۱۴ آبان ۱۳۹۲ - ۲۱:۱۳

ماجرای شفای بیمار تارکُ الصلاة

حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» فرمودند: چرا روی سر مادرشان دست نکشیدی؟ امام حسین«سلام‌الله‌علیه» فرمودند: مادر جان! او نماز نمی‌خواند.
کد خبر : ۱۴۰۶۵۸
صراط: حضرت آیت الله مظاهری از مراجع تقلید بزرگوار کشور به مناسبت حلول ماه محرّم الحرام بیاناتی را فرمودند که خالی از لطف نیست برای استفاده ی بیشتر ما از محرم  در پای منبر دوم بیان کنیم باشد که این دستورات چراغ راهی برای ما قرار گیرد.
 
اوّل: آمرزش گناهان
 
اوّلین نتیجۀ عزاداری‌، آمرزش گناهان است. طبق روایات، اگر کسی وارد جلسۀ عزای امام حسین «سلام‌الله‌علیه» شود و عزاداری کند، گناهان او آمرزیده می‌شود.چنانکه از پیامبر«صلّی‌‌‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و ائمّۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» روایاتی در اهمیّت عزاداری و اینکه گریه بر مصائب اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» بهشت را واجب می‌گرداند، وارد شده است. بحمدالله همیشه جلسات عزاداری رونق داشته و سزاوار نیست کسی خود را از فیض آن و نتایج مفید آن محروم سازد.
 
دوّم: ثواب فراوان
 
در روایات معصومین«سلام‌الله‌علیهم» برای عزاداری‌ و زیارت امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، ثواب حج و عمره بیان شده است. حتّی در روایات آمده است که افضل از همۀ اعمال است. همچنین در روایات فرموده‌اند ثواب عزاداری‌ و زیارت ابی عبدالله الحسین«سلام‌الله‌علیه» مانند آن است که خدای سبحان را در عرش زیارت کند.البته خداوند متعال مجسّم نیست که روی عرش و کرسی بنشیند. پس معنای عرش خدا، استیلای خداوند بر عالم وجود است و این روایت از باب کنایه و تأکید بیان شده است. بر این اساس، ثواب زیارت امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، از دور یا نزدیک، مانند آن است که اگر پروردگار متعال عرشی داشت و شما می‌توانستید خدا را زیارت کنید، از چنان ثوابی بهره‌مند می‌شدید.  
 
سوّم: دستیابی به حسن عاقبت

 

فایدۀ سوم عزاداری، عاقبت به خیری است. به عبارت دیگر، دست عنایت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» روی سر عزاداران قرار می‌گیرد و به این واسطه، از عاقبت سوء و سرنوشت بد، مصون و در امان خواهند ماند. حسن عاقبت سه معنا دارد: اوّل اینکه ذلت بعد از عزت پیدا نمی‌کند. دوّم اینکه تا آخر عمر، حالت انحراف برای او پدید نمی‌آید و سوّم اینکه هنگام مرگ، اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» را می‌بیند، آن بزرگواران به فریاد او می‌رسند و او نزد ایشان سربلند است. جلسات عزاداری، هر سه معنای حسن عاقبت‌ را برای عزاداران پدیدار می‌سازد. به تجربه هم اثبات شده افرادی که با مسجد، روحانیّت و جلسات عزاداری رابطه دارند، عاقبت به خیر می‌شوند.
 
حسن عاقبت، از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزش‌مندتر است. اینکه انسان بعد از عمری عزّت، ذلیل شود، یا پس از عمری دین‌داری، با یک شبهه، دچار انحراف گردد و به تشیّع شک کند، یا هنگام مرگ، معصومین«سلام‌الله‌علیهم» به بالین او نیایند، خسارت بزرگی است و عزاداری‌، رافع این خسارات است.
 
چهارم: ابقای اسلام و احیای تشیّع
 
فایدۀ چهارم عزاداری، که از فواید قبلی بالاتر و ارزشمند‌تر است، این است که عزاداری، عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» برای احیای اسلام و تشیّع به کربلا آمدند. در آن زمان، اسلام در خطر و تشیع در حال نابودی بود و شیعیان نمی‌توانستند ابراز عقیده کنند، امّا شهادت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» ورق را برگرداند؛ اسلام باقی ماند و تشیّع زنده شد. در واقع، زحمات رسالت پیامبر اکرم«صلّی‌‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در تبلیغ اسلام و معرفی تشیّع که پس از جریان نامبارک سقیفه بنی ساعده، در حال از بین رفتن بود، زنده شد. در آن دوران، حتّی امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» چه قبل از خلافت و چه بعد از آن، به شدّت در تنگنا بودند. پس از ایشان نیز امام مجتبی«سلام‌الله‌علیه» تنها بودند و بدین سبب محبور به صلح با معاویه شدند. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» تا زمان مرگ معاویه، به صلح برادر خویش پای‌بند بودند. امّا پس از آن و با روی کار آمدن یزید که عهدشکنی آشکاری بود، اقدام به قیام کردند، زیرا می‌دانستند با وجود یزید، باید فاتحۀ اسلام را خواند، لذا فرمودند: اگر کسی مثل یزید حاکم باشد، اسلام نابود می‌شود: «عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»
 
لذا قیام کردند و طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشۀ بنی‌امیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشیّع مرهون شهادت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» است. امّا آن شهادت و آثار عظیم آن سزاوار نبود که در کربلا تمام شود. آن امام بزرگوار نیز توجّه داشتند که موج کربلا باید در جهان اسلام سراسری شود؛ لذا خاندان و فرزندان را نیز به همراه خود بردند. در آستانۀ مسافرت، محمد بن حنفیّه گفت: اگر شما برای شهادت می‌روید، چرا زنان و کودکان را می‌برید؟ فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاهُنَّ سَبَایَا»
 
یعنی اینها ادامۀ دهندۀ رسالتی هستند که با شهادت آغاز می‌شود. بر این اساس، پس از عاشورا، و شهادت امام، نوبت به حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» و اهل بیت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» رسید که با اسارت خود،‌ موج شهادت امام«سلام‌الله‌علیه» و وقایع کربلا را سراسری کنند.
 
اسارت این خانواده، موجی در عالم اسلام ایجاد کرد. پس از اسارت نیز با عزاداری، به خصوص توسّط سایر ائمّۀ معصومین«سلام‌الله‌علیهم» موج شهادت، عالم‌گیر شد. در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت خاندان رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری ‌شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو می‌توان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند.
 
به عبارت دیگر، استمرار عزاداری، تا روز قیامت، سبب و عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. بنابراین اگر ثواب آن از حج و عمره بالاتر باشد، تعجّب ندارد.
 
 تأکید مکرّر تعالیم دینی بر عزاداری نیز به خاطر نقش مؤثر آن بر بقای تشیّع است. در روایات می‌خوانیم کسانی که به عزاداری اهمیت می‌دهند، مانند اصحاب اباعبدالله در روز عاشورا هستند. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» به اصحاب خود فرمودند: مثل شما نیامده و نخواهد آمد. حال اگر کسی در این مجالس شرکت کند، مثل اصحاب امام حسین«سلام‌الله‌علیه» می‌شود. مثلاً عزاداران می‌توانند با شرکت در عزاداری، حالت توبه و انابه پیدا کنند و مثل حرّ، فایده اوّل، یعنی آمرزش گناهان را ‌ببرند.     
 
پنجم: استجابت دعا
 
از دیگر فوائد عزاداری، استحابت دعا است. بحث دعا و استجابت آن در جلسات عزاداری مفصّل است و ان‌شاء‌الله در آینده به آن خواهیم پرداخت و در این جلسه، صرفاً به بیان یک نمونه از موارد متعدّد استجابت دعا در مجالس عزاداری بسنده می‌کنیم: مرحوم آیت الله دستغیب«ره» نقل می‌کنند: در شیراز حصبه آمده بود و بسیاری از افراد مبتلا شده بودند. در آن زمان، حصبه دارویی نداشت و همه دم مرگ رفته بودند. آقای دستغیب از قول یکی از افرادی که خانوادۀ او دچار حصبه شده بودند، نقل می‌کنند که گفته بود: روزی همسایۀ ما جلسۀ روضه داشت. من به آن جلسه رفتم و برای امام حسین«سلام‌الله‌علیه» گریه کردم و از حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» شفای زن و بچه‌ام را خواستم. وقتی به خانه آمدم، دیدم که زن و بچه‌ام نشسته و غذا می‌خورند و سالم هستند. تعجب کردم. دخترم گفت: پدر جان، حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» در این اتاق آمدند و سیاه‌پوش بودند. وقتی نشستند، به امام حسین«سلام‌الله‌علیه» گفتند: روی سر اینها دست بکش تا خوب شوند. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» روی سر ما دست کشیدند و همه خوب شدیم، اما روی سر مادر دست نکشیدند. حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» فرمودند: چرا روی سر مادرشان دست نکشیدی؟ امام حسین«سلام‌الله‌علیه» فرمودند: مادر جان! او نماز نمی‌خواند. فرمودند: شوهرش شفای آنها را از من خواسته است، پس روی سر او هم دست بکش. پس آن حضرت روی سر مادرم دست کشیدند و او هم خوب شد.
 
این وقایع به تجربه اثبات شده و حاکی از عنایت خاص معصومین«سلام‌الله‌علیهم» به عزاداران است.