۰۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۹

بان کی مون حیا کن!

بان‌کی‌مون دعوتنامه ایران برای شرکت در نشست ژنو 2 را پس گرفت. تحلیل همین خبر یک‌خطی و کوتاه که می‌توان از جهات مختلفی به آن پرداخت بر پیچیدگی اصل ماجرا افزوده است.
کد خبر : ۱۵۸۸۲۷

صراط:  محمد نادرپور امروز پنج‌شنبه طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: برای دستیابی به تحلیل صحیح بیایید جوانب صحنه بازی را با یکدیگر مرور کنیم.

الف- دولت کشورمان به اندازه‌ای از قطعی شدن حضور ایران در نشست ژنو 2 مطمئن بود که پیشاپیش در روزنامه‌ها و رسانه‌های همسو این خبر را همچون پیروزی و دستاوردی بزرگ در تعامل با غرب اعلام رسمی کرده بود. کار تا آنجا پیش رفت که کارشناسان دولتی یک روزنامه تیتر زدند «اگر دولت احمدی‌نژاد بر سرکار بود هرگز چنین دعوتی از ایران صورت نمی‌گرفت!» خلاصه! دست‌کم از طرف ایران ماجرای ژنو 2 و دعوت از ایران «قطعی» بوده است.

ب- بان‌کی‌مون به عنوان دبیرکل سازمان ملل، برخلاف آنچه دیروز و امروز در ایران تبلیغ شد پیش از این بارها درباره مفید بودن حضور ایران در نشست ژنو 2 موضع‌گیری مثبت داشته است. طبیعی هم هست چرا که همه طرف‌های درگیر در سوریه به خوبی می‌دانند ایران به عنوان قدرتی فرامنطقه‌ای به آسانی توان برهم زدن معادلات غیردلخواه را دارد. پس چطور شد که دعوت رسمی سازمان ملل به فاصله 24 ساعت از ایران پس گرفته شد؟ آیا واقعا فشار آمریکا و اسرائیل چنین رویه بی‌سابقه‌ای را به وجود آورد؟ به همین راحتی اولین تحلیل آشکار شد! بان‌کی‌مون برای دولت ایران دعوتنامه فرستاد اما بر اثر فشار «کدخدا» حرف خود را با تخریب شدید وجهه خود در جهان با سر و صدای بسیار پس‌گرفت! این نتیجه‌گیری بسیار ساده تنها در یک صورت درست از آب درمی‌آید. پیش‌زمینه آن این است که بپذیریم دبیرکل سازمان ملل تصمیم دعوت از ایران را پیش از این به «تنهایی» و بدون در نظر گرفتن رأی سایرین همچون آمریکا و عربستان و فرانسه و... اتخاذ کرده است!

کلید گره‌گشایی از این ماجرا در بیانیه صادر شده از سوی دبیرکل است. بان کی‌مون در بیانیه رسمی خود مدعی شده است «به دلیل اظهارات «علنی» اخیر مقامات ایرانی ناامید شده و دعوت از این کشور برای شرکت در ژنو 2 را پس می‌گیرد. سخنگوی سازمان ملل ادعا کرده است اظهارات عمومی ایران با «گفت‌وگوهای دوجانبه» با دبیرکل سازگار نیست و ژنو2 بدون حضور ایران برگزار خواهد شد». پس براساس بیانیه آقای دبیرکل این موارد قابل برداشت است:

1- قطعا میان طرف ایرانی و سازمان ملل گفت‌وگوهایی پیش از این درباره نشست ژنو یک و دو برگزار شده است.

2- گفته‌های طرف ایرانی مورد مذاکره با مواضع اعلامی آمریکا و سازمان ملل درباره موضوعات مطروحه در نشست ژنو 2 هماهنگی داشته است. یعنی طرف ایرانی درباره پیش‌شرط کناره‌گیری اسد از قدرت و تشکیل حکومت انتقالی توسط مخالفان در اسرع وقت نظر مثبت خود را اعلام کرده است.

3- در فاصله 24 ساعت پس از ارسال دعوتنامه برای ایران برخی مسؤولان دیگر، صحبت‌هایی متفاوت با گفت‌وگوهای پنهانی مطرح شده درباره آینده سوریه بیان کرده‌اند.

پس معما ساده شد. تنها مسؤول ایرانی که به صورت مستقیم و علنی در همین زمان کوتاه 24 ساعته به اعلام موضع درباره سوریه اقدام ورزیده دکتر ولایتی است. علی‌اکبر ولایتی در گفت‌وگو با تسنیم در پاسخ به سوالی راجع به دعوت از ایران برای شرکت در ژنو2 از سوی بان‌کی‌مون و این گفته دبیرکل سازمان ملل مبنی بر اینکه دعوت از ایران به معنای پایبندی ایران به بیانیه ژنو1 است، تاکید کرد: «نکته بسیار مهم و منفی مصوبه اجلاس ژنو 1 این است که اگر آن پذیرفته شود، دولت قانونی سوریه که عضو رسمی سازمان ملل بوده و سابقه بسیار ارزشمندی در پایبندی به مقررات بین‌المللی دارد باید یک طرف میز مذاکره بنشیند».

ولایتی افزود: انسان نمی‌داند به چه حقی بیانیه ژنو‌ ‌1 به تروریست‌هایی که از کشورهای دیگر تفنگ به دست گرفته و توسط رژیم صهیونیستی و برخی کشورهایی که سابقه استعماری در منطقه دارند، از برخی کشورهای اروپایی گرفته تا آمریکا، حمایت‌های مالی و تسلیحاتی می‌شوند، این حق را می‌دهد که یک طرف مذاکره باشند و با دولت رسمی و قانونی سوریه، دولتی انتقالی تشکیل دهند که در این صورت حداقل 50 درصد از این دولت باید جزو حامیان تروریست‌ها باشند.

این موضع‌گیری صریح که با گفته‌های اعلامی پیش از این سخنگوی دستگاه سیاست خارجی کشور و دولت تفاوتی در کلیات و جزئیات ندارد «ظاهرا» موجبات برآشفتگی جان کری و بان‌کی‌مون را فراهم کرده است. به نحوی که مناسبات رسمی روابط بین‌الملل را زیر پا گذاشته و دعوتنامه رسمی صادر شده را پس گرفته‌اند.

می‌رسیم به موضع‌گیری وزارت امور خارجه در برابر این بدعهدی عجیب و غریب که مستقیما «عزت جمهوری اسلامی» را نشانه رفته است. ظریف با بیان اینکه بان‌کی‌مون در هفته گذشته چندین‌بار با من تماس گرفت، اظهار داشت: «در همه این تماس‌ها صریحا به ایشان گفته‌ام هیچگونه پیش‌شرطی را نمی‌پذیریم و هرگونه اظهارنظری از طرف ایشان که متضمن این باشد که ایران شرطی را برای حضور پذیرفته، خلاف واقع می‌دانیم و ایشان کاملا از این موضوع مطلع بود و از دیدگاه ما اطلاع داشت». وی همچنین ضمن ابراز تاسف بان‌کی‌مون را به نداشتن شهامت برای اعلام دلیل پس گرفتن دعوت متهم کرد و گفت: «من این رفتار را در شأن دبیرکل سازمان ملل نمی‌دانم و باعث تاسف است که این رفتار را از خود بروز داده است».

 

براساس اظهارات شخص وزیر امور خارجه کشورمان؛

1- گفت‌وگوهای دوجانبه مطرح شده در بیانیه دبیرکل سازمان ملل واقعا میان وی و ظریف به عنوان نماینده ایران صورت گرفته است. پس نماینده ایران در بیانیه بان‌کی‌مون نیز پیدا شد.

2- دبیرکل سازمان ملل یک بیمار است که قول‌های الکی می‌دهد و حتی مسؤولیت اقدامات خود را نمی‌پذیرد!

3- بان‌کی‌مون یک دروغگوی بزرگ است چرا که وزیر امور خارجه کشور ما را متهم به موضع‌گیری پنهانی برخلاف سیاست‌های کلی نظام در حوزه سیاست خارجی کرده است.

4- فشار آمریکا و سایرین بر دبیرکل به صورت ناگهانی بالا گرفته اما پیش از این زمانی که وی برای ایران دعوتنامه می‌فرستاد فردی مسؤول، صاحب اختیار و احتمالا از مبارزان با جبهه «افراط‌گرایی» در جهان بوده است!

هدف ما بررسی همه تحلیل‌های مطرح پیرامون یک افتضاح دیپلماتیک در سطح جهانی بود که کمترین هزینه‌اش بی‌اعتبار شدن اقوال دبیرکل سازمان ملل بود. مگر اینکه بپذیریم این فرد کذاب گاهی قابل اطمینان است و گاهی اوقات با حیثیت و آبرو و عزت دستگاه سیاست خارجی ما بازی می‌کند! البته ترویج مدل «دکتر جکیل» مستر هاید از شخصیت دبیرکل سازمان ملل در حال حاضر در دستور کار وزارت خارجه قرار دارد.

حال ناچاریم به جمع‌بندی برسیم؛ اگر دبیرکل سازمان ملل به این راحتی شخص وزیر خارجه و دستگاه سیاست خارجی ما را به خلاف‌گویی و قول کذب متهم می‌کند چرا پاسخی درخور از جانب ایران دریافت نمی‌کند؟ چرا این موضوع که مستقیما با عزت جمهوری اسلامی رابطه دارد و موجبات ناراحتی ملت ایران را فراهم آورده این طور سطح پایین و با بی‌اهمیتی حتی بدون صدور یک بیانیه رسمی، رتق و فتق می‌شود؟ همین رفتار مشکوک و موضع‌گیری سطح پایین وزارت امور خارجه است که مجال پر و بال گرفتن تحلیل‌های مبتنی بر راستگویی سازمان ملل به عنوان نهادی رسمی را فراهم می‌کند. در آن صورت چه کسی تطابق رفتارهای دولت در حوزه سیاست خارجی با اصول اساسی «عزت، حکمت و مصلحت» را خواهد سنجید؟ جای مجلس شورای اسلامی در چنین مناقشات بین‌المللی بی‌سابقه‌ای حقیقتا خالی است. ما به‌رغم برخی دولتی‌ها هیچ علاقه‌ای به مقایسه دولت‌ها نداریم اما چون خودشان شدیدا به این موضوع اعتیاد دارند می‌گوییم. اگر چنین اتفاقی در دوره احمدی‌نژاد رخ داده بود کدام طرف متهم به دروغگویی و آبروبری از ایران و ایرانی در جهان می‌شد؟