دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ساعت :
۰۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۴
4 نکته دربازه توافق از هم پاشیده ژنو

توافقی که برای آمریکا بیش از حد انتظار بود

در این کنفرانس، همان افرادی که در مذاکرات ژنو مقابل ظریف می نشستند و حتی او را با نام کوچک "جواد" صدا می کردند، حضور داشتند و ازقضا همین افراد نگذاشتند ایران در این کنفرانس حاضر شود
کد خبر : ۱۵۸۷۶۹
صراط: قطعنامه مرده ژنو و اجرای مفاد تحمیلی آن از روز سیاه هسته ای، 30 دی 92، که به نوعی تعلیق پیشرفت های هسته ای ایران محسوب می شود، موجب بروز انتقادات گسترده ای شده است.

صاویر پلمب شدن تاسیسات هسته ای کشورمان در نطنز و فردو، به ویژه سایتی که به نام دانشمند شهید، مصطفی احمدی روشن مزین شده بود، موجی از احساسات اعتراضی را برانگیخت.

براساس این گزارش، در کنار این بروز احساسات مخالف که پیش بینی می شود در ایام الله دهه فجر بر شدت آن افزوده شده و در 22 بهمن، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی بر طاغوت و استکبار، به اوج خود برسد، مسایل فنی و کارشناسی بسیاری نیز در نقد و رد آن قطعنامه ی مرده در رسانه ها منتشر شده است.

تحلیلگران منتقد مطالب بسیاری را نوشتند و رسانه های مختلف و بعضا با رویکردهای سیاسی متنوع، نقدهای خود را نسبت به این تفاهمنامه به شدت ضعیف به رشته ی تحریر درآوردند. حتی کار به جایی رسید که برخی از این توفق ژنو با عنوان کنایه آمیز "ژنوچای" یاد کردند.



در این مقال، بنای آن داریم که خارج از احساسات قلبی و تنها براساس برخی مستندات منطقی، دلایل ضعف این توافقنامه و در نتیجه علت وجوب خروج سریع ایران از این قطعنامه ی تحمیلی را برشماریم و از مخاطبان گرانقدر نیز انتظار می رود که بدون حب و بغض های سیاسی و جناحی، جزییات این نوشتار را مورد مطالعه ی دقیق و سپس تجزیه و تحلیل قرار دهند.

1- چه کسی با توافق مخالف است؟

یکی از نکات مهمی که طی مدت اخیر از سوی برخی رسانه های معلوم الحال و همچنین برخی افراد حامی چشم و گوش بسته ی توافق ژنو منتشر شده است، القای این دروغ بزرگ به جامعه است که منتقدین این قطعنامه ی مرده، اصولا با هرگونه توافقی مخالفند. بزرگی این دروغ به حدی است که ظاهرا مدعیان فراموش کرده اند که تا چند ماه قبل و پیش از انتخابات ریاست جمهوری، به تیم مذاکره کننده ی قبلی به جهت طولانی شدن پروسه ی مذاکرات انتقاد داشتند و حتی تداوم مذاکرات قبلی که در ژنو، آلماتی، بغداد و... به صورت چند مرحله ای صورت می گرفت را دستمایه ی طنز قرار داده و برای سعید جلیلی، عضو ارشد تیم مذاکره کننده ی ایرانی، و کاترین اشتون، نماینده اروپا در این مذاکرات، انواع کنایه ها و سخنان مطایبه آمیز را مطرح می نمودند.

با این حساب، کاملا آشکار است که اصولا هیچ انسان عاقل و بالغی با گفتگو و در نتیجه توافق مخالف نیست اما بحث بر سر چگونگی گفتگو و مذاکره و موضوعی است که قرار است در نهایت بر روی آن توافق شود. اگر نیروهای انقلابی و کارشناسان فنی و دیپلماتیکی که هنوز روحیات انقلابی را در خود زنده نگهداشته اند، نسبت به توافقنامه ضعیف ژنو انتقاد می کنند، دلیلی بر مخالفت ذاتی آنان با مذاکره و توافق نیست که مسئولان رده بالای حکومت اسلامی طی سال های گذشته بارها و بارها اعلام کرده اند که ملت ایران اهل گفتگو و مذاکره است اما مذاکره ای که اصل عدالت و احترام به حقوق طرف مقابل در آن لحاظ شده باشد نه مذاکره ای که یکطرف، خود را کدخدا بداند و طرف دیگر، این توهم تلخ را باور کرده باشد.

2- توافق خوب قابل دفاع است

همانگونه که در سطور بالا آمد، نه تنها هیچ اهل منطق و تدبیری با اصل توافق مشکلی ندارد، بلکه دفاع از یک توافق خوب را نیز جزو تکالیف خود می داند. اما یک توافق خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

ملتی به بزرگی و قدمت و فرهنگ ایران اسلامی، در کمترین برهه ی تاریخی در پی جنگ افروزی و کشورگشایی بوده است. به ویژه در قرن اخیر، حتی حاکمان مزدور نیز درپی برافروختن آتش جنگ با دیگران نبوده اند و مهمترین مشکل آنان، جنگ افروزی داخلی و درگیریهای درون کشوری بوده است.

مردمی با این سابقه ی درخشان که تنها در برابر تهاجمات دشمنان دفاع کرده اند و البته در عرصه ی دفاع، برگ های زرینی از خود به یادگار گذارده اند، هرگز از مذاکره و توافق خوب رویگردان نیستند و اگر همین مذاکرات اخیر نیز با رعایت کامل حقوق ملت همراه می شد، قطعا همه ی منتقدین به دفاع از آن می پرداختند.

3- چرا توافق ژنو خوب نیست؟

براساس تمام اصول مذاکراتی، اعم از غربی و شرقی و اسلامی، توافق خوب توافقی است که در آن، ضمن رعایت حقوق حقه ی طرف مقابل، از حقوق طرف خودی نیز به دقت صیانت شده و در نهایت، آنچه که بر روی آن توافق می شود، بر سر موضوعاتی خارج از حقوق مسلم طرفین باشد.

به عنوان نمونه، در مذاکرات اخیر ژنو، بر سر چه مسایلی توافق صورت گرفت؟ اگر یکبار دیگر و با دقت کامل بر روی آنچه که به عنوان توافقنامه منتشر شده، ترجمه صحیح (اینجا) و حتی از آن 30 و چند صفحه جزییات اجرایی که تامل برانگیز است و مهر ظاهری محرمانه بر روی آن خورده، عبور کنیم، به خوبی متوجه خواهیم شد که تمام بحث بر روی حقوق ملت ایران است و بده و بستانی که صورت گرفته، تنها بر سر کم و زیاد کردن حقوق یک ملت بزرگ و تاریخی و پیروز است.

در کجای این توافقنامه بر روی حقوق آمریکا و هم پیمانانش سخنی به میان آمده است؟ آنچه که حریف به صورت نقدی از طرف ایرانی گرفته، حقوق حقه ی ملت است و آنچه که به صورت نیم بند و نسیه وعده داده هم از همان حقوق خودمان است که آنها دزدیده اند. پس کل توافق تنها و تنها بر سر حقوق یکطرف مذاکرات است و از طرف دیگر غفلت شده است. همین مساله موجب می شود که توافق ژنو، توافقی بد ارزیابی شود.

این درحالی است که پذیرش چنین توافقی در هیچ کدام از مذاکرات قبلی کار سختی نبود. اینکه نسبت به بخشی از  حقوق خود صرف نظر شود و بخش دیگری از همان حقوق به غارت رفته را به صورت وعده و وعید حاصل آید، هیچ پروژه ی پیچیده و لاینحلی نبوده است و اتفاقا یکی از علل طولانی شدن مذاکرات تیم های قبلی نیز همین مساله بوده که در حین مذاکرات، دقت شده بود که مبادا بر سر حقوق یک ملت، معامله ای ترکمانچایی شود.

بنابراین، به جهت عدم توازن در خواسته های طرفین و عدم رعایت عدالت در مطالبات، توافق ژنو هرگز توافقی خوب نیست.

نکته ی مهم و قابل توجه در این مبحث، نگاهی است که تئوری پردازهای غربی و آمریکایی به مذاکرات ژنو داشته اند و از آنجا که منافع ایران و آمریکا و جهان غرب هرگز بر یکدیگر منطبق نیست، لذا هر زمان که آنان نسبت به موضوعی اظهار شادمانی کنند، باید قدری تامل کرد و پیگیر شناسایی ضعف ها و عیوب در جبهه ی خودی بود.

لطفا بخش هایی از مقاله مشاور وزیر خارجه آمریکا که در ادامه می آید، را با دقت کامل مورد مطالعه قرار دهید: "بیان کلیات توافقنامه به مقامات آمریکایی اجازه می‌دهد تا نشان دهند که ابعاد مهمی از آن از حد انتظار هم فراتر است و انتقاداتی که به توافق وارد می‌شود صحت ندارد".

او به صراحت اعلام می کند که در توافقنامه ژنو، بیش از حد انتظار آمریکایی ها از ایران امتیاز گرفته شده است.

رابرت آینهورن البته به همین میزان نیز بسنده نمی کند و قدری صریح تر می نویسد: "نکته دیگری که شاید فراتر از انتظار بود، از بین بردن تمام ذخیره اورانیوم 20 درصد ایران بود که به حالت گازی نگه‌داری می‌شد و به آسانی قابل تبدیل به اورانیوم مناسب برای ساخت سلاح بود. ایران باید اورانیوم 20 درصد خود را یا تا کم‌تر از 5 درصد رقیق و یا به اکسید کربن تبدیل کند تا دیگر برای ساخت سلاح مناسب نباشد. خط قرمز مشهور بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل این بود که ایران به 250 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد آماده برای تبدیل به غنای مناسب برای سلاح نرسد. توافق انجام شده ذخیره ایران را به صفر می‌رساند".

مشاهده می شود که مشاور وزیر خارجه آمریکا با چه صراحتی، توافقنامه ژنو را در راستای تامین خط قرمز هم پیمان استراتژیک آمریکا و دشمن ذاتی انقلاب اسلامی، یعنی رژیم صهیونیستی می داند و با صدای بلند اعلام می کند که این توافقنامه، فراتر از حد انتظار آنان بوده است.

مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا البته در قسمت های بعدی مقاله اش، حرف اصلی خود و طرف های غربی و آمریکایی را از این توافقنامه ی ضعیف طرح می کند و می نگارد: "یکی دیگر از ابعاد غیر منتظره توافقنامه، شیوه و میزان نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران بود. ناظران آژانس انرژی اتمی از این پس می‌توانند هر روز به تأسیسات اصلی ایران دسترسی داشته باشند. توافقنامه برای تشخیص فعالیت‌های مخفی ایران، روش‌های نظارتی را پیش گرفته که حتی از توافقنامه پادمان کنونی بین ایران و آژانس هم فراتر می‌رود؛ از جمله دسترسی به تأسیسات تولید، نصب و نگهداری سانتریفیوژ، معادن اورانیوم و تأسیسات تولید میله‌های سوخت. همچنین ایران باید اطلاعات مهمی درباره فعالیت‌های هسته‌ایش در اختیار آژانس بگذارد تا کنون موظف به تحویل آن‌ها نبود".

ملاحظه می شود که این مقام آمریکایی، نمی تواند شادمانی زایدالوصف خود از قطعنامه ی مرده ژنو را پنهان کند و بی پرده می گوید که ابعاد این توافق برای آمریکا غیرمنتظره بود. این یعنی آمریکایی ها خود را برای توافق به شدت در سطح پایین تر از این آماده کرده بودند و اینجاست که چرایی در آغوش کشیدن زن و مرد مذاکره کننده ی حریف، پس از اعلام توافق ژنو در مقابل دیدگان عمومی آشکار می شود.



با این حساب، کدام انسان حتی ملی گرا و نه انقلابی، می تواند از این توافق به شدت دشمن شادکن احساس رضایت کند؟ چه کسی این سخن مدعیان راستگویی را باور می کند که این توافق، یک بازی "بری - برد" بود؟ کدام انسان فرهیخته و عاقلی این کلام را می پذیرد که در نتیجه ی این توافق، دشمن تسلیم شده است؟ از چه زمانی تا حالا، کسی که تسلیم می شود، غریو شادی و هورا سر می دهد؟

اگرچه متون اصلی و فرعی قطعنامه ی ژنو دارای نکات مهمی است که نشان می دهد این توافق هرگز خوب نبوده است اما بیان تحلیل های اینچنین از سوی مقامات آمریکایی و غربی که طی مدت اخیر به کرات منتشر شده و مورد فوق، تنها مشتی نمونه ی خروار است، آشکارا نشان می دهد که توافق صورت گرفته، به شدت بد و ضعیف بوده و لازم است به سرعت تدبیری برای خروج سریع ایران از آن اتخاذ شود.

4- حقوق هسته ای، خاکریز مقاومت ملت ایران است

آخرین نکته ای که در این وجیزه لازم است به آن اشاره شود، توجه به این مساله است که در شرایط کنونی، مساله ی هسته ای کشورمان به یک خاکریز استراتژیک برای ایرانیان تبدیل شده است و چنانچه دشمن موفق شود از این خاکریز عبور کند، راه برای اقدامات بعدی او بازتر خواهد شد.

مقاومت حداقل 10 ساله ی ملت در برابر زیاده خواهی های غرب در حقوق هسته ای و پیشرفت چشمگیر و غیرقابل توصیف دانشمندان ایرانی در بومی سازی این صنعت مهم، نشان می دهد که ایستادگی و پایداری بر سخن حق یک ملت، اگرچه هزینه های گزافی دارد اما شیرینی های فراوانی را نیز با خود به همراه خواهد داشت.

اگر تیم مذاکره کننده ی فعلی، جای خنده ها و اخم ها را با هم عوض می کرد و مسئولان دولتی که خود را مدعی تدبیر و امید می داند، به جای لبخند زدن به بیگانگان و اعتماد به خنده های شیطانی آنان، به جوانان و نیروها و توانایی های بالقوه داخلی روی خوش نشان می دادند، در همین مدت کوتاه از عمر این دولت نیز می توانستیم شاهد شکوفایی و رونق بیشتری باشیم و همزمان، انسجام ملی و وحدت حداکثری که دولتمردان داعیه ی آن را نیز دارند، تحقق می یافت.

فرصت دادن به دشمن و تضعیف خاکریز اول مقاومت ملت در حقوق هسته ای آنان را آنقدر گستاخ خواهد کرد که به سرعت، موضوعات دیگری همچون حقوق بشر، محور مقاومت در سوریه و لبنان و عراق و حتی مسایل دم دستی داخلی را نیز مورد دست اندازی خود قرار دهند. همانگونه که مشاهده شد، هنوز امضای قطعنامه ی مرده ژنو خشک نشده بود که زمزمه های محدودکردن فعالیت های موشکی ایران سرداده شد و هیات گستاخ پارلمان اروپا، دزدانه با چند فتنه گر در سفارت یونان دیدار کرد و سازهای شوم حقوق بشری را علیه ایران کوک نمود.

بنابراین، هرچه در پشت خاکریز حقوق هسته ای ملت ایران محکمتر مقاومت شود، سوءاستفاده ی دشمن در سایر مسایلی که هرگز به او ارتباطی پیدا نمی کند، محدودتر خواهد بود و هرچه آن سنگر مهم، ضعیف تر شود، به زیاده خواهی های شیطان بزرگ کمک خواهد شد.

آخرین نمونه ی از این گستاخی ها، آبروریزی در دعوت ایران به کنفرانس ژنو 2 پیرامون قضایای سوریه بود که دعوتنامه ی ایران از سوی دبیرکل سازمان ملل و تحت فشار آمریکا پس گرفته شد.

جالب اینجاست که در این کنفرانس، همان افرادی که در مذاکرات ژنو مقابل ظریف می نشستند و حتی او را با نام کوچک "جواد" صدا می کردند، حضور داشتند و ازقضا همین افراد نگذاشتند ایران در این کنفرانس حاضر شود.

آیا همین مساله به تنهایی نمی تواند صداقت آمریکایی و پایبندی او به تعهداتش را زیر سوال ببرد؟ البته اگر تیم خودی چشم و گوش بازی داشته باشد...


منبع: خیبرآنلاین