعث می شود تا میزان آمارهای جرائم خشن در مناطق حاشینه نشین نسبت به مناطق دیگر بالاتر باشد و مناطق حاشیه بسترهایی مناسب برای ارتکاب جرائم باشند. شرایطی که به اعتقاد کارشناسان در مناطق حاشینه نشین شهر تهران هم وجود دارد. اگر چه تاکنون آماری مشخص از میزان نا امنی در مناطق حاشیه نشین شهر تهران از سوی نهادهای امنیتی و انتظامی منتشر نشده است اما بارها مسئولان نیروی انتظامی نسبت به میزان بالای جرم در مناطق حاشینه نشین تهران هشدار داده اند.

وجود پرونده های متعدد نزاع و درگیری، دزدی های مسلحانه و قتل های سریالی در حاشیه شهر تهران خود بیانگر همین موضوع است. پرونده هایی که برخی از آن ها مانند پرونده تجاوز و سوزاندن کودکان در پاکدشت با وجود گذشت چندین سال هنوز هم فراموش نشده است و حتی با نام این منطقه گره خورده است و باعث شده تا افراد زیادی پاکدشت را با این پرونده بشناسند.

پاکدشت هم مانند اسلامشهر و شهریار یکی دیگر از حاشیه نشین های شهر تهران است که البته در شرق و جنوب شرقی تهران جای گرفته است. پاکدشت در کنار قرچک،باقر شهر و کهریزک مهم ترین حاشیه نشین شرقی و جنوب شرقی تهران است.

شهری در حاشیه جاده تهران- مشهد در 20 کیلومتری تهران که به «مامازند » هم معروف است. شهرستان پاکدشت با وسعتی معادل ۶۱۰ کیلومتر مربع بیش از 700 هزار نفر جمعیت و 65 هزار خانوار دارد. طبق آخرین سرشماری صورت گرفته در کشور در سال 1385 پاکدشت بیش از 610 هزار نفر جمعیت داشت که به اعتقاد کارشناسان این جمعیت در حال حاضر به بیش از 700 هزار نفر افزایش یافته است. از نظر مشارکت های سیاسی هم  بیش از 95 هزار نفر (76 درصد واجدین شرایط ) در پاکدشت در آخرین انتخابات مجلس شرکت کردند.

اما در کنار همه این ها پاکدشت یکی از مهم ترین مناطق مهاجر پذیر تهران به خصوص در یک دهه گذشته بوده است. این منطقه به دلیل نزدیکی به تهران و وجود مراکز صنعتی در اطراف آن و در کنار جاده تهران- مهشد به یکی از اصلی ترین مراکز حاشیه نشین تهران تبدیل شده است. ساکنان پاکدشت را لرها، ترک ها، کردها، خراسانی ها و البته بخش مهمی را هم مهاجران افغان تشکیل می دهند. پاکدشت یکی از مهم ترین مناطق سکونت مهاجران افغان در تهران است به شکلی که گاه در یک کوچه در این منطقه چهار، پنج خانواده افغانی زندگی می کنند.

 علی رضا کارگر 36 ساله کفاشی که 7 سال است در پاکدشت زندگی می کند، می گوید:« بیشتر خانه​های اینجا غیر اصولی ساخته شده اند. زمین های 200، 300 متری بوده اند که بین چندین خانواده تقسیم شده اند و بعد هرکسی یک خانه یکی دو طبقه در آن برای خود و پسر ازدواج کرده اش ساخته است.»

او که خود هفته ای چند شب را در کارگاه کفاشی می خوابد، می گوید:« خیلی از ساکنان پاکدشت کارگرانی هستند که خانه ای در پادکدشت برای زن و بچه خود اجاره کرده اند و هفته دو سه روز پیش خانواده خود می​روند.»

پاکدشت طبق مصوبه هیات دولت از سال 1376 به شهرستان تبدیل شد و دارای دو بخش، دو شهر تابعه، 6 دهستان و 64 روستا است. شریف آباد، دو راهی یبر، قوهه،خاتون‌آباد، توچال، شهرک انقلاب، شهرک حصار امیر و شهرک دانشگاه از مهم ترین مراکز تجمع جمعیتی در پاکدشت است.

پاکدشت معدن شن و ماسه و شهرک‌ها و ناحیه‌های صنعتی متعدد دارد. همچنین پاکدشت قطب کشاورزی در تهران محسوب می شود. بیش از 23 هزار هکتار از اراضی این منطقه قابل کشت است که بطور کلی حدود 5/12  درصد از کل اراضی کشاورزی استان تهران را تشکیل می دهد و 75 درصد گل تهران در پاکدشت کشت می شود. البته طبق بررسی های انجام شده بیشتر کارگران مناطق صنعتی و کشاورزی اطراف پاکدشت را کارگران افغانی تشکیل می دهند و کارگران ایرانی ساکن منطقه بیشتر کارگران هستند که بین پاکدشت و تهران در تردد هستند.

احمد کارگر روز مزد خیاطی ساکن خاتون آباد پاکدشت که برای روزی 12 ساعت کار (7 صبح تا 7 شب) 15 هزار تومان حقوق می گیرد، با کنایه می گوید:« مردم اینجا ها با هزار تا مشکل زندگی می کنند، اگر تو خانه هرکسی سرک بکشید می بینید کلی گرفتاری دارند، خرجی ندارند،مریض دارند، بچه هاشون شناسنامه ندارند، جوان بیکار و معتاد و زندان رفته دارند و هزار تا مشکل دیگه، از قدیم گفتند هرچی سنگه مال پای لنگه.»